به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 931
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 2,868
بازدید ماه: 118,374
بازدید کل: 23,780,171
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۸/ ۳۶ - حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۲۸

 تلاش فکری و مدیریتی مصباح در راستای الگوی مطهری و بهشتی

۱۴۰۲/۰۲/۱۷

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی

دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
آیت‌ الله مصباح به نقش شخصیت ممتاز و جایگاه ویژه شهید بهشتی در ایجاد این هسته علمی، اشاره می‌کند و از او به عنوان تنها کسی یاد می‌کند که در آن مقطع برای مطالعه پیرامون «حکومت دینی» اهمیت ویژه قائل بوده است.1 ایشان در مورد نقش شهید بهشتی در تأسیس گروه ولایت، چنین می‌گوید:
«... من که می‌خواستم در‌ موضوع‌ حکومت اسلامی تحقیق کنم، گمشده‌ام را در آقـای بهشتی یـافتم و سعی کردم این بحث را‌ به شکل فردی و یا با کمک هم مباحثه‌هایمان‌ دنبال‌ کنم... [در واقع] تنها کسی که به این نحوه تفکر اهمیّت می‌داد، مرحوم آقای دکتر بهشتی بود. ایشان جمعی را از بالاترین سطح فضلای قم گرد آورد تا درباره حکومت اسلامی تحقیق کنند و نام آن را برای گمراه کردن ساواک گذاشت «جلسه ولایت»، آن موقع هنوز مسئله ولایت فقیه مطرح نشده بود و می‌گفتند حکومت اسلامی و وقتی ولایت گفته می‌شد، همین معنای عرفی، یعنی محبّت اهل بیت به اذهان متبادر می‌شد. به هر حال ایشان این بحث را راه ‌انداخت. شاید هنوز دستخط ایشان را هم داشته باشم. ایشان برای تحقیق در حکومت اسلامی طرحی را ارائه داد که نشان می‌داد اساساً باید از کجا شروع کنیم و چه مسائل و چه بخش‌هایی را باید مطالعه کنیم و چه منابعی را باید در اختیار داشته باشیم و برای این مقصود کتابخانه‌ای را هم تهیه کرد. بنده مسئول کتابخانه و دبیر این جلسه بودم.
دوستان دیگر روی علاقه به ایشان مشارکت می‌کردند، اما من معتقد بودم که این یک کار اساسی و یک نیاز جدی است و ما باید خودمان از نظر تئوریک بدانیم که می‌خواهیم چه کار کنیم و خدا از ما چه خواسته، این بود که چون می‌دیدم دیگران به این کار نمی‌پردازند، احساس کردم در مقام تقسیم کار، جا دارد که من متعهد انجام این کار بشوم و تا جایی که امکان دارد تلاش کنم که این نیاز را برطرف سازم و برای این‌که بتوانم این کار را بکنم، از بعضی از کارهای دیگر شانه خالی می‌کردم. 
در واقع آن کارها از دستم هم بر نمی‌آمد. نه آن موقعیت اجتماعی را داشتم که کسی سهم امامی به ما بدهد که صرف امور مالی کنیم، نه مرجع تقلیدی بودیم که کسی از ما تقلید کند، نه منبری‌ای بودیم که سخنرانی کنیم. کاری که از ما بر می‌آمد این بود که گوشه‌ای بنشینیم و مطالعه‌ای کنیم. به هرحال به دلایل متعددی بنده وظیفه خودم می‌دانستم که عمده فعالیتم را صرف مباحث فکری و نظری نهضت بکنم و آنچه را که مزاحم این کار می‌شد، حتی المقدور به دیگران واگذار می‌کردم، طوری که این جنبه لطمه نخورد. 
در همان بحث حکومت اسلامی هم ده‌ها هزار فیش در این زمینه از اساتید بزرگ تهیه کردم که وقتی آقای دکتر بهشتی [بعد از حدود 5 سال] از آلمان برگشتند، این‌ها را تحویل شان دادم و ایشان بردند تهران، ولی متأسفانه همه آنها به دست ساواک افتاد. مسئول اداری، آسید جعفر شبیری2 بود که مرحوم بهشتی این مسئولیت را به عهده اش گذاشته بود. طولی نکشید که ساواک ریخت و همه اسناد و مدارک را که تا وقتی در قم بود، همه در اختیار من بود، برد. اسناد هیئت 11 نفری هم نزد بنده بود. صورت جلسه‌ها را هم با خطی که اختراع کرده بودم و کس دیگری نمی‌توانست بخواند، می‌نوشتم.»3 آیت‌ الله مصباح در بیان جزئیات ماجرای کشف اسناد حکومت اسلامی، چنین می‌گوید: «مقدار زیادی فیش تهیه شده بـود که آقـای بهشتی از آلمان برگشتند. اقامت ایشان در آلمان تقریباً 5 سالی طول کـشید و پس از بازگشت تصمیم گرفتند در تهران اقامت کنند. ایشان در تهران دفتری را تـأسیس کـردند و مـحصول کار دوستان را تحویل گرفتند و مسئولیت آن دفتر را به آقای آسید جعفر شبیری سـپردند. مـا هم فیش‌ها را تحویل دادیم که متأسفانه مدتی بعد، ساواک به آن دفتر حساس شد و کل فیش‌ها و پژوهش‌ها را برد و هـیچ اثـری از آنـها نماند.»4
غربت مسائل تئوریک و عدم اهتمام به آن در دوران مبارزه، مسئله ای است که نباید در پیشینه شناسی پژوهش پیرامون حکومت دینی، آن را از نظر دور داشت.5 گاه بی‌توجهی و عدم تشخیص ضرورت کار فکری، به مخالفت با فعالیت‌های علمی در زمینه «حکومت اسلامی» می‌انجامید. در بیان آیت‌‌الله مصباح، اشاراتی به برخی از مخالفت‌های مذکور وجود دارد: «بنده به دلایـل خـاصی، از جمله تمایلات شخصی و هم به خاطر شرایط محیطی و ارتباط با اساتید مختلف و نیز تجربه‌های گذشته، بـسیار نـسبت به مسائل فکری، حساس بودم و معتقد بودم هنگامی که می‌خواهیم فکر اسلامی را عرضه کـنیم، اول بـاید آن را تدوین و ابتدا به گروه‌های سیاسی داخل کشور معرفی کنیم و سپس به دنیا بگوییم که ما مـی‌خواهیم این کار را بکنیم؛ از این رو این فکر باید یک فکر خالص اسلامی باشد. غیر‌ از برخی‌ از دوسـتان خـودمان که در این تشکیلات بودند، این کار با مخالفت‌هایی از گروه‌های سیاسی دیگر مواجه شد که بعضی از آنها مثل نـهضت آزادی، گـرایشات اسلامی هم داشتند و امتیازشان با سایر گروه‌های‌ جبهه ملی در همین نکته بود و با علمایی چـون مـرحوم آقـای طالقانی ارتباط داشتند. خود مـرحوم آقای مهندس بازرگان چه در کتاب‌هایی که می‌نوشت و چه از نظر احوال شخصی، اهـل نـماز و عـبادت و مقید به احکام‌ شرع بود. از این‌ها گرفته تا طیف‌های مارکسیست و ماتریالیست که منکر همه چـیز بودند، در مخالفت با شاه و استعمار مـشارکت‌ داشـتند‌، اما لزوماً اسلامی و یا خالص نبودند. بعضی‌ها حتی ضد اسلام هم بودند؛ عده‌ای هم به نوعی به اسلام التقاطی اعتقاد داشتند. در میان آنها، اشـخاصی که واقـعاً‌ اسلام‌شناس‌ حقیقی باشند، وجود نداشتند و اگر این‌ گـروه‌ها در‌ گـوشه ‌و کنار با روحانیونی هم ارتباط داشتند، معمولاً روحانیون کم‌ اطلاعی بودند، از همان وقت هم احساس می‌شد که مـمکن اسـت در این‌ها انحرافات فکری پیش بیاید و بـعضی از آنـها‌ هم به واسـطه وجهه سـیاسی و مقبولیتی‌ که در میان بخشی از مردم پیـدا مـی‌کنند، در آینده خطرساز بشوند.
