اخـبـــــــــــــــــار ویـــــــــــژه
۱۴۰۱/۰۷/۰۶
سرمقاله دیروز روزنامه شرق که به قلم محسنهاشمی نوشته شده بود نکات قابل تامل و تاسفآوری دارد. در بخشی این متن آمده: «نکته دوم، فقدان رأس و مدیریت مؤثر برای این اعتراضات است، گرچه برخی افراد میخواهند طی سناریوهایی این اعتراضات را به توطئههای پیچیده خارجی مرتبط کنند، اما هنوز دلیل و مستندی دراینباره ارائه نشده است...»
در ادامه این متن میخوانیم: «جنبش بیسر، اصطلاحی است که برای این نوع اعتراضات بهکار میرود و باید بپذیریم که اگر از چهرههای کاریزمای انقلاب و دلسوزان ایران، برای جنبش استفاده نشود، طبیعتا دیگرانی که دل در گرو این آبوخاک ندارند، از آن استفاده میکنند. یکی از رسالتهایی که از نخبگان سیاسی انتظار میرود، ایفای نقش نمایندگی مطالبات معترضان در چارچوب انقلاب است...»
در حالی مدعیان اصلاحات در ادعایی حیرت آور منکر ارتباط اغتشاشهای اخیر با خارج از کشور شدهاند که یکی از مجریان با سابقه و سرشناس شبکه الجزیره به نام «جمال ریان» چند روز قبل در توئیترش نوشته بود که اعتراضات در ایران، ساخته و پرداخته رژیم صهیونیستی و سرویسهای جاسوسی آن و به طور مشخص واحد ۸۲۰۰، سریترین یگان اطلاعات نظامی اسرائیل است.
این پست مجری الجزیره در توئیتر خشم تلآویو را برانگیخت و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با انتشار پستی به آن واکنش نشان داد. اما کار اینجا تمام نشد و جمال ریان در پاسخ به واکنش رژیم صهیونیستی به شلیک مستقیم گلوله توسط صهیونیستها به خبرنگار الجزیره «شیرین ابوعاقله» اشاره کرد و اینکه چطور رژیمی که یک خبرنگار را در خیابان با شلیک مستقیم گلوله میکشد مدعی حقوق بشر شده است.
از این گذشته اگر این آشوبها به خارج از کشور و مدیریت و سرمایهگذاری آنها ربطی ندارد چرا در روزهای اغتشاشات تا اینترنت قطع میشود حامیان اغتشاش در ایران این همه به آب و تاب میافتند و اینکه راه ارتباطی خود را با داخل کشور برقرار کنند؟! به جز اینها «بن سلمان» در سالهای اخیر گفته بود که جنگ را به داخل شهرهای ایران میکشاند. با پول آلسعود و سیستم جاسوسی رژیم صهیونیستی در شهرهای مختلف اقدام به شناسایی اراذل و اوباش کرده و به آنها برای مواقع اغتشاش و آشوب آموزشهای داده شد. به غیر از همه اینها باید به نقش شبکه فارسی زبان انگلیسی (بیبیسی)، شبکه بهایی-صهیونیستی (من و تو)، شبکه سعودی (ایران اینترنشنال)، شبکه آمریکایی (صدای آمریکا) و... در دمیدن در آتش اغتشاشات اشاره کرد.
روایتی از ضربه اغتشاشات به اقتصاد کشور
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «تاثير حوادث اخير در اقتصاد» نوشت: «يكي از موضوعاتي كه در بطن تحولات اخير كمتر به آن پرداخته شد، تاثيري است كه اين تحولات در فضاي اقتصادي و رفاهي كشور به جاي ميگذارد. از يك طرف افزايش ناآراميهاي اجتماعي و سياسي باعث كاهش ثبات اقتصادي ميشود و از سوي ديگر صاحبان سرمايه را براي سرمايهگذاري در كشور مردد ميكند. اقتصاد بيشترين آسيب را از حوادث اخير خورده است و بيشترين خسارات را فعالان اقتصادي متحمل شدهاند.»
