به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 215
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 2,152
بازدید ماه: 117,658
بازدید کل: 23,779,455
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۲/ ۳۶ - حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) ۱۴۰۲/۰۲/۰۳
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی / از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۲۲

 ترویج مرجعیت امـام خمینی(ره)

  ۱۴۰۲/۰۲/۰۳

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی

دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
نگارش اولین بیانیه حوزوی بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی
از جمله امتیازات آیت‌‌الله مصباح، برخورداری از روحیه کتمان و اخلاص ویژه ایشان بود. این قبیل شخصیت‌ها به فراخور جایگاه معنوی‌شان، نوعاً از طرح مسائلی که خود در آن نقش داشته‌اند، طفره می‌روند، اما مستندات و شواهد تاریخی، به کشف حقائق منجر خواهد شد. تدوین متن نخستین بیانیه اعتراضی حوزویان در دوران ارتحال زعیم حوزه علمیه قم، نقطه عطفی در فعالیت سیاسی آیت‌الله مصباح است که از عمق بینش سیاسی‌- اجتماعی
وی پرده برمی‌دارد. تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی، حجت‌ الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی شرح مبسوطی از ماجرای تدوین متن بیانیه مذکور ارائه داده است:
«من خیلی تحت تأثیر نواب صفوی بودم و به همین دلیل هم از کسانی پیروی می‌کردم و دوست‌شان داشتم که آن‌طور فکر کنند. اتفاقاً یک مسئله‌ای که بعد از فوت آیت ‌الله بروجردی اتفاق افتاد، ساز و آوازی بود که در قم اوج گرفت. خب در دوران آیت ‌الله بروجردی، قم یک شهری بود که هیچ‌گونه حرکت ناپسندی [از این جهات] در آن‌جا دیده و شنیده نمی‌‌شد اما به محض این‌که آیت ‌الله بروجردی فوت کردند و هنوز چهلم فوتش نرسیده بود، دیدم که ساز و آواز و ترانه و تصنیف و... [زیاد شد]. این برای من خیلی سخت بود.
آمدم نشستم یک چیزی خطاب به مراجع بنویسم که اگر جلوی این انحراف گرفته نشود، آینده بدی برای قم رقم می‌خورد. نمی‌توانستم مطلبی بنویسم، هی نوشته را پاره می‌کردم. در این اثنا آیت ‌الله مصباح وارد شد. ایشان با هم‌حجره‌ای من حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌آقای فقهی ارتباط نزدیک داشتند و به همان نسبت هم من با ایشان آشنا شدم و این یک توفیقی بود برای من.
به آیت ‌الله مصباح گفتم که می‌خواهم یک متنی خطاب به مراجع بنویسم، نمی‌توانم. ایشان در عرض چند دقیقه یک مطلب خوبی نوشت و بعد از من سؤال کردند برای چه کسانی می‌خواهید بفرستید؟ گفتم: سه نفر؛ آقای شریعتمداری، آقای گلپایگانی و آقای نجفی. گفت: برای آیت ‌الله خمینی هم بنویس ایشان از مراجع‌اند.
خب با این‌که به ظاهر به آن شکل از ایشان حرکتی که مرجعیت ایشان را برساند دیده نمی‌شد، خب ایشان [نام امام را هم] اضافه کردند، من تا آن روز نسبت به آیت‌الله خمینی (حضرت امام) دید آن گونه‌ای نداشتم؛ می‌دیدم درسشان خیلی شلوغ است. حدود هزار نفر در درس‌شان در آن روز شرکت می‌کردند اما من چون می‌دیدم ایشان نه شهریه می‌دهند، نه رساله دارند، فکر می‌کردم ایشان در جرگه مراجع نیستند خب ایشان را اضافه کردیم. بعد ایشان پیشنهاد دادند که برای حاج‌آقای شیخ محمدعلی اراکی هم بنویسید. ایشان از مراجع قم بود و از اکثر علمای آن روز قم مسن‌تر بود. چندان در صحنه حوزه حضور نداشت ولی در هر صورت گفت برای ایشان هم بنویسید. تا این‌جا شد 5 نفر، بعد گفتند برای آقای داماد هم که مدرّس مبرّزی بود، [بنویسیم] ایشان هم اضافه شد.
