۲۷ - آیتالله سیدحسن عاملی: عظمت حضرت زهرا(س) نزد اهل سنت (بخش اول) ۱۴۰۱/۱۰/۱۹
عظمت حضرت زهرا(س) نزد اهل سنت (بخش اول)
۱۴۰۱/۱۰/۱۹
آیتالله سیدحسن عاملی
حضرت فاطمه(س) بانویی است که افتخار خاندان وحی بوده، چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز میدرخشد و فضائل او همطراز فضائل بینهایت پیامبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت(ع) بوده است. به او از آن حیث «سیدهًْ نساء العالمین» گفته شده که بر اساس آیات و روایات، در تمامی مکارم و کمالات، از تمام زنان عالم برتر و بلکه الگو و سرآمد مردان و زنان جهانیان است. ویژگیهای این بانوی بینظیر تنها در نزد شیعیان شناختهشده نیست بلکه اهل سنت نیز در منابع معتبرشان زبان به تمجید و تبیین مناقب و فضائل آن حضرت گشودهاند که آیتالله سید حسن عاملی به چند نمونه از این فضائل بیشمار در برنامه تلویزیونی سمت خدا اشاره کرده و ما آن را در اینجا تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم.
ضرورت تنظیم شئون زندگی با شاخص اهلبیت(ع)
ارائه تصویر کامل ازشخصیت حضرت زهرا(س) بسیار مشکل است. او جلوهای از نور عظمت خداست. به تعبیر امام صادق(ع): «ان الله خلقها من نور عظمته»؛ خداوند حضرت زهرا را از نور عظمت خودش آفریده است. (بحارالأنوار ج۴۳ ص۱۲) و او را فاطمه نامیدند چون:» الناس فطموا عن معرفتها» (همان، ص65) یعنی عقل بشر هرچه برای رسیدن به حقیقت حضرت زهرا بدود به حقیقت او نخواهد رسید، با این حال ما وظیفه داریم حضرات معصومین را در حد امکان در دسترس فهم عمومی قرار دهیم، چون آنها الگوهای جاودانه برای بشریت هستند: «شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ» (زیارت جامعه کبیره) بنابراین باید تمام اعتقادات و رفتارهای آنها تبیین شود تا بشریت سهم فاخری از این الگوهای آسمانی داشته باشند.
به ما دستور دادند که ما تمام شئون زندگی خودمان را با اهل بیت تنظیم کنیم و تطبیق بدهیم.امام صادق(ع) فرمود:« مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَسْتَكْمِلَ اَلْإِيمَانَ كُلَّهُ فَلْيَقُلِ اَلْقَوْلُ مِنِّي فِي جَمِيعِ اَلْأَشْيَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ فِيمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا وَ فِيمَا بَلَغَنِي عَنْهُمْ وَ فِيمَا لَمْ يَبْلُغْنِي» ؛ هر كه خشنود مىشود كه ايمان كامل داشته باشد بگويد حرف من در تمام چيزها حرف آل محمّد(ع)است در مورد آنچه پنهان كردهاند و آنچه آشكار نمودهاند و آنچه به من رسيد و آنچه نرسيده. (بحار الأنوار ج۲۵ ص۳۶۴) یعنی نظر من در تمام ابعاد زندگی اعم از زندگی مشترک، تجارت، فعالیتهای سیاسی، راهاندازی سیستم تربیتی، تشخیص ارزشها و تمییز بین فضائل و رذائل نظر اهل بیت است.در هر آنچه که اعلان کردند و نکردند چه به من برسد و چه نرسد نظر من نظر اهل بیت است. طبیعی است که خدای متعال در سیستم الگوسازی هیچ وقت کوتاهی نمیکند، چون رکن اصلی یک مدرسه تربیتی و نظام تربیتی الگوسازی صحیح است. غرب با ادعای مرجعیت فرهنگی بر دنیا بر دو محور متمرکز شده است:اول بر سر «الگو» که جوانان ما چه کسانی را برای خودشان الگو بگیرند و دوم بر روی «آداب». ما ۷۰۰ نوع آداب داریم امروز دعوا بر سر آداب است. آداب ظهور مدنیت و فرهنگ ماست و امر لفظی که اضعف الوجودات است نیست.
به امیرالمومنین(ع)گفتند:این چه لباسی است که شما پوشیده اید؟ حضرت فرمود: «تذل به النفس» (بحار الأنوار ج۳۴ ص۳۴۳). یعنی دعوا بر سر لباس، دعوای ظاهری و صوری نیست، برای همین همه ما مسلمانها در اثبات هویت دینی و تسلیم در برابر اراده تشریعی حضرت حق وظیفه داریم که به آداب مورد تاکید اسلام که توسط اهل بیت بیان شده توجه کنیم.خداوند فرموده است اگر شما با سنت پیامبر مخالفت کنید منتظر فتنه و عذاب باشید.(نور، آیه 63) پیامبر ما (ص) فرموده است همچنان که خداوند میخواهد واجباتش عملی بشود من هم میخواهم به سنت من عمل بشود و در اولین بیانیه هم که امام زمان(عج) از مکه صادر میکنند میفرمایند که برای احیای قرآن و سنت رسولالله و برای از بین بردن بدعتهایی که در دین درست شده است آمدهام و لذا یک وظیفه بزرگ دینی،آشنایی هر مسلمان با آداب دین در تمام شئون زندگی است؛ در لباس، تربیت،ازدواج، تجارت، سلوک اجتماعی، رفتارهای اجتماعی، تعامل با دیگران، روابط انسان با مجتمعات عام و مجتمعات خاص، تعیین نظام ارزشگذاری، تشخیص حق و باطل، هدایت و ضلالت، سعادت و شقاوت و... معصومین در تمام این ابواب نظریات نفیس و فاخری دارند، نظریاتی که هیچ وقت با گذشت زمان منسوخ نمیشوند، شیعه زمانی شیعه است که از این آداب تبعیت داشته باشد: و امری لامرکم متبع(زیارت اربعین) و الا محب اهل بیت خواهد بود نه شیعه.
برای ما ضرورت دارد ارتباط خود با خدا، رسول خدا و اوصیای رسول خدا را تعریف کنیم.ما از طریق این ارتباط از عنایات خداوندی سهم خواهیم برد. این اشتباه بزرگ است که رابطه ما نسبت به اهل بیت اینگونه باشد که در تولد آنها شیرینی و در عزای آنها خرما بخوریم، گاهی هم زیارتی از مراقد آنها داشته باشیم و اصلاً ندانیم که چرا آنها با عدم تنازل از اصول،راه شهادت را انتخاب کردند، این رابطه خیلی کم عمق و بیتاثیر است. آنها واسطه فیض برای این عالم هستند، تلقی از امامت باید خیلی صحیح باشد. این طور نیست که وظیفه امام صرفا این باشد که از فلان جا لشکر جمع کند و به فلان جا ببرد یا از فلان منطقه زکات جمع کند و در جاهای خاص مصرف کند، اینها امور ظاهری است،به تعبیر خواجه نصیرالدین طوسی: «الامامه رئاسة عامّة في أُمورالدين و الدنيا»
بهترین تعبیر درباره آنها تعبیر قرآن است که از کلمه میزان استفاده کرده است. خداوند در قرآن فرموده من برای شما قرآن، پیامبر و میزان نازل کردم. بنابراین ما باید اهل بیت را میزان برای تمام اقدامات خود قرار دهیم: (السلام علیک یا میزان الاعمال - بخشی از زیارتنامه امیر المومنین) آنها باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشند، آنها باید در بازار و در تجارت ما حاضر باشند، باید دقت کنیم تجارتی که میخواهیم بکنیم چقدر به آنها شباهت دارد، آنها با صراحت به ما گفتهاند: « أعينونا بِالوَرَعِ» به ما با تقوایتان یاری برسانید.(الكافي: ج 2 ص 78)
به طور مثال اگر زمانی مردم مضطر شدند، آیا ما از اضطرار مردم سوءاستفاده خواهیم کرد؟ عدهای مترصد اضطرار مردم هستند و در عین سوءاستفاده از اضطرار در ایام محرم میگویند حسین حسین! اینها هیچ وجه اشتراکی با اهل بیت ندارند.
حضرت زهرا(س) بزرگترین الگوی آسمانی است. آن حضرت در کیاست، استثناییترین شخصیت عالم است و در تمام ابواب حساس زندگی بشر سخن برای گفتن دارد.از اخباری که آن حضرت از حوادث آینده جهان به امیر المومنین املاء فرمودند: معلوم میشود که تاریخ زیر پای حضرت زهراست و لذا نمیتوان گفت زهرا به درد این روزگار نمیخورد.
در تقسیم کار که توسط پیامبر صورت گرفت میفرماید چقدر خوشحال شدم که پدرم در تقسیم کار، کار داخل خانه یعنی حساسترین دوران تربیتی را به من سپرد، لذا امام حسین در کربلا حریت، شجاعت، اراده و قدرت خودش را که دنیا در برابر آن متحیر است به پای مادر نوشت.
فرزند ظهور قدرت روحی پدر و مادر است اگر میخواهید برای پدر و مادر نمره بدهید باید فرزندش را نگاه کنید، مخصوصاً در این روزگار که عناصر تاثیرگذار؛ متکثر، متعدد و پیچیده شده است و اگر اینها هماهنگ نشوند، تربیت قطعا محال میشود.
زهرا(س) نقطه اشتراک شیعه و سنی
برای تحقیق و صحبت درخصوص شخصیت حضرت زهرا راههای مختلفی وجود دارد.می توان شخصیت آن حضرت را در کلمات جامع رسول خدا به تماشا نشست،می توان شخصیت آن حضرت را در کلمات معصومین و ائمه اطهار جستوجو کرد،میتوان شخصیت آن حضرت را در قاب تصویر قرآن مشاهده کرد، میتوان شخصیت آن حضرت را در سیره خود حضرت نگاه کرد،همچنین منابع تاریخی تصویر خاصی را از آن خاتون دو عالم تصویر کردهاند ولی من همه اینها را کنار میگذارم و از یک منبع جدید میخواهم صحبت کنم و آن منبع اهل سنت است؛ بالاترین فضیلت حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت بیان شده است،حضرت زهرا(س) نقطه اشتراک ما و اهل سنت میباشد. امام حسین(ع) نقطه اشتراک ما و اهل سنت محسوب میشود،مقصدی که امام حسین(ع) داشتند یعنی «رهبریت صالح» یک چیزی نیست که مخصوص شیعه باشد، روح شریعت و قوام آن به رهبریت صالح است(اسرا، آیه 71) شعارهای حضرت ابا عبدالله(ع)در کربلا تماماً شعارهای جهانی و گمشده بشریت است. امیرالمومنین(ع) نیز نقطه اشتراک بین ما و اهل سنت است ما باید روی این اشتراکات خیلی تمرکز داشته باشیم. صراحتاً عرض میکنم آن فضیلتهایی که در منابع اهل سنت درباره حضرت زهرا آمده است بسیار بالاتر از منابع شیعه است و اگر شیعه آنها را نقل میکرد قطعاً تخطئه میکردند.
بعضی از وهابیها میگویند شیعه شخصیتپرست است! اولاًپرستش یعنی چه؟ آیا ما قصد الوهیت داریم؟ در ثانی اگر بر فرض شیعه شخصپرست است، ریشه آن از خود شماست چون مطالب عرشی که در رابطه با فضیلتهای حضرت زهرا(س) ذکر خواهیم کرد همه آنها در منابع اهل سنت ذکر شده است اینجا باز یک مطلبی را باید متذکر شد فضیلتهایی که در منابع اهل سنت برای حضرت زهرا(س) آمده است هزار یک آن برای هیچ صحابه نیامده است.چطور میشود آنها در تلویزیون مدینه که تماماً روایت رسول خدا را درباره اصحاب میخوانند ذکر نمیشود؟ آنها کوچکترین روایت درباره یک صحابه را ذکر میکنند اما دریغ از ذکر یک فضیلت درباره حضرت زهرا! اگر سخن پیامبر حرمت دارد و به خاطر حرمت ذاتی روایات نبوی، آنها را ذکر میکنید پس تبعیض در آن درست نیست تبعیض در سنت، مساوی با انکار سنت است. نومن ببعض و نکفر ببعض همچنانکه در قرآن موجب اشدالعذاب است، در سنت نیز همین گونه است، چون رسول خدا حرف شخصی ندارد: و ما ینطق عن الهواء ان هو الا وحی یوحی؛ پیامبر هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید! آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست! (نجم، آیات 3و 4)
از طرفی انتظار این است که عموم مسلمانها از فرمایشات رسول خدا(ص) در رابطه با حضرت زهرا(س) محروم نشوند من اخیراً دیدم بعضی از تلویزیونهای کشورهای عربی به نهجالبلاغه روی آوردند چرا که دیدند این فصاحتی که در این کتاب وجود دارد در تاریخ بینظیر و موجب فخر و شرف عرب و تمام مسلمانهاست، به تعبیر یکی از اساتید وقتی متن را ملاحظه میکنی تلقی این میشود که انگار از پیش خود خدا آمده است. یکی از محققین منصف در کشور عربستان کتابهای خیلی خوب و جامعی در رابطه با نهجالبلاغه و نقد مبانی فکری محمد بن عبدالوهاب نوشته است.اخیراً ایشان را به تلویزیون رسمی عربستان دعوت کردند و ایشان بعد از بیان مطالبی در مدح اهل بیت و امیر المومنین یکی از فصیحترین خطبههای امیر المومنین را از حفظ خواند.
در مقابل، زمانی در عربستان دیدم که کتاب خصائص نسائی را میفروشند از این جهت خیلی خوشحال شدم، نسائی در این کتاب در فضیلت امیر المومنین غوغا کرده است و شایسته است در هر خانهای این کتاب موجود باشد.جناب نسایی شخصیت استثنایی دارد و وثاقت او مورد اتفاق تمام علمای اهل سنت است، اما وقتی کتاب را برداشتم دیدم که یک وهابی آن را حاشیه زده و به خیال خودش تمام احادیث را تخطئه کرده است، او باید روز قیامت جوابگو باشد که چگونه با آفتاب یعنی معجزه رسالت خاتمیت مخالفت کرده است،رسول خدا (ص) فرمود اول کسی که به محشر میآید من هستم بعد قرآن و سپس عترت من و من از امتم سؤال خواهم کرد که با کتاب من و عترت من چه کار کردید؟
فضیلت اول
اولین روایت از فضیلت حضرت زهرا(س) که در منابع اهل سنت ذکر شده است مربوط به کتاب کشاف زمخشری است.
زمخشری در تفسیر خود، ذیل آیه «کلّما دخل علیها زکریّا» (آل عمران /37)می نویسد:با اینکه رسولالله(ص) میبینند که امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) از جهت گرسنگی وضعشان خیلی شدید است، به امیرالمومنین خطاب میکنند که من میخواهم برای ناهار به منزل شما بیایم! امیرالمومنین فوراً خودشان را به حضرت زهرا(س) میرسانند و میفرمایند رسول خدا (ص) میخواهند برای ناهار تشریف بیاورند. ایشان عرض میکنند که شما میدانید چند روزی است هیچ چیزی در منزل نیست و هر چه هست در آن، تو را بر حسنین مقدم کردهام! از روایات معلوم میشود بچهها از گرسنگی چنان وضعشان وخیم بوده که شکایت به پیامبر(ص) میکردند که در منزل گرسنگی دارند، گاهی حضرت زهرا(س) بچهها را میخواباند که غذا طلب نکنند! وقتی حضرت زهرا قضیه را به امیرالمومنین توضیح میدهند ایشان میگویند که چرا به من نگفتی؟ حضرت پاسخ میدهد: انی استحیی من ربی ان اکلفک ما لا تقدر، چون میدانم تو قادر نیستی و از خدا حیا میکنم که چیزی از تو بخواهم که میدانم تو بر آن قادر نیستی یعنی نمیخواهم در برابر من منفعل شوی و بشکنی.پدرم هنگام آمدن من به خانه تو به من گفته است چیزی که علی به آن قادر نیست از وی طلب نکن. (بحارالأنوار، ج 43، ص 59)
چقدر این رابطه آرمانی بوده است! میدانیم که علی(ع) از مهاجرین بود و هرچه ثروت داشت در مکه مانده بود و چیزی نداشت، دست خالی به مدینه آمده بودند و منزلی هم که داشتند بیرون مدینه گوشه نخلستان یک چیزی درست کرده بودند و حتی شب زفاف هم حضرت زهرا(س) را آنجا برد بعداً پیامبر گفت یا علی طاقت دوری زهرا را ندارم یکی از اتاقهای خودم را به تو میدهم، تو این اتاقی را که در گوشه نخلستان درست کردهای به ازای آن به من بده! امیرالمومنین میگویند من با پیامبر برای ناهار آمدم و حضرت زهرا یک سینی غذا جلوی ما آورد،غذایی که غذای آن موسم و فصل نبود، رسول خدا با تعجب پرسید زهرا جان «انی لک هذا» این از کجاست؟ حضرت زهرا(س) پاسخ دادند «من عند الله»!
یعنی تنها یک اراده کرده است و با عنایت خداوندی این غذا برای ایشان حاضر شده است یعنی خداوند راضی نشد حضرت زهرا در برابر رسول خدا و امیر المومنین بشکند، نفس ناطقه انسان باید به چنین درجهای از اعتلاء برسد و یک چنین قربی در محضر حضرت احدیت پیدا کند،آیا ما در انصار و مهاجرین چنین کسی را سراغ داریم که خدای متعال اینگونه برای او حساب باز کند؟ کیست کسی که یک لحظه از خدا عطیه بخواهد و برایش فراهم شود؟ وقتی انسان نِعْمَ الْعَبْدُ میشود خداوند هم در برابر او نعم المجیب میگردد.اگر اصحاب از امیر المومنین میخواستند که زهرا گریه نکند این نه به خاطر(نعوذ بالله) همسایه آزاری بلکه به خاطر این بود که حضرت زهرا را مستجاب الدعوه میدانستند و از تبعات گریههای حضرت زهرا میترسیدند.