این روزنامه اصلاحطلب در حالی به لطمات اقتصادی اغتشاشات به اقتصاد کشور اذعان میکند که طی روزهای اخیر رسانههای منتسب به طیف اصلاحات نقش پر رنگی در دامن زدن و دمیدن در آتش اغتشاشگران داشتند. این جریان کارنامه سیاهی در حمایت از آشوب و صحنهگردانی اغتشاشات در کشور در سالهای 78، 88، 98 و حوادث اخیر داشته است و خسارتهای سنگینی به اموال عمومی و خصوصی تحمیل کرده است. بررسیهای انجام شده نشان از این دارد که این آشوبها و هرجومرجها اثرات غیر قابل جبرانی در تعطیلی بازارها و اخلال در سیستم توزیع کالا و خدمات، تخریب فضای کسبوکار، ایجاد خسارات جانی و مالی بر بخش دولتی و خصوصی، ایجاد زمان ازدسترفته که بهنوعی هزینه تحمیل شده به جامعه خواهد بود، ایجاد نوسانات بر بازار ارز و طلا و سایر بازارهای وابسته و هم عرض، که با سالها هزینه اقتصادی و اجتماعی بهدستآمدهاند تخریب ارزشهای مردمی، عدم جبران بیمهای خسارات ایجاد شده به دلیل عدم پوشش اینگونه تخریبها توسط بیمهگران را به دنبال دارد.
همه اینها در حالی است که این خسارات در بلندمدت هم آثاری همچون: کاهش امنیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی، افزایش عدم اطمینان در فضای اقتصاد و آینده اقتصادی، افزایش هزینه مبادله در اقتصاد، کاهش گردشگران، افزایش فشار، تحریم و هزینههای بینالمللی، کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و رکود بخش تولید و کاهش صادرات غیرنفتی را نیز به دنبال خواهد داشت.
افراطیون مدعی اصلاحات باید پاسخگوی همراهی خود با اسرائیل باشند
طیفی از مدعیان اصلاحات که در فتنه و آشوبافکنی اخیر علناً با برنامه اسرائیل و آمریکا همراهی نشان دادند، پس از شکست این پروژه، مشغول فرار به جلو و پاک کردن رد پای خباثت خود هستند.
این طیف پس از علنی شدن شکست فاحش دشمن در به آشوب کشاندن ایران،سعی کردهاند ارتکاب جنایت و شرارت و آتشافروزی از سوی آشوبگران کممقدار را پنهان کرده و نام انتقاد و اعتراض به این تحرکات بپوشانند. آنها میگویند یا باید در خیابان اجازه اعتراض را داد و یا مطالبات مردم امکان پیگیری در صندوق رأی داشته باشد.
به عنوان مثال روزنامه اعتماد در تیتر اول خود نوشت «مسیر پیگیری مطالبات مردم در بسترهای قانونی؛ خیابان یا صندوق رأی. مردم باید احساس کنند از دل یک کنشگری خردمندانه میتوانند مطالبات خود را محقق کنند.»
روزنامه سازندگی هم از قول حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران نوشت: این روال که هر بار عدهای در خیابان اعتراض کردند، جمهوری اسلامی طرفداران خود را به خیابانها بکشد و راهپیمایی به راه بیندازد، چقدر در درازمدت نتیجهبخش است؟ آیا راهحل در خیابان است؟ آیا در حوادث سه هفته اخیر، برندهای وجود داشت و نتیجهای عاید کسی شده است؟ با حضور در خیابانها در روزهای اخیر چه دستاوردی رخ داده است؟ آیا نظام همین که بتواند بحرانی را اداره کند و پشت سر بگذارد، برنده است؟ الان نیروهای امنیتی فائق غائله اخیر هستند چون توانستند در نهایت در حالت کلی موضوع را کنترل کنند؟
به نظر میرسد، به طور حتم نارضایتی بسیار وسیعتر از چیزی است که در خیابان دیده میشود. آیا مسئولان ما باید از اینکه توانستند خیابان را مدیریت کنند، راضی باشند؟ آیا نباید به سمت این برویم که عالمانه اظهارنظر و بیطرفانه پژوهش و بررسی کنیم؟ نباید بفهمیم این نارضایتی چه آرایشی دارد و مردم از چه ناراحت هستند و مطالبات انباشته شده مردم چه چیزی است و بعد درباره مسائل اظهارنظر کنیم و راهکار ارائه دهیم؟
مرعشی با ادعای اینکه جمهوری اسلامی نمیتواند برای یک دوره طولانی به اکثریت مردم بیتفاوت باشد، میافزاید: «اگر در چند انتخابات گذشته فضای سیاسی کشور رقابتی بود همه این جوانانی که این چند شب اعتراضات سیاسی داشتند، همه جذب سازمانهای سیاسی و کمپینهای انتخاباتی میشدند و انرژیشان را در انتخابات تخلیه میکردند. وقتی انتخابات حداقلی برگزار میشود و رقابتی در انتخابات وجود ندارد، جوانانی که خواهان تأثیرگذاری در عرصه سیاسی کشور هستند با مطالبات انباشته شده در این برههها به کف خیابان میآیند و در حوادث اجتماعی اینچنینی بسیار سریع مطالبات سیاسی را به مطالبات اجتماعی تبدیل میکنند.»
درباره این رویکرد افراطیون مدعی اصلاحات چند نکته گفتنی است. نخست اینکه کاملاً روشن است کدام رسانههای وابسته به آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی، به اغتشاشات اخیر تحریک میکردند و به شکل آنلاین، مشغول تحمیق مخاطبان خود بودند. از جمله شبکه بدنام ایران اینترنشنال که به تصریح خبرنگار صهیونیستی مانند باراک راوید، بازوی جنگ اطلاعاتی موساد علیه ایران هستند. جالب اینکه معاون وزیر ارشاد در دولت اصلاحات هم سردبیر این شبکه است و بسیاری از همکاران فراری نشریات مدعی اصلاحطلبی در این شبکه یا شبکههای بدنام مشابه مثل بیبیسی، صدای آمریکا، متولد و... فعالیت میکنند.
این واقعیت هم روشن است که عناصر تحریک شده در نسخه اخیر با میدانداری گروهکهای ورشکسته و تروریست، موظف بودند خلأ بزرگ عدم همراهی ملت ایران را از طریق شرارت و جنایت و آتشافروزی پر کنند. حجم و شدت جنایتها و شرارتهای ارتکابی در ماجرای اخیر، کم سابقه است.
بنابراین سؤال نخست این است که چرا افراطیون مدعی اصلاحات باید این اقدام جنایتکارانه و شرارتبار را که اکثریت قاطع ملت 85 میلیونی ایران و جمعیت 8 میلیون نفری تهران به بانیان آن بیمحلی کردند و حاضر نشدند با اوباش آشوبگر همراهی کنند، نام اعتراض و مطالبه مدنی میگذارند و به نام مردم و ملت ایران جا میزنند؟! برای اسرائیل و آمریکا میتوان از این روشنتر پادویی کرد؟! ملت، آن دهها میلیون نفری بودند که با برگزاری راهپیماییهای باشکوه، دشمن و مزدوران آنها را تحقیر کردند.
ثانیاً همین جماعت چنان دم از صندوق و انتخابات میزنند که گویا مثلاً در انتخابات سال گذشته نامزد نداشته و 16 گروه و حزب آنها به همراه ورشکستگانی مانند خاتمی از وی حمایت نکرده و با این وجود بیش از 2/4 میلیون رأی کسب نکردهاند!
ثالثاً افراطیون ضمن پنهان شدن پشت نام مردم، چنان انتخابات و صندوق را راه میدانند که انگار همانها نبودند در سال 1388، علیه جمهوریت و اسلامیت شوریدند و سعی کردند ضمن تعطیلی انتخابات و رأی مردم، توقع دشمن را در پروژه «تقلب، اسم رمز آشوب و براندازی» پیش ببرند.
یادآور میشود فیگورهای مدنی و مسالمتجوی برخی از منافقین مدعی اصلاحات در حالی است که برخی از اعضای همین احزاب (نظیر فائزه هاشمی حامی علنی تحریم ملت ایران و طرفدار جدی ترامپ) در جریان آشوبافکنی و فتنهانگیزی اخیر دستگیر شد و قبل از او هم برادرش یاسر هاشمی بازداشت
شده بود.
مقابله با پهپادهای رادارگریز ایران بسیار سخت است
پهپاد انتحاری شاهد-۱۳۶ ایران ویژگیهایی دارد که استفاده از رادار را برای رهگیری آن مشکل میکند.
وبسایت «دیفنس اکسپرس» با اشاره به استفاده روسیه از پهپاد شاهد-۱۳۶ و شاهد-۱۳۱ در جنگ اوکراین نوشت: این پهپادها توانایی بالایی برای رادارگریزی دارند و باتوجه به تحت تحریم بودن ایران، ساخت چنین رادارهایی در داخل این کشور تعجببرانگیز است. هنوز پهپادهای ایرانی به شکل دقیق توسط کارشناسان بررسی نشدهاند اما اگر قابلیت رادارگریزی آنها تا این حدی که گزارش شده، بالا باشد احتمال هدف قرار گرفتن آنها توسط سامانههای دفاعی ضعیف است.
دیفنس اکسپرس، سامانههای دفاع موشکی دوربرد «اس ۳۰۰» و میانبرد «بوک» روسیه و سامانه پدافند هوایی «گپارد» آلمان را برای مقابله با پهپادهای ایرانی ضعیف دانست و افزود: در عوض، پدافند هوایی اوکراین باید روی موشکهای قابل حمل توسط انسان یا توپخانههای ضد هوایی مانند توپهای خودکار ZU-23-2 یا اسلحههای S-60 برای مقابله با پهپادهای ایرانی حساب باز کند.
