به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 198
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 2,135
بازدید ماه: 117,641
بازدید کل: 23,779,438
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۸/ ۳۶ - حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) ۱۴۰۲/۰۱/۲۰
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۱۸

اصلاحات حوزه و نامه تاریخی به آیت‌الله بروجردی

۱۴۰۲/۰۱/۲۰

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلیسهراب مقدمی شهیدانی - کتاب ابر

دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
در ادامه به تناسب موضوع و اهمیت بحث، دو نکته تاریخی مهم پیرامون پیشینه ماجرای اصلاحات در حوزه ذکر می‌گردد.1
آن‌گونه که پیش‌تر نیز بدان اشاره رفت، نخستین بارقه‌های تحول در حوزه و تغییر در شیوه تربیت طلاب حوزه علمیه، از همان ابتدای طلبگی‌، خصوصاً بعد از مشاهده وضعیت نامطلوب آموزشی در حوزه نجف، در ذهن آیت ‌الله مصباح یزدی ایجاد شد. چنان‌که ایشان در خاطرات خود اظهار می‌دارد:
«از اول ورود در طلبگی، علی‌رغم این‌که من خیلی خوب درس می‌خواندم، از وضع این کتاب‌های درسی و کیفیت تدریس و برنامه‌های درسی طلبگی بسیار رنج می‌بردم. تا آن‌جایی که برایم میسر بود هر کتابی که بود، کتاب‌های مشابهش را می‌دیدم و حواشی را مطالعه می‌کردم. مثلاً من همان وقت که معالم می‌خواندم، حاشیه معروف مرحوم «حاج محمدتقی» را که کتاب حجیم بسیار بزرگی است و مطالب خیلی سنگینی دارد، مطالعه می‌کردم. منظورم این بود که از درس خواندن چیزی کم نمی‌گذاشتم؛ ولی این برنامه و این کتاب‌های درسی و سبک تدریس و مانند این را خیلی نارسا می‌یافتم و از همان اوایل در فکر خودم می‌پروراندم که اگر یک روزی دستم برسد و توانایی پیدا کنم، اقدامی بشود برای این‌که برنامه‌های درسی سامانی پیدا بکند، کتاب‌های درسی اصلاح بشود، کتاب‌های متناسب با زمان روی اصول علمی و تعلیم و تربیت نوشته بشود، چیزهایی که مفید هست در آن بیاید، چیزهایی که مفید نیست، حذف بشود. از سال اول طلبگی این فکرها در مغزم بود. راجع به تشکیلات روحانیت این کمبودها در نظرم خیلی جلوه می‌کرد و به همین دلیل و از همان آغاز سعی کردم به هیچ بیتی ملحق نشوم و ظاهراً در طول آن مدتی که من نجف بودم، به بیت هیچ‌یک از مراجع مشرف نشدم. غیر از بیت مرحوم «آقا سید جمال گلپایگانی» که ما در همسایگی ایشان زندگی می‌کردیم.»2
بعد از طی کردن سطوح عالیه و حضور در درس آیت ‌الله بروجردی، انگیزه‌های تحول‌خواهی حوزوی در آیت ‌الله مصباح شدت گرفت و در ادامه به ایده‌پردازی در این باب انجامید.
نخستین نمونه از این ایده‌پردازی‌ها در نامه تاریخی آیت ‌الله مصباح به زعیم عظمای حوزه قم تبلور یافت که شرح آن از زبان خود ایشان شنیدنی است:
«تدريجاً که به قم آمدم و در این زمینه مطالعه و گفت‌وگوی بیشتری با دوستان انجام دادم، طرح‌های نیم‌بندی به ذهنم آمد که دیدم خوب است شروع بشود. از جمله آنها اقدامی بود برای این‌که درس اخلاقی در حوزه باشد. نامه‌ای برای مرحوم آقای بروجردی که در همین سطح‌ها نوشته شد. در همین راستا که باید یک اصلاحاتی در حوزه انجام بگیرد، بعد از مذاکرات زیادی که با دوستان و فضلای جوان آن زمان داشتیم، بررسی کردیم که چند نوع کمبود در حوزه وجود دارد.
نتیجه آن بحث‌ها سه نوع کمبود بود که ما روی آنها انگشت گذاشتیم که مهم است و باید اقدام بشود. یکی مربوط به نظام آموزشی حوزه بود، یکی مربوط به مسائل اخلاقی و تربیتی بود و یکی هم مربوط به تبلیغ. مسائل دیگری هم بود که در حد ما نبود که درباره‌اش فکری بکنیم و اقدامی انجام بدهیم. آن وقت‌ها مسائل مرجعیت و مسائل سیاسی حوزه در حد ما نبود که در رابطه‌اش صحبتی بکنیم. این سه چیز - یعنی مسائل آموزشی حوزه، مسائل تربیتی و مسائل تبلیغی- را مد نظر قرار داده بودیم.
بعد از آن فکر کردیم عملی‌ترین کاری که می‌شود شروع کرد، این است که از مرحوم آقای بروجردی درخواست بکنیم که ایشان دستور بفرمایند درس اخلاقی در حوزه باشد و تدریجاً یک مقدار مسائل تربیتی را گسترش بدهیم. ما که نمی‌توانستیم ارتباط مستقیمی داشته باشیم؛ ارتباط پیدا کردن با ایشان کار ساده‌ای نبود. با توجه به مقام و سنی که ایشان داشتند و وظایف و مشکلاتی که در عهده‌شان بود، طلبه‌های عادی نمی‌توانستند تماسی بگیرند. با مذاکراتی که با دوستان و اساتید کردیم، تصمیم گرفتیم یک نامه مفصلی نوشته بشود و عده‌ای از بزرگان حوزه و کسانی که مورد اعتماد ایشان هستند آن نامه را امضا کنند و از طریق کسی که مورد اعتماد ایشان هست و هیچ نوع انگی به او نمی‌چسبد و درباره‌اش سوءتعبیر نمی‌شود، نامه را خدمت آقا بفرستیم تا ببینیم نتیجه‌اش چه می‌شود.
ما یک متنی را تهیه کردیم و با واسطه هم سعی کردیم بزرگ‌ترها هم درباره این مسئله فکری بکنند و این کار به نام آنهایی که از ما بزرگ‌تر هستند، انجام بگیرد؛ چون تأثیر بهتری داشت. بعد از آن با تدبیرهایی که انجام گرفت، در یک جلسه‌ای که متقدم‌تر از ما در آن شرکت داشتند، موضوع مطرح شد و کم و بیش اصلاحاتی انجام گرفت.
یادم هست که آن نامه با خط جناب «آقای مشکینی» نوشته شد. خط ایشان خط زیبایی است. نامه هم به نام ایشان بود؛ ممکن بود کمتر درباره‌اش حرفی زده بشود. یادم هست بزرگان حوزه و اساتید آن را امضا کردند. از جمله بزرگانی که آن نامه را امضا کردند مرحوم «حاج آقا مرتضی حائری» بود. همه آن را امضا کردند که هیچ نوع توهم مبنی بر این‌که تحریکی از جایی هست و یک قصد سوئی در کار است، در آن نباشد. در حدود 200 نفر از فضلای برجسته و اساتید، این نامه را امضا کردند.
بعد برای این‌که چه کسی نامه را خدمت آقای بروجردی ببرد، فکر کردیم. با همان معیارهایی که عرض کردم (که واقعاً آدم مخلص و باتقوا و بدون رنگ و انگی باشد) و با موافقت دوستان، مرحوم «آشیخ علی‌اکبر تربتی» را انتخاب کردیم. ایشان از منبری‌های معروف باتقوا و اهل تهذیب اخلاق بود. از درس مرحوم «حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی» استفاده کرده بود. منبر موعظه‌اش هم خیلی منبر مؤثری بود و مرحوم آقای بروجردی هم به او عنایت و علاقه داشتند.
به هر حال پیش ایشان رفتیم. یادم هست ظهری بود که با یکی از دوستان به درب منزل ایشان رفتیم. ایشان مشغول نماز بود. منزل شان در «کوچه انتظام» بود. بعد از نماز خدمت ایشان رفتیم و جریان را گفتیم. ایشان هم خیلی تشویق کرد و گفت: «باید یک موقعیت مناسبی پیش بیاید، با عجله نمی‌شود این کار را انجام داد. اگر بخواهید نامه نتیجه‌ای بدهد باید یک فرصتی باشد. باید آقا از لحاظ روحی و فکری و ذهنی آماده ‌باشد که ما این را خدمت شان ارائه بدهیم.»
گفتیم: «حالا انتخاب وقتش با شما باشد. ما که وارد نیستیم. کاری که از ما برمی‌آمد این است که تا این‌جا رساندیم، حالا دیگر نوبت شماست که دنبالش را بگیرید تا به نتیجه برسد.»
ایشان چندین مرتبه رفته بود تا این‌که در یک زمانی که به نظرشان مناسب رسیده بود، نامه را خدمت آقا داده بود. خود ایشان نقل می‌کرد که آقا بعد از این‌که نامه را مطالعه فرمودند، روی امضاها خیلی دقت کردند که چه کسانی این نامه را نوشته‌اند و امضا کرده‌اند. با دقت تک‌تک امضاها را نگاه کردند و بنا شد که درباره‌اش فکری بکنند تا تصمیم گرفته شود.
مرسوم بود که در عصر روزهای عید، بزرگان حوزه خدمت آقا می‌رفتند. کسانی که درجه دوم بودند و از زمره مراجع به شمار می‌رفتند یا لااقل نامزد مرجعیت بودند، عصر روز عید معمولاً برای تبریک خدمت آقای بروجردی می‌رفتند. این‌جور به نظرم هست که در یک روز عید در همان ایام، خدمت آقا رفته بودند. آقا مطرح کرده بودند که یک چنین درخواستی شده و نامه‌ای با امضای اساتید و بزرگان و فضلای حوزه آمده است. من که کارم زیاد است و مقتضی نیست و شما باید این‌جور کارها را عهده‌دار بشوید، فکری بکنید. این‌جور که شنیدیم و ‌اندازه‌ای از آن به خاطرم هست، ایشان به چند نفر ارجاع داده بودند؛ در واقع در این زمینه مسئولیت خودشان را به آنها واگذار کرده بودند.»3
پانوشت‌ها:
1. گرچه این قبیل نکات در نظر بدوی ممکن است مصداق «خروج از بحث» تلقی گردد، اما به نظر نگارنده به دلیل ترسیم زمینه‌های تاریخی بحث در کشف فضای فکری حوزویان و نیز دستیابی به عمق آرمان‌های علامه مصباح در مسئله اصلاحات حوزه بسیار مؤثر است و بازخوانی همه‌جانبه این امر راهبردی، برای حوزه حیاتی است.
2. ذوالشهادتین امام، صص20 و 21.
3. ذوالشهادتین امام، صص33-35. در منابع دیگر هم به این نامه اشاره شده است ر.ک: زندگى نامه حضرت آیت ‌الله محمدتقی مصباح یزدی، صص 237-240.