به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,900
بازدید دیروز: 19,824
بازدید هفته: 26,378
بازدید ماه: 26,378
بازدید کل: 25,013,517
افراد آنلاین: 74
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۰۳ دی ۱٤۰۳
Monday , 23 December 2024
الاثنين ، ۲۱ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
*** حاج محمود نوشیروانی، به سه فرزند شهیدش پیوست ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

حاج محمود نوشیروانی، به سه فرزند شهیدش پیوست

۱۴۰۲/۰۴/۰۴

پدر شهیدان والامقام «نوشیروانی» به فرزندان شهیدش پیوست

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران سیستان و بلوچستان: مرحوم حاج محمود نوشیروانی پدر شهیدان «محمد، حمیدالله و مجیب الرحمن» در سراوان به فرزندان شهیدش پیوست.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز سیستان و بلوچستان ، محمد ناظری گفت: مرحوم «حاج محمود نوشیروانی در سن ۹۴ سالگی در اثر بیماری و کهولت سن در شهرستان سراوان دار فانی را وداع کرد و به فرزندان شهیدش پیوست.

شهیدان معزز حمیداله نوشیروانی کارمند اداره برق، محمد نوشیروانی کارمند شهرداری و مجیب الرحمن نوشیروانی از شهدای دانش آموز بودند که در تاریخ نوزدهم مهرماه سال ۱۳۶۷ بر اثر درگیری با اشرار و معاندان نظام در منطقه کوهک از توابع شهرستان سراوان به فیض عظمای شهادت نایل آمدند.

مراسم تشییع و تدفین مرحوم نوشیروانی ساعت ۱۷ امروز در محل آرامستان دزک پایین شهرستان سراوان برگزار شد.

 پدر شهیدان معظم نوشیروانی، اهل سنت، بزرگ طایفه نوشیروانی و دارنده نشان ملی ایثار است.

 

حاج محمود نوشیروانی،

پدر بزرگوار شهیدان گرانقدر مجیب‌الرحمن، محمد و حمیداله نوشیروانی

حاج محمود نوشيرواني (پدر معظم شهيدان؛ حميدالله، محمد، و مجيب الرحمن)

78 سال قبل در روستاي «كوهك» از توابع «سراوان» متولد شد. پدرش مردي مذهبي بود كه به نماز اول وقت و نان حلال اعتقادي عجيب داشت و زندگي اش را بر پايه اين دو اصل بنا كرده بود. كودكي محمود، مصادف با جنگ جهاني دوم بود. دوراني كه ايران، تحت الحمايه انگلستان بود و نيروهاي انگليسي بر جاي جاي كشورمان حكم مي راندند.
ـ من پنج ساله بودم كه دولت اشغالگر انگليس مي خواست، خط تلفن و تلگراف را از كشور همسايه مان پاكستان به تهران بياورد.
محمود به ياد دارد آن وقت ها حتي آب و برق هم در روستاها نبوده، اما شاه مي خواست براي پايتخت، تلفن و تلگراف نصب كند.
مردم در تامين اولين احتياجاتشان عاجز بودند، آن وقت بايد عده اي از امكانات برابر با كشورهاي پيشرفته، استفاده مي كردند. شايد از همين رو بود كه مردم كوهك شروع به اعتراض و مخالفت با نيروهاي نظامي كردند.
ـ قرار بود تيرك ها و سيم كشي ها را از روستاي كوهك كه زادگاه من است، به اين سمت مرز بكشند. مردم تا فهميدند، سراغ امنيه ها رفتند.
ـ اينجا چه خبر است؟ چرا امنيت روستا را بهم ريخته اند.
آنها توضيح دادندكه قرار است براي پايتخت كشورمان، سيم كشي تلگراف و تلفن انجام بدهند.
مردم يكي يكي جمع شدند. هر كس به اشغال روستا و آشفته شدن وضع زندگي در كوهك اعتراض كرد.
چند روز اعتراض و جار و جنجال مردم، كار خودش را كرد. گزارش اعتراض مردم را انگليسي ها به تيمسار كه فرمانده شهر «خاش» بود، رساندند. و آن قدر غضبناك بود و آن قدر سريع حكم مي كرد و بدترين تبيه را براي كم ترين جرم ها در نظر مي گرفت كه در خاش كه نه، حتي در كل منطقه، او را حضرت اجل مي گفتند. آمد و با مردم صحبت كرد، ولي بي فايده بود. تيمسار صاف و گردن فراز جلو جمعيت ايستاد.
ـ تمرد مي كنيد؟ مي دهم پدرتان را درآورند.
مردم شروع كردند به داد و فرياد. اعتراض آنها علاوه بر اشغال روستا توسط انگليسي ها به سرسپردگي ارتش را هم در برمي گرفت.
چند روز بعد، ارابه ها و تانك هاي ارتشي به درخواست نيروهاي انگليسي و به دستور تيمسار خاش به كوهك حمله كردند. مردم بي دفاع با داس و بيل و كلنگ از خانه ها بيرون ريختند، اما هدف گلوله قرار گرفتند. هفتاد وپنج نفر در عرض چند دقيقه به خاك و خون افتادند. محمود صداي شيون و گريه مادر و زن عمو را به ياد دارد.
ـ دو تا از برادرها و يكي از عموها و يكي از خواهرهايم در اين اتفاق كشته شدند. در واقع مردم ولايت ما زا همان وقت ها فهميدند كه ظلم و استعمار در كشور ما جريان دارد و حرف كه بزنند، آنها صدايشان را در گلو خفه مي كنند.
آن روز بسياري از خانه ها و كلبه هاي روستايي كوهك به ويرانه تبديل شد. زنان در عزاي مردان و پسران خود شيون مي كردند. بقيه اهالي از زنان و پيران و كودكان را از روستاي كوهك بيرون راندند. آنها را به منطقه اي در اطراف پاسگاه «گراواك» در داخل پاكستان، بردند.
ـ همين جا بمانيد. حالا كه تابع اوامر ملوكانه نيستيد، همين جا بمانيد تا كارها به نظم شود، بعد ميتوانيد برگرديد.
مردم بي پناه و آواره، شش ماه در چادر و به بدترين شكل ممكن زندگي مي كردند. رفتار انگليسي ها با آنان مثل آوارگان و تبعيدي ها بود. آن ها را تبعيد كرده بودند، اما صراحتاً اين اسم را نمي بردند. وقتي دوره ي تبعيد غيرعلني و آوارگي دردناك روستاييان ايراني، در مرز پاكستان تمام شد، مردم به كشور خود بازگشتند. درست شش ماه از كشتار خونين روستاييان مي گذشت كه انگليسي ها اجازه بازگشت را به آنان دادند.
ـ عموي مادرم ما را به روستاي كوهك برگرداند. در حالي كه داغ كشته شدگان بي گناه، هرگز فراموش نمي شد. وقتي انگليسي هاي اشغالگر از كشورمان بيرون رفتند، مردم روستا به ريش سفيدان شكايت بردند.
ـ پس خون عزيزان مار ا چه كسي پاسخ مي دهد؟ ما برادر از دست داده ايم، پدر و فرزندانمان در كشتار بي رحمانه انگليسي ها از بين رفتند، اين فاجعه را چه كسي جواب مي گويد؟ چند ريش سفيد كوهك، دادنامه اي را عليه تيمسار خاش و نيروهاي نظامي انگليسي تنظيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
با صدور پیامی؛
رئیسی درگذشت پدر شهیدان نوشیروانی را تسلیت گفت

 

رئیسی درگذشت پدر شهیدان نوشیروانی را تسلیت گفت- اخبار مجلس و دولت ایران -  اخبار سیاسی تسنیم | Tasnim

رئیس جمهور با صدور پیامی، درگذشت پدر ۳ تن از شهدای دفاع مقدس را تسلیت گفت.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور با تسلیت درگذشت حاج محمود نوشیروانی، پدر بزرگوار شهیدان گرانقدر مجیب‌الرحمن، محمد و حمیداله نوشیروانی و دارنده نشان ملی ایثار اظهار داشت: این اسوه صبر و مقاومت که سه فرزند دلبند خود را در دفاع از کیان کشور، تقدیم گلستان ایثار و شهادت کرد و تا آخرین لحظات عمر، پاسدار آرمان‌های والای انقلاب و نظام اسلامی بود، نام نیک خود را در تاریخ این مرزو بوم برای همیشه ماندگار کرد.