این وبسایت نوشت: سامانه آمریکایی پدافند لیزری «ای. پی. کی. دبلیو. اس» نیز از جمله سامانههایی است که برای مقابله با اهداف زمینی طراحی شده اما در صورت تنظیم شدن روی اهداف هوایی میتواند برای مقابله با پهپادهای ایرانی استفاده شود.
همه سامانههای پدافندی فقط در صورتی که به صورت گسترده استفاده شوند میتوانند برای مقابله با پهپادهای ایرانی موثر واقع شوند.
نیوزویک:آمریکا نباید سر به سر ایران بگذارد
مجله نیوزویک نوشت؛ ایران سه هزار موشک بالستیک، بزرگترین مجموعه موشکی خاورمیانه را در اختیار دارد و رفتار نسنجیده آمریکا، رفتار ایران را تهاجمیتر میکند که این میتواند معضلی امنیتی برای آمریکا فراهم کند.
این مجله آمریکایی نوشت: ستیز زیرپوستی بزرگتر از مسئله هستهای میان تهران و واشنگتن بر سر امنیت منطقه، اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند به افزایش تنشها و احتمالا یک جنگ در خاورمیانه بینجامد. آمریکا و متحدانش در حال کار برای تقویت امنیت خود از گذر زنجیرهای از تدابیر دفاعی هستند، اما ایران، همین تدابیر دفاعی را تهدیدی برای امنیتش میبیند و وادار میشود با تدابیر خودش به آن واکنش نشان دهد. نتیجه این که، در گذر زمان، دو طرف احساس امنیت کمتری خواهند کرد.
برای سعودیها و اماراتیها، پیوندهای امنیتی دوجانبه با اسرائیل یعنی نیرومندترین قدرت نظامی منطقه، یک تدبیر معقول دفاعی است. چنین تدابیری برای اسرائیل هم یک امتیاز است و برای آمریکا هم، همگرایی منافع شرکایش، این فرصت را فراهم میآورد که بار خودش را در خاورمیانه سبکتر کند.
اما ایران شراکت نظامی کشورهای عربی و اسرائیل را یک خطر چشمگیر برای امنیت خود میبیند، بهویژه اگر امضای واشنگتن پای آن باشد. به غیر از بشار اسدِ بسیار ضعیف در سوریه که خودش محتاج حمایت نظامی ایران است، تهران هیچ دولت متحد توانمندی در منطقه ندارد. حزبالله، حماس و حوثیها هم، همگی متحد ایران هستند.
تهران میفهمد که در همسایگی منطقه بسیار دشواری زندگی میکند و در شرایطی که دشمنانش سرگرم همگرایی هستند، قصد ندارد ساکت بنشیند. تهران در ماه جولای، پوتین را با آغوش باز پذیرفت و اکنون هم در حال فروش پهپادهای جنگی به مسکو است تا در جنگ اوکراین به کار گرفته شوند؛ این یک تراکنش تجاری است که میتواند به آرامی به یک رابطه نظامی سامان یافتهتر تبدیل شود.
ایرانیها که در محاصره دشمنان و در رویارویی با یک بلوک اسرائیلی – عربی مورد حمایت واشنگتن قرار دارند، تلاش میکنند تا یک ائتلاف موازنهای متقابل را با روسیه و چین شکل دهند؛ دو قدرتی که همچون ایران تجربه دست اولی با تحریمهای آمریکا دارند و هدف مشترکشان تضعیف نظمی است که آمریکا بر آن مسلط است.
ایرانیها احتمالا به روشهای دیگری هم واکنش نشان خواهند داد. هرچند یک شراکت گسترده امنیتی میان اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر کاهش تهدید موشکهای بالستیک ایران متمرکز است اما چنین پیمانی تهران را وادار خواهد کرد که توسعه موشکهایش را سرعت دهد تا این سامانههای دفاعی را ناکام گذارد.
