ارادت همیشگی به علما و در مسیر ولایت
۱۴۰۲/۰۲/۰
سعید علامیان
مهمترین خواسته سردار سلیمانی از ما این بود که از محضر علما کسب فیض کنیم. حاجقاسم، همانطور که خودش گفته بود، همه علما را میشناخت. او ضمن ارادتی که به همه علما داشت، در یادواره شهدای خانوک کرمان گفت اگر تمام علمای جهان، یک طرف باشند و مقام معظم رهبری، یک طرف، مطمئناً من طرف امام خامنهای میروم.
سردار سلیمانی، دوران جنگ، مقلد حضرت امام بود. فرماندهان لشکر هم مقلد امام بودند. او بعد از حضرت امام، ابتدا با عنایت به فتوای آیتالله اراکی، بر تقلید از امام باقی بود.
فتوای حضرت آقا این بود که حتی اگر مرجع از دنیا رفته باشد، میشود از او تقلید ابتدایی کرد. اجازه میدادند کسی که حالا میخواهد تقلید را شروع کند، به فتوای حضرت امام عمل کند.
سردار سلیمانی، مقلد امام، و بعد هم مقلد حضرت آقا بود.
حاجقاسم، دنبال انس با علما بود. در شهرکی که سردار سلیمانی مینشست، آیتالله راستی کاشانی۱ هم زندگی میکرد. آیتالله راستی، مریضاحوال و بستری بودند و کمتر از خانه بیرون میآمدند. حاجقاسم اصرار میکرد به عیادت ایشان برویم. یک بار با هم به خانه ایشان رفتیم. سردار سلیمانی به آقای راستی گفت «اگر اجازه بدهید، جلسات منظمی، مثلاً ماهی یک جلسه، خدمتتان برسیم و از شما استفاده کنیم.» ایشان قبول کرد. بنا شد من پیگیر باشم. چند بار زنگ زدم؛ نتیجه نداد. آخرش هم جلسه تشکیل نشد.
یک سالی گذشت. روزهای عید بود. دوباره سردار سلیمانی اصرار کرد برویم ایشان را ببینیم. پیگیری کردم، و رفتیم. وقتی وارد شدیم، در همان ابتدا، سردار سلیمانی به آیتالله راستی گفت «ما خیلی دوست داریم بیاییم خدمت شما؛ اما آقازاده شما راه نمیدهد!» رودربایستی با کسی نداشت؛ صریح حرفش را میزد. آخرش راهی باز نشد خدمت ایشان برویم.
بعدها آیتالله موحدی کرمانی به آن شهرک تشریف آوردند. ایشان قبلاً نماینده مقام معظم رهبری در سپاه بودند و کرمانی هستند. هم من، هم سردار سلیمانی، ایشان را از قدیم میشناختیم. دوران جنگ، مدتی امام جمعه کرمانشاه بودند. با ایشان در ارتباط بودیم. حاجقاسم گاهی میگفت برویم خانه آقای موحدی. دو بار با هم به خانه ایشان رفتیم. سردار قاآنی هم بود. بار دوم، همه با خانواده رفتیم. سردار سلیمانی به آیتالله موحدی گفت «اگر اجازه بدهید، جلساتی منظم خدمت شما داشته باشیم.» قرار شد جلسات، دوشنبه اول هر ماه و گردشی باشد؛ یک جلسه، خانه ما؛ یک جلسه، خانه سردار سلیمانی؛ و یک جلسه، خانه سردار قاآنی. جلسات از سال 1396 شروع شد و چند ماه ادامه پیدا کرد.
گاهی خانوادهها هم میآمدند. بیشتر، مباحث اخلاقی طرح میشد و از محضر ایشان استفاده میکردیم.
چند دقیقهای را هم به اخبار جبهه مقاومت میگذراندیم.
آخرین جلسه قرار بود دوشنبهای باشد که دیگر سردار سلیمانی رفت سوریه، و ماجرای شهادت پیش آمد. مهمترین خواستهاش از ما این بود که از محضر علما کسب فیض کنیم.
حاجقاسم، همانطور که خودش گفته بود، همه علما را میشناخت. او ضمن ارادتی که به همه علما داشت، در همان یادواره شهدای خانوک کرمان گفت اگر تمام علمای جهان، یک طرف باشند و مقام معظم رهبری، یک طرف، مطمئناً من طرف امام خامنهای میروم.
سلیمانی در وصیتنامه و آخرین خواستهاش، به عنوان یک سرباز، علما و مراجع عظام را مخاطب قرار داده و حمایت از ولایت فقیه را تنها راه حفظ اسلام ذکر کرده است.2 وصیت حاجقاسم، منحصر به علمای شیعه نیست؛ از علمای اهل سنت هم درخواست میکند که برای نجات اسلام و قرآن، ولایت فقیه را رها نکنند.3
پانوشتها:
1. آیتالله حسین راستی کاشانی، از یاران حضرت امام در دوران مبارزه بود. نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دورههای اوّل و دوم از استان تهران، ریاست شورای عالی حوزه علمیه قم، و عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، از جمله فعالیتهای ایشان پس از انقلاب بود. ایشان بیستونهم شهریور 1396 چشم از جهان فرو بست.
2. از متن وصیتنامه: «سخنی کوتاه از یک سرباز چهلساله در میدان به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکیها هستند؛ خصوصاً مراجع عظام تقلید: سربازتان از یک برج دیدهبانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن که شما [برای آن] در حوزهها استخوان خرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود. این دوره، با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است.»
3. از متن وصیتنامه: «منزهترین عاِلم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هر گونه اختلاف، برای نجات اسلام، خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله، والله، والله، این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه، حرم رسولالله، و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.»