بنده اعتقاد داشتم حالا که ما به خاطر این که این گـروه‌ها در حرکت سیاسی با ما همراه ‌هستند، با آنـها همراهی و گاهی تأییدشان می‌کنیم‌ و به آنـها احترام می‌گذاریم، باعث می‌شود که بـعدها، این‌ها با موقعیت‌هایی که به دست می‌آورند، اشتباهاً یا خدای نکرده عمداً، علیه اسلام فعالیت کـنند، این بود که در میان دوستان، مـن نـسبت به این موضوع حساسیت‌ داشـتم‌. در بـین‌ دوستانی که خارج از این 11 نـفر بـودند، فقط مـرحوم آقای مطهری و در مورد اهمیت اصل بحث هم مـرحوم آقای‌ بهشتی این حساسیّت را داشتند، ولی خـود این دو بزرگوار هم از لحاظ‌ حساسیت‌ نسبت‌ به این موضوع مهم، در یـک تراز نـبودند. مـرحوم آقای مطهری نسبت به اصالت فکر اسلامی حساسیت بیشتری داشتند و در ‌‌بحث‌ها‌ هم عکس‌العمل نشان می‌دادند. مـرحوم آقای بهشتی می‌گفتند در حال حاضر وقـت طـرح این‌گونه مسائل نیست‌؛ ما‌ باید‌ الان اصل حرکت را به پیـش بـبریم و شـاه را سـاقط کنیم و بعداً راجع به این جریانات بحث کنیم...6 همچنین از نظر انحراف در این فکر، بسیار حساس بودم. از این جهت هیچ‌کس مثل آقای مطهری (رضوان ‌‌الله علیه) دقیق نبود. هرکس در بُعدی قوی بود.
مرحوم آقای بهشتی در مدیریت، ممتاز بود و ثانی نداشت و در حساسیت نسبت به مسائل فکری و اعتقادی هم مرحوم آقای مطهری خیلی قوی‌تر از دیگران بود و بالاخره در همین راه هم شهید شد. من دلم می‌خواست در این مسائل مثل آقای مطهری کار کنم و در زمینه مدیریتی شبیه به آقای بهشتی.»7
پانوشت‌ها:
1- آیت الله مصباح در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی 90-1389 با اشاره به شخصیت ممتاز شهید بهشتی، از ایشان به عنوان پیشگام پژوهش در مسائل مربوط به حکومت دینی یاد کرده، چنین گفت: از همان اوایل نهضت، مرحوم آیت الله بهشتی به فکر تحقیق در حکومت اسلامی افتاد و جمعی از بزرگان را تحت عنوان طرح ولایت گرد هم جمع کرد. همین مقدار آشنایی که حوزه علمیه قم و بعضی از فضلای قدیمی با مسائل حکومت اسلامی دارند تا حدودی مرهون زحمات مرحوم آیت الله بهشتی است. وی وجود ابهام‌ها و کمبودهای بسیار در مسائل حکومتی از دیدگاه اسلام را به معنای این دانست که متن منابع دینی برای اجرای احکام اسلامی کافی نیست و چیزهای دیگری هم لازم است و برای تبیین این مسائل به کار بیشتری نیاز است. برای مشاهده متن کامل سخنان ایشان بنگرید به؛ http://mesbahyazdi.ir/node/2740
2- در اصل: [مرحوم آسید جعفر شبیری]. آیت الله سید جعفر شبیری در حال حاضر در قید حیات هستند و به نظر می‌رسد در این مورد اشتباه لفظی رخ داده است.
3- «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387. ص27-28. همچنین: گفت‌وگویی صمیمی با حضرت آیت ‌الله مصباح، نشریه دیدار آشنا، شماره 5، خرداد و تير 77، ص10-11.
4- «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387، ص27.
5- ر.ک: «جامعه مدرسین و انقلاب»، ماهنامه یادآور، شماره 4 و 5، زمستان 1387 و بهار 1388، ص32.
6- «جامعه مدرسین و انقلاب»، ماهنامه یادآور، شماره 4 و 5، زمستان 1387 و بهار 1388، ص 32.
7- «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387، ص28.