شهری که در حدود 15 کیلومتری مرز ایران و در مجاورت شهرهای مرزی مریوان و پاوه قرار دارد و چند روز قبل از آن از عملیات والفجر10 رزمندگان اسلام استقبال کرده و همین موضوع مورد خشم و عصبانیت صدام را فراهم آورده بود.
صدام از 23 اسفند 1366 شروع به بمباران و شکستن دیوار صوتی در حلبچه کرد تا شیشههای منازل شکسته شده و امکان مقاومت در برابر بمباران شیمیایی به حداقل برسد.
سرانجام در 2 بعدازظهر روز 25 اسفند، در عملیاتی به نام انفال (که بعداً ادامه آن به نسلکشی کردهای کردستان عراق انجامید)، ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق که هر یک به چهار عدد بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی مجهز بودند در آسمان حلبچه ظاهر شده و ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی را بر روی شهر حلبچه انداخته و جنایت بیسابقهای را در تاریخ جنگهای دنیا مرتکب شدند.
در این رویداد تلخ هزاران زن، مرد، کودک، پیر و جوان به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. اجساد آنها بهصورت خشک شده و با چشمان باز در حالی که مادران و پدران در آخرین لحظات حیات، بچههای خود را در آغوش گرفته و یا خود را سپر آنان نموده بودند تا از خطر محفوظشان دارند، در گوشه و کنار شهر حلبچه به چشم میخورد.
مرگی با طعم خردل و چاشنی گاز تاولزای اعصاب
پروفسور «اوبن هندریکس» رئیس آزمایشگاه سمشناسی بیمارستان «گان فلاندر» بلژیک در مورد سموم بهکار گرفته شده در بمبهای شیمیایی گفته است:
«... رژیم بعث عراق از ۳ نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرد. این گازها شامل گاز خردل (ایپریت)، گازهای اعصاب (تابون، سارین یا سومان)، VX و گاز سیانوژن بودند. بنابراین باید گفت مرگ مردمان کُرد حلبچه مرگی با طعم خردل و با چاشنی تاولزای گاز اعصاب تابون و سارین و بوی مرگآور سیانوژن بود...»
روزنامه گاردین چاپ لندن گزارش این جنایت فجیع را همراه با عکس هایی به چاپ رساند و نوشت:
«... هیچ جراحتی و خونی و اثری، از انفجار روی اجساد دیده نمیشود. اجساد دهها مرد، زن، کودک و حیوانات دستآموز در سطح منازل و خیابان های این بخش دورافتاده در کردستان عراق تحت اشغال ایران را پوشانیدهاند. پوست این اجساد به طرز عجیبی تغییر رنگ داده و چشمهایشان باز و خیره، چرک خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتان دست آنها به طرز عجیبی کجوکوله است. این طرف مادری بچهاش را برای آخرینبار در آغوش فشرده و آن طرف پدری خود را سپر نوزادی، از آنچه نمیدانستند چیست، کرده است...»
همچنین خبرگزاری فرانسه نوشت:
«... حلبچه شهری از کردستان عراق... گویی شهری منجمد شده است و ساکنان در خوابی عمیق فرو رفتهاند...»
سکوت گورستانی مدعیان حقوق بشر
در آن زمان هیچ یک از سازمانها و مجامع بینالمللی اعم از سازمان ملل، شورای امنیت، خبرنگاران و پزشکان بدون مرز، عفو بینالملل، شورای حقوق بشر و.... و هیچیک از کشورهای مدعی دموکراسی و حقوق بشر جنایات شیمیایی صدام را حتی محکوم نکرده و هیچ قطعنامه و یا بیانیهای در اعتراض به کاربرد سلاح کشتار جمعی توسط صدام صادر ننمودند. همان سلاحهایی که به بهانهاش، در آوریل سال 2003 آمریکا و اعوان و انصارش به عراق حمله کرده و آن کشور را به اشغال خود درآوردند.
درباره حملات شیمیایی صدام، حتی کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و بریتانیا و فرانسه وآلمان در ابتدا کاربرد سلاح شیمیایی توسط صدام در جبهههای جنگ را نامحتمل دانسته و آن را فقط تبلیغات از سوی ایران بهشمار آوردند.
اما با افشاگریها و انتشار عکسهای تکاندهنده از قتلعام مردم کرد در حلبچه، برخی کارشناسان بینالمللی از جمله از سوی سازمان ملل به محل فاجعه آمده و به بررسی پرداختند و با نخستین تحقیقات، کاربرد سلاحهای شیمیایی مسجل شد، اما بررسی و تحقیقات بیشتر میتوانست منشأ تولید و صدور مواد شیمیایی بهکار گرفته شده در سلاحهای یادشده را نیز به دست دهد که این موضوع دستهای پنهان قدرتهای شریک در جنایت یادشده را آشکار میساخت.
جنایتکاران اصلی کدام کشورها بودند؟
اما کارشناسان فوق از طریق جست وجو در گورهای دستهجمعی و جمعآوری نمونههایی از گاز خردل با استفاده از تکنولوژی تجزیه مولکولی و تطبیق آن با محصولات شرکتهایی که روی مواد شیمیایی متمرکز هستند، رد پای تولیدکنندگان گاز خردل را به دست آورده و با چنین بررسیهایی توانستند دریابند کدام کشور و حتی کدام کارخانه، مواد شیمیایی اولیه لازم برای گاز خردل را به صدام داده است.
شرکتهای فنوک، هام ماماتسو، فوتو نیکز کیکی، نک، اوزاکا و وایدا در ژاپن از جمله شرکتهای اصلی تجهیزکننده صدام بودند. در هلند شرکتهای کیاس بیهلند، دلف اینستر متزان در برنامه تسلیحاتی شیمیایی و لجستیک نظامی و ساخت آزمایشگاههای نظامی وزارت جنگ صدام نقش عمدهای داشتند.
شرکت «مل کمی» آلمان به گفته «آبا وزند» از مدیران ارشد آن، تنها در سال 1984 (یعنی 1363 و در اوج جنگ تحمیلی صدام علیه ایران) معادل 10 میلیون دلار مواد شیمیایی را به عراق صادر کرد. طبق اسناد دفاتر این شرکت، در فهرست سفارش خرید عراق، هزار تن کلرور نیونیل، بیست تن فلوئور هیدروژنه پتاسیم، شصت تن اکسی کلرور فسفر، پنج تن اسید فلوئوریدریک و صدوپنجاه تن الکل ایزو پروپیل به چشم میخورد. اسناد دادگاه آلمان نشان میدهد که همه این موارد به مجتمع «سامرا» ارسال شده و در تولید گاز خفهکننده مورد استفاده قرار گرفته است.
در همان دوره در جستوجویی در آلمان غربی سابق، دفاتر ۱۲ شرکت این کشور که متهم به فروش تسلیحات شیمیایی به صدام بودند بررسی شد و در جریان این بررسیها مدارک و شواهد فراوانی به دست آمد که این شواهد و مدارک در حدود هزار پرونده مجزا ثبت شد.
در کشور سوئد نیز شرکت «ساب اسکانیا» در برنامه موشکی و شرکت «آیبیبی» در زمینه تسلیحات کشتار دستهجمعی صدام را یاری کردند. همچنین شرکت اسپانیایی «آلاوساس یاکسپال» برای ماشههای الکترونیکی مخصوص انفجار بمب، ساخت فیوزها را برعهده داشته است.
در کشور بلژیک شرکتهای بازرگانی «کرافت مرکانتایل» و «پترولیوم فیلیپس» در زمینه تسلیحات شیمیایی و همچنین شرکت «اوئیپ اینسترومت» در زمینه لجستیک نظامی و ساخت آزمایشگاههای نظامی برای وزارت جنگ صدام همکاری داشتند.
«گری ملهولین» استاد حقوق دانشگاه ویسکانسین آمریکا و مدیر پروژهای به همین نام در 22 مارس 2000 اعلام کرد که عراق مجموعهای از کلیدهای اضافی برای پرتاب بمبهای شیمیایی را که برروی دستگاههای سنگشکن کلیه نصب میشد به شرکت نظامی- الکترونیکی «تامسون لیاساف» سفارش داد. همچنین شرکت «اکسپال» در سال 1982 یک میلیارد ESP اسلحه به عراق صادر کرد.
طبق گزارشی که در سال 1986 (1365) تهیه شد، یک فروند کشتی حامل 68 تن بمب شیمیایی متعلق به شرکت «اکسپال» هنگام بارگیری در بندر سانتاندر در اسپانیا متوقف شد ولی بعد به راه خود ادامه داد. این در حالی بود که در آوریل 1985 در پی یک حادثه هواپیمایی در یک پایگاه نظامی ناتو نزدیکی مادرید، هواپیمای بویینگ حامل بمب ناپالم و گاز خردل دچار سانحه شد (و از همین جهت خبرش به خارج درز کرد). در پی این حادثه مشخص شد که شرکت «اکسپال» این سلاحها را تهیه کرده تا به عراق تحویل دهد.
در فقرهای دیگر، پس از آن که یک کشتی عراقی در بندر نرماندی فرانسه متوقف و ۳۵۰۰۰ تن دیمتیل تسنوتات که از بندر لیورپول انگلیس به مقصد کویت برای تحویل به عراق توسط این کشتی حمل میشد، توقیف و ضبط شد، دولت انگلیس در ادعایی مضحک اعلام کرد که این مواد شیمیایی تنها برای تولید حشرهکش! به عراق ارسال شده است!!
از دیگر شرکای جرم صدام در بهکارگیری سلاحهای کشتار جمعی علیه ایران، شرکتهای چندملیتی «گامسا» (تحت عناوین مکانوسا و تورنوسا) و «مارکینا- بیداسیا» و همچنین شرکتی به نام «تکنولوژی بینالمللی» بوده است.
همه جنایتکاران عضو اتحادیه اروپا بودند
یک وجه مشترک تمامی این شرکتها عضویتشان در مجموعهای به نام ERT (مجمع سرمایهداران و صاحبان صنایع و کمپانیهای بزرگ اروپایی) بود که در سال 1993 اتحادیه اروپا را بنیان گذاردند و پس از آن نیز ادارهکننده واقعی این اتحادیه شدند.
در سال 2012 دو مستندساز جوان به اسامی فریدریش ماوزر و متیو لیتارت فیلم مستندی ساختند به نام «تجارت بروکسل: چه کسانی اتحادیه اروپا را اداره میکنند؟» و در آن با تکیه بر اسناد و فیلمهای حیرتانگیزی که زیر پوشش خبررسانی تهیه شده بود، از هویت گروه مالی و اقتصادی ERT بهعنوان ادارهکنندگان واقعی اتحادیه اروپا، پرده برداشتند.
اما وجه مشترک دیگر کمپانیهایی که از آنها نام برده شد، حضور سرمایهداران و سرمایهگذاران بزرگ آمریکایی و یا نمایندگان آنها در هیئتمدیره، ریاست و یا بنیانگذاری آنها بود.
شاید این موضوع بتواند پاسخ این سؤال را هم بدهد در شرایطی که ظاهرا جامعه جهانی در برابر تجاوز عراق به ایران ابراز بیطرفی کرده بود! چگونه بهطور همزمان و یکپارچه تقریبا مهمترین کمپانیهای سازنده سلاح و مواد شیمیایی در غرب (که تقریبا اغلب آنها در تیول کمپانیهای بزرگتر آمریکایی بوده و هستند) بعد از آزادسازی خرمشهر، به ارسال سلاح و تجهیز تسلیحاتی صدام اقدام کردند. درست پس از زمانی که تئوری معروف هنری کیسینجر (سیاستمدار کهنه کار آمریکایی) مبنی بر جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ مطرح شد و کار تا آنجا پیش رفت که ناوگان پنجم آمریکا در خلیجفارس بهطور علنی با ایران درگیر جنگ شد.