پیشنهاد آقای مصباح این بود که برای بیت آقای بروجردی هم یک رونوشت بدهیم. لذا [آن متن در] 7 نسخه تنظیم شد و بردند توی حوزه‌ها و مدارس علمیه، همه بزرگان و افاضل امضاء کردند.»1
بدین‌گونه در واقع اولین بیانیه حوزوی در دوران بعد از رحلت آیت‌الله‌العظمی بروجردی به درخواست آقای روحانی و به قلم آیت‌الله مصباح نوشته می‌شود. حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در مورد اخذ امضا و پیامدهای این اقدام، چنین توضیح می‌دهد:
«کاغذها را به هم چسبانده بودم، طوماری درست کرده بودم و در فیضیه می‌گذاشتم؛ افراد می‌آمدند یکی یکی امضاء می‌کردند. طلبه‌ها امضاء می‌کردند، بعد هم من نمی‌شناختم. من فقط در میان جمع افاضل، آقای آذری را می‌شناختم، آن هم به واسطه این‌که هم چون با پدرم آشنا بود، یک وقتی دیدم آقای آذری توی صحن حرم حضرت معصومه(س) نشسته‌اند، چند نفر هم روحانی کنار ایشان نشسته ‌بودند، رفتم ایشان را کشیدم کنار، گفتم این را امضاء کن. رفتیم آن‌جا ایشان امضا کردند و دیگران هم امضاء کردند، نفهمیدم کی هستند. بعد آوردم توی مدرسه خان، آقای مقتدایی در آن‌جا حجره داشت و من هم پیش ایشان درس می‌خواندم.
آوردم که ایشان امضا کند، آقای خسروشاهی هم آن‌جا بود، دید گفت: چه جالب، ماشاءالله فلانی داده چه بزرگانی امضاء کرده‌اند؛ آقای
[آیت ‌الله سید موسی] شبیری و شخصیت‌های دیگر. فهمیدم آنهایی که کنار آقای آذری نشسته بودند و من به آنها اعتنایی نکردم، شخصیت‌های فاضلی بودند. این متن را برای مراجع فرستادیم. هفت نسخه درست کرده بودیم.
دیگر مراجع چه عکس‌العملی نشان دادند من چیزی نفهمیدم اما خبردار شدم حاج‌آقا روح الله رئیس‌ شهربانی را خواسته رئیس‌ شهربانی خودش نیامده معاونش را فرستاده و امام طومار را بهش نشان داده و هشدار داده و از آنها خواسته که سعی کنند نگذارند در قم این معنویت و روحانیتی که وجود دارد، به‌هم بخورد. یک شب بعد از نماز حاج آقا محمدعلی اراکی که در مدرسه فیضیه نماز می‌خواند، با همان آقای طباطبائی‌نژاد که هم مباحثه من بود، سر صف جماعت بودند، آقای صانعی مرا صدا زد و گفت: این کار کی بود؟ گفتم متنش را آقای مصباح نوشته، امضایش را من گرفتم.
گفت حاج آقا روح الله گفتند این‌ها که این کار را کردند این‌ها را بیاورید پیش من، من از این‌ها تجلیل کنم یا از طرف من خودتان از این‌ها تقدیر و تشکر کنید و این روحیه‌ها را نگذارید از بین برود. قاعدتاً باید از این پیام در می‌یافتم که ایشان یک روحیه دیگری دارد اما درک نکردم.»2
توجه ویژه امام به روحیه انقلابی طلاب جوان از یک سو، و شناخت عمیق آیت‌‌الله مصباح از شخصیت امام خمینی(ره) که در آن زمان هنوز به عنوان یک چهره سیاسی در بدنه حوزه مطرح نبود، نشان از فهم عمیق مرحوم آقای مصباح از تحولات حوزوی دارد.
یکی از سنت‌های اصیل حوزوی، پرهیز از مراتب و عناوین دنیایی است. ریاست‌ها و مناصب معنوی همچون مرجعیت نیز از این قاعده مستثنا نیست. بدین معنا که بزرگان تشیّع همواره از قرار گرفتن در معرض ریاست‌ها پرهیز داشته و تا جایی که امکان داشته باشد سایر افراد صاحب ‌صلاحیت را برای تصدی این امور معرفی می‌کرده‌اند.
متأسفانه این سنت اصیل حوزوی اخیراً در نزد برخی افراد و جریان‌ها رنگ باخته و مع‌الأسف بعضاً رفتارهایی که حاکی از دعوت به خود یا مسابقه در تصدی مناصب دینی است، مشاهده می‌شود. درس‌آموزی آیت‌‌الله مصباح از سیره بزرگانِ تشیّع موجب شد که تا پایان عمر از عناوین دنیایی و قرار گرفتن در معرض برخی مناصب دینی خودداری ورزد. این سلوک ریشه در دقت‌نظر ویژه ایشان نسبت به سیره برخی اساتید و بزرگان، از جمله امام خمینی(ره) داشته است. آیت‌الله مصباح در خاطرات خود مسئله مرجعیت‌گریزی امام پس از رحلت آیت‌‌الله بروجردی را به عنوان یکی از امتیازات ویژه امام مطرح کرده و چنین می‌گوید:
«ایشان [حضرت امام] قبلاً، اصلاً در مسیر مرجعیت و محور شدن در امور اجتماعی و دینی نبودند.
به هیچ وجه حتی نه رساله فارسی داشتند و نه حاشیه‌ای فارسی که عموم مردم بتوانند استفاده کنند. حتی ایشان از این‌که در مظان مرجعیت قرار بگیرند، پرهیز می‌کردند.
ایشان از چیزهایی که لازمه این بود تا به‌طور طبیعی کسی در مظان مرجعیت باشد پرهیز می‌کردند، مثلاً بعد از وفات مرحوم آقای بروجردی همه بزرگان و اساتید احترام گذاشتند و مجلس ترحیم گرفتند. شاید حدود 40 روز ادامه داشت و ایشان تا اواخر حاضر نمی‌شدند جلسه ترحیم بگیرند. حتی حاضر نبودند کسی به نام ایشان جلسه‌ای بگیرد و این به خاطر پرهیز از این بود که در مظان مرجعیت واقع نشوند.3
پانوشت‌ها:
1- مصاحبه سهراب مقدمی شهیدانی با حجت‌الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی، 25/11/1395. آقای روحانی همچنین این واقعه را در تاریخ‌های دیگر و به مناسبت‌های دیگر هم بازگو نموده‌اند، از جمله: برنامه مکتب عشق، 2/3/1387، 24/05/1387، مصاحبه با نشریه افق حوزه، 24/5/87؛ برنامه زنگ تاریخ در شبکه دوم سیما. اصل مصاحبه در آرشیو بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی موجود است.
2- مصاحبه سهراب مقدمی شهیدانی با حجت‌الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی، 25/11/1395.
3- البته آقای مسعودی خمینی در خاطراتش نقل می‌کند با پیشنهاد ایشان به امام و به جهت این‌که این‌گونه در جوّ عمومی شایع نشود که ایشان با آیت ‌الله بروجردی مخالف بودند امام قبول می‌کنند که مجلس ترحیمی، در مسجد اعظم برگزار شود و خود ایشان هم در آن حضور داشتند، اما به آقای فلسفی- سخنران مجلس- تأکید کردند که نامی از ایشان به میان نیاورد، ولی آقای فلسفی نام ایشان را بردند و گفتند «ایشان وظیفه‌ای دارند و بنده هم وظیفه‌ای دارم» ر.ک: خاطرات آیت ‌الله مسعودی خمینی، ص 225.