ابعاد مختلف مکتب سلیمانی
۱۴۰۲/۰۲/۱۰
سعید علامیان
سلیمانی با افراط و تفریط از سوی هر کس مخالف بود. اگر کسی از ولایت فاصله میگرفت، یا حرفی میزد که با حرف ولایت همخوانی نداشت، در برابر او سکوت نمیکرد؛ نه اینکه توی بوق کند و همهجا بگوید این فرد در مقابل آقا ایستاده است! بدون آنکه در سخنرانی طرح کند، مثلاً در جلسه شورای عالی امنیت ملی، به خود آقای رئیسجمهوری انتقاد میکرد. در مورد مقاومت که طبیعی است؛ اگر حرفی میزدند که با مواضع آقا همخوانی نداشت، عکسالعمل نشان میداد. مثلاً وقتی آقا میگویند مذاکره با آمریکا ممنوع، گفته شود ما بدون مذاکره نمیتوانیم به جایی برسیم، اینطور نبود که ساکت بنشیند؛ حرفش را میزد که بتواند اثر بگذارد.
حاجقاسم، نقد اصلاحگرایانه داشت؛ از روی دشمنی نبود. میخواست فکرش را اصلاح کند؛ نه زمینش بزند. به آقایهاشمی، به عنوان شخصیتی که برای انقلاب و جنگ زحمت کشیده، احترام میگذاشت؛ اما اگر ایشان حرفی میزد که با مواضع رهبری همخوانی نداشت، در جلسه خصوصی انتقاد میکرد و بهصراحت به او میگفت این کار درستی نیست. ملاحظه نمیکرد که من فرمانده یک نیرویم و او رئیسجمهوری است؛ حرفش را میزد.
امام خامنهای، دو جا کلامی در باره سردار سلیمانی به کار بردهاند که چکیده همه ویژگیها و خصلتهای این شهید عزیز است. آقا یک بار در بیانیه مربوط به شهادت ایشان مرقوم کردهاند: «سردار سلیمانی، شاگرد مکتب امام بود.»؛ یک جا هم در نماز جمعه 27 دی 1398 فرمودند: «به حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی عزیز، دو شهید عزیز، به عنوان فرد نگاه نکنیم؛ به عنوان مکتب نگاه کنیم.»
این، کلامی عمیق است. شهید همت، شهید زینالدین، شهید باکری، شهید باقری و بقیه فرماندهان شهید، همه شاگردان مکتب امام بودند. تفاوت سردار سلیمانی با بقیه، این بود که سلیمانی 40 سال در این مکتب درس خواند و رشد کرد. یک دانشآموز، از مراحل راهنمایی و دبیرستان به دانشگاه و به درجه دکترا میرسد. یک نفر که وارد حوزه علمیه میشود، 10 سال درس میخواند، سطح را تمام میکند و به درس خارج فقه میرسد. چند سال درس خارج میخواند، میشود استاد رسائل و مکاسب و کفایه. ادامه میدهد، میشود استاد درس خارج. پس از آن میشود مجتهد، مرجع تقلید، و میتواند رساله بدهد. برای مثال، در درس خارج حوزه میگوییم: مبنای شیخ انصاری، مبنای آقای خویی، مبنای امام و... شیخ انصاری، سالها درس خوانده، رشد کرده و خودش صاحب مبنا یا مکتب شده است. مقام معظم رهبری میفرمایند حاجقاسم سلیمانی، در مکتب امام درس خوانده؛ حالا ما به عنوان صاحب مبنا و مکتب به او نگاه میکنیم. حاجقاسم سلیمانی، پس از 40 سال، حالا خودش استاد شده است. توی حوزه، یک نفر شاید 10 استاد در اعتقادات و اخلاق و مسائل گوناگون داشته؛ اما از یک یا دو استاد اصلی او اسم برده میشود. استاد بزرگ حاجقاسم، امام خمینی، و بعد از ایشان، امام خامنهای بود. 22 سال، در نیروی قدس، مستقیماً با مقام معظم رهبری ارتباط داشت.
در سال 1385، وقتی آقا با شروع جنگ 33روزه فرمودند حزبالله پیروز میشود، سردار سلیمانی در جلسه خصوصی گفت «کاش آقا در جلسه این را نمیگفتند؛ اگر نشود، آقا تضعیف میشوند!»؛ اما او آنقدر رشد کرد که به جایی رسید که میگفت اگر آقا بفرمایند پشت این دیوار که من نمیبینم، آب است، آب هست. قاسم سلیمانی، پله به پله بالا آمد و به جایی رسید که دو سال قبل از شهادتش به من گفت «من حقایقی از آقا دیدهام که نمیتوانم از آقا دست بردارم؛ در مورد آینده سوریه و عراق و لبنان، چیزهایی گفتهاند که به آنها رسیدهایم.»
حاجقاسم، قبل از اینکه شهید شود، آینده را همانطور میدید که آقا میبینند. اگر آقا میفرمایند 25 سال دیگر اسرائیل نیست، نیست. سال 1390 که جنگ سوریه شروع میشود، اگر آقا میفرمایند بشار سقوط نمیکند، سقوط نمیکند. سلیمانی با همین عینک جلو میرود و برنامهریزی میکند. یقین دارد که ما در سوریه پیروزیم. سال 1385 میگفت اگر آقا این را نمیفرمودند، بهتر بود؛ بعد از سالها، خودش در مراسم بزرگداشت شهید قمی میگوید تا 3 ماه دیگر، بساط داعش برچیده میشود. پس کلاس حکمتی را طی کرده و به اینجا رسیده است؛ اعتمادی به آقا دارد؛ چیزی را میبیند که دیگران نمیبینند؛ به درجهای رسیده که پشت تریبون میگوید تا 3 ماه دیگر داعش باقی نمیماند. این حرف، عادی نیست! فرمانده نظامی نباید طرح عملیات را لو بدهد؛ آمریکاییها میفهمند؛ تجهیزاتشان را توی منطقه میآورند؛ شاید نشود. او میگوید میشود، و شد. آقا با عنایت به این مراتب است که میفرمایند بگویید مکتب سلیمانی.
حاجقاسم سلیمانی، چهل سال در مکتب امام و امام خامنهای درس خواند؛ پله به پله بالا آمد؛ رشد کرد؛ صاحب حکمت شد؛ و معرفت پیدا کرد. خیلی چیزها را در دوران حیاتش نفهمیدیم؛ حالا میفهمیم؛ حالا که او شهید شده و به مقام عالی رسیده است.