تهران هم اکنون هم با سه هزار موشک بالستیک، بزرگترین مجموعه موشکی خاورمیانه را در اختیار دارد. ایران که دستش از فنآوری نظامی غربی کوتاه است، منابع چشمگیری را صرف توسعه یک برنامه متنوع موشکی کرده و از برنامه فضاییاش برای بهینهسازی این برنامه استفاده میکند. پس واشنگتن باید انتظار داشته باشد که تهران در سالهای آینده به همین مسیر ادامه دهد، بهویژه اگر دولت بایدن در نظر داشته باشد که یک سامانه دفاع هوایی منطقهای ایجاد کند که هدف از آن مقابله با برتریهای نامتقارن ایران باشد. آیا منظور این است که اسرائیل، عربستان سعودی و بقیه کشورهای عربی خلیج (فارس) نباید بر یک چالش امنیتی مشترک همکاری کنند؟ ضرورتا نه، اما نباید دچار این توهم شویم که یک شراکت فرضی ضدایرانی، تهران را وادار خواهد کرد که یک سیاست خارجی سازندهتر در پیش گیرد. آنچه را آمریکا، اسرائیل و دولتهای عربی یک اقدام صرفا دفاعی میبینند، از نگاه ایران اقدام تجاوزکارانهای است که آزادی تحرکش را محدود میکند و قدرتش را کاهش میدهد. این است که این معضل امنیتی، سرجای خودش خواهد بود و ضروری است که سیاستمداران به آن اذعان کنند.
رئیسی کمر تحریمها را شکست سایت غربگرا به نام بایدن زد!
سایت غربگرا برای تبرئه دولت بایدن، همت کشورمان برای بیاثر کردن تحریمها را کتمان کرده و تیتر زد: «از زمان روی کار آمدن بایدن، چین 38 میلیارد دلار نفت از ایران خریده است»
عصر ایران زیر این تیتر جهتدار خود از قول «واشنگتن فری بیکن» و لابی «متحدعلیه ایران هستهای» نوشت: «از زمان به قدرت رسیدن جو بایدن در آمریکا، دولت چین بیش از 38 میلیارد دلار نفت از ایران خریده است. دولت چین نه تنها وقعی به تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران نمیگذارد بلکه از زمان به قدرت رسیدن جو بایدن، خرید نفت خود از ایران را به بیش از 2.5 برابر رسانده است.
فروش نفت به چین مهمترین منبع درآمد دولت ایران طی سالهای سخت تحریم در 4 سال گذشته بوده است که از زمان روی کار آمدن دولت بایدن، بیش از 2 برابر شده است. چین هم اینک به عنوان مشتری ثابت خرید نفت ایران تثبیت شده و حتی واردات نفت این کشور از ایران از ارقام دوران پیش از تحریم هم فراتر رفته است.
دولت چین با خرید نفت به بقای جمهوری اسلامی در شرایط سخت تحریمی کمک میکند و دولت بایدن چین را به خاطر این اقدام مجازات کند. آنهایی که در نقض تحریمهای ایران همدست هستند، باید با جریمههای بزرگی روبهرو شوند و از سیستم مالی ایالات متحده کنار گذاشته شوند. از زمان افزایش قیمت نفت در بازار جهانی در یک سال گذشته، شرکتهای چینی خریدار نفت ایران واردات خود از این کشور را روی رقم روزانه 1 میلیون بشکه تثبیت کردهاند.
پیش از آنكه دولت بایدن در آمریکا روی کار بیاید و مذاكرات احیای برجام از سر گرفته شود، چین روزانه حدود 400 هزار بشکه نفت از ایران وارد میكرد، اما هم اکنون واردات نفت چین از ایران به روزانه 1 میلیون بشکه رسیده است و این میزان افزایش به معنای درآمد 38 میلیارد دلاری ایران از محل فروش نفت به چین از زمان روی کار آمدن دولت بایدن است. همه اینها تحت تاثیر اجرای سیاست شُل کردن تحریمها از سوی دولت بایدن رخ داده است، که به رژیم (ایران) این امکان را داده است تا میلیونها بشکه نفت صادر کند و میلیاردها دلار درآمد
کسب کند.»
تحلیل و تیتر تحریفآمیز سایت غربگرا در حالی است که بایدن نه تنها به سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران ادامه داد بلکه تحریمهای جدیدی هم بر تحریمهای قبلی افزود. همچنین تحریمهای نفتی آمریکا در دولت بایدن تمدید شده و فراتر از آن، دولت بایدن به دولت یونان برای مصادره نفتکش حامل نفت ایران و انتقال آن به آمریکا فشار آورد اما قدرتنمایی نیروی دریایی سپاه پاسداران موجب عقبنشینی خفت بار دولت راهزن بایدن شد.
افزایش چشمگیر صادرات نفت کشورمان در دولت رئیسی در حالی است که رویترز چند ماه قبل ادعا کرده بود چین در اثر جنگ اوکراین و خرید نفت از روسیه، خرید نفت از ایران را کاهش داده است.
گفتنی است رئیسسازمان برنامه و بودجه دولت روحانی با اشاره به تشدید تحریمها گفته بود حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم. در آن دوره فروش نفت به چند ده هزار بشکه رسیده بود!