۱۳۹ - عباسعلی مشکانی سبزواری : بررسی ابعاد نهضت امام حسین(ع) از منظر اندیشمندان انقلاب اسلامی - بخش پنجم ۱۴۰۲/۰۵/۱۶
بررسی ابعاد نهضت امام حسین(ع) از منظر اندیشمندان انقلاب اسلامی - بخش پنجم
آسـیبها و تحـریفات در نهضت حسینی(ع)
۱۴۰۲/۰۵/۱۶
عباسعلی مشکانی سبزواری
در بخشهای گذشته این نوشتار درباره اهمیت و جایگاه نهضت حسینی؛ اهداف و زمینههای پیدایش آن، درسها و دستاوردها و عبرتهای قیام عاشورا و تاثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی و نقش انقلاب اسلامی در تبیین و گسترش فرهنگ حسینی سخن گفته شد. در ادامه مباحث پیشین، مسئله آسیبها و تحریفات در نهضت حسینی مورد بحث مورد بررسی قرار میگیرد.
***
تحریفات و خرافات در نهضت امام حسین(ع) و ضرورت پالایش آن
به همان مقدار که تفسير صحيح از نهضت حسینی سازنده، حياتبخش و حرکتآفرين است، تحریفها، انحرافات و خرافات، برداشتهای نادرست و منحرف کردن آن از مسير واقعي ميتواند آسیبزا باشد. از سوی دیگر، وجود برخی تحریفها، انحرافات و خرافات در تاریخ و فرهنگ نهضت حسینی امری مسلم است (آیتالله خامنهای، 1/5/68). وقوع این تحریفات پیرامون این پدیده مقدس، آنگاه غمافزاست که بدانیم اصل قیام و نهضت حسینی برای جلوگیری از یک تحریف معنوی بزرگ و زدون تحریفات بهوجود آمده در مکتب اسلام است، یعنی پدیدهای که فلسفه وجودیاش تحریفزدایی از اسلام بوده، اینک خود گرفتار تحریفات عدیدهای شده است. (آیتالله خامنهای، 24/9/75) بر همین اساس، پرداختن به آنها و پیرایهزدایی از نهضت حسینی، اوّلين و مهمترین شرط بهرهوری از آن است.
گفتنی است این پیرایهها دو نوع هستند: برخی از آنها دروغ و خلاف نقل مسلم است و نیز مناسب شأن و لايق مفهوم و معناي نهضت حسيني نيست. اينها را بايستي شناخت و جدا کرد. برخی دیگر اما در این حد نیست، از قبیل زبان حالگویی معقول و طبیعی، که پرداختن به آنها در حد ضرورت پرداختن به قسم اول نیست. (همان) در تبیین دیگر، تحریفات پیرامون نهضت حسینی دو قسم است: تحریف معنوی و تحریف لفظی. تحریف لفظی آن است که ظاهر یک چیز یا لفظ آن را عوض کنند و تحریف معنوی یعنی «منحرف کردن روح و معنی یک جمله یا یک حادثه». در نهضت حسینی، این هر دو تحریف واقع شده است، اما آنچه آسیب بیشتری دارد، تحریف معنوی است. در واقع آنچه سبب میشود که این حادثه عظیم از اثر و خاصیت بیفتد، تحریف معنوی است، گرچه نباید از تحریف لفظی نیز غفلت نمود. (مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص90)
از جمله تحریفات معنوی در نهضت حسینی عدم تبیین صحیح فلسفه آن و به بیان دیگر تبیین غلط فلسفه نهضت حسینی است که از رهگذر آن آسیبهای متعددی به ساحت فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی وارد میشود. این تحریف معنوی زمینهساز بسیاری از تحریفهای لفظی نیز قرار گرفته است. بر این اساس فلسفهتراشیهای بیبنیاد و بیمبنا پیرامون نهضت حسینی رهاورد عدم تبیین صحیح فلسفه نهضت حسینی است. (مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص76-77؛ رهبر معظم انقلاب، حديث ولايت، ج2،ص7-8) از جمله فلسفهتراشیهای غلط در این زمینه، فلسفهای است که برخی از غلات و غلو پیشگان ساخته و پرداختهاند.
این گروه با نسبت دادن نگرشهای لاهوتی نسبت به نهضت حسینی، تفسیری فرا انسانی و غیر واقعگرایانه از این نهضت ارائه داده و آن را از فلسفه وجودی و ظرفیت بهرهوری و الگوبرداری تهی میکنند. این گروه با تشبیه امام(ع) به حضرت عیسی(ع)، معتقدند آن حضرت کشته نشد و حق تعالی شباهت او را بر حنظله بن اسعد شامی افکند و آن حضرت را همچون عیسی به آسمان بالا برد! (مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص271).
در لسان اهلبیت(ع) این دسته مورد لعن و نفرین قرار گرفته و به کفر نسبت داده شدهاند (همان). این منطق همان چیزی است که امروزه نیز بر سر زبان برخی قرار داشته و مدام آن را بیان میکنند! این گروه و پیروان آنها، فلسفه نهضت و شهادت امام را نیز بخشیده شدن گناهان امت بهواسطه خون سیدالهشداء میدانند! (مطهری، حماسه حسینی، ج3، ص 226)
تحریف دیگری که مرتبط با تحریف پیشین است، امر خصوصی تلقی کردن نهضت حسینی است! به این بیان که امام حسین(ع) بر اساس یک دستور خصوصی و امر الهی که مختص به او بود، قیام کرد! (مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص109). این دو دیدگاه با نفی رویکردهای سیاسی و اجتماعی به نهضت حسینی، اولاً: تفسیری لاهوتی و تقلیلگرایانه از آن به دست میدهند که قابل استناد و اقتداء و الگوبرداری برای هیچ کس نیست! ثانیاً به جای آنکه با برجسته کردن عنصر امر به معروف و نهی از منکر، گناهزدایی کند و آن را زمینهای برای گنهکارسازی در آورد که هر گناهی را توجیه میکند. (ن.ک. مطهری، همان، ص90) تک بُعدینگری یکی دیگر از تحریفات و آسیبهای پیرامون نهضت حسینی است. چنانکه که در بخش ماهیت نهضت حسینی اشاره شد، نهضت حسینی، پدیدهای چند بعدی و چند ماهیتی است.
بدیهی است اکتفا به هر کدام از ماهیت مختلف این نهضت، بدون توجه به موارد دیگر، زمینه انحراف و تحریف در تبیین نهضت حسینی را به دنبال دارد. امام خمینی در تفسیر معارف دینی عموماً و تبیین فلسفه نهضت حسینی خصوصاً، تکبعدینگری را یکی از عوامل اصلی تحریف و انحراف میداند.
(ن.ک. صحیفه امام، ج8، ص529) شاید یکی از جدیترین عوامل در این زمینه اکتفا به برخورد احساسی- عاطفی صرف و دوری گزیدن از برخورد عقلانی با مقوله نهضت حسینی باشد. این مسئله، سبب بروز تحریف وسیع لفظی و معنوی است که اندیشه اصیل عاشورایی و حسینی را به پژمردگی میکشاند. (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، حديث ولايت، ج2،ص7-8؛ مطهری، حماسه حسینی، ج1، صص41 و 46 و 286) نشانه بارز اکتفا به جنبه عاطفی و غفلت از جنبه عقلانی، اکتفا به صفحه تاریک واقعه عاشورا و غفلت از صفحه سفید آن است. حادثه عاشورا و تاریخچه آن، دو صفحه دارد: یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلمانی. در نگاه دوم، قهرمان حادثه یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، شمر و امثال اینها است.
وقتی این صفحه تاریک مطالعه شود فقط ظلم است، جنایت است و رثاء بشریت، که هیچ چیز غیر از گریه، زاری و مرثیه را نمیطلبد. اما اگر صفحه مقابل مطالعه شود قهرمان این صفحه نورانی حسین(ع) است و اهلبیت و اصحاب او. این صفحه دیگر جنایت و تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت، انسانیت و حقپرستی است. البته هر دو صفحه این واقعه یا بینظیر است یا کمنظیر و باید به هر دو آنها پرداخت و آن را مورد تجزیه و تحلیل عبرت آموز قرارداد، اما متأسفانه صفحه سفید و نورانی این واقعه کمتر مورد توجه و مطالعه است، در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنایی آن میچربد و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن غلبه دارد (مطهری، مجموعه آثار، ج 17، ص31؛ همچنین: ن.ک. آیتالله خامنه ای، 1/3/1361). آسیب غفلت از صفحه نورانی این حادثه، عدم استفاده صحیح از صفحه تاریک آن و در نتیجه تحریف واقعه است. به بیان دیگر، اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم آن وقت از جنبه رثائیاش میتوانیم استفاده کنیم و گرنه بیهوده است (مطهری، همان). تعدد و چندگانگی علل وقوع نهضت حسینی و عدم تفکیک این علل از یکدیگر و گاهی خلط آنها با یکدیگر و در نهایت به نتیجه غلط رسیدن، یکی دیگر از زمینههای تفسیرهای متضاد و تحریف واقعه به شمار میرود. (ن.ک. مطهری، حماسه حسینی، ج2، ص13)
همچنین تحریفات لفظی متعددی پیرامون نهضت حسینی وجود دارد از جمله: داستان لیلی و علی اکبر، داستان عروسی قاسم، داستان آب آوردن حضرت ابوالفضل در کودکی برای امامحسین، آمدن زینب در حین احتضار به بالین اباعبدالله(ع)، عبور اسرا در اربعین از کربلا، عدد مقتولین، هاشم بن عتبه با نیزه هجده ذرعی، 72 ساعت بودن روز عاشورا، خروج امام حسین با زیّ شاهان از مکه، بیخبر بودن امام سجاد(ع) از وقایع، افسانه اسب آوردن زینب برای اباعبدالله و بوسیدن گلوگاه آن حضرت، بیهوش شدن امامسجاد(ع) و امام صادق(ع). (مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص606) این تحریفات و آسیبها بالطبع و بالتبع به حوزه عزاداری و فلسفه آن نیز کشیده شده و این حوزه را نیز درگیر تحریف و انحراف کرده است.
آنگاه که تفسیری فراانسانی و لاهوتی از نهضت حسینی ارائه دهیم یا آن را بر اساس یک دستور خصوصی تحلیل کنیم و ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی آن را نابود نماییم، روح حاکم بر عزاداریها نیز روحی سیاستستیز خواهد داشت و پرداختن به مسائل سیاسی در مراسمات عزاداری با روح قیام حسینی منافی تلقی گردیده و به اصطلاح هیئات مذهبی، سکولار خواهند شد.
(ن.ک. آیتالله خامنهای، 20/8/92) همچنین در بستر همین تحریفات است که هیئات مذهبی و مجالس عزاداری به جای آنکه به کار ویژه خود، یعنی انسانسازی و پرورش انسانهای با تقوا بپردازد، نسخههای جواز گناه و مجوزهای ارتکاب جرائم، به بهانه بخشوده بودن این اعمال در دستگاه امام حسین(ع) صادر خواهد نمود!
(مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص90). از دیگر تأثیرات این تحریفات بر حوزه عزاداری این است که برخی برای فرار از تاثیر این تحریفات در حوزه اعتقادات، ترجیح میدهند مسئله عزاداری را مسئلهای صرفاً احساسی قلمداد نموده و آن را از مسائل ایمانی و اعتقادی تفکیک نمایند! (ن.ک. آیتالله خامنهای، 11/5/68).
این گروه در حقیقت برای فرار از تاثیر منفی برخی تحریفات، خود مبدع و منشأ تحریف دیگری
– تکبُعدینگری- شدهاند. تحریفاتی از این دست آسیبهائی جدی به فلسفه وجودی عزاداری و مجالس حسینی خواهد زد و نقش سازنده آن را خنثی خواهد کرد و این همان چیزی است که دشمنان مکتب اهلبیت(ع) و انقلاب اسلامی به دنبال آن هستند. (آیتالله خامنهای، 12/5/73)
تلاش دشمنان برای به انحراف کشیدن عزاداریها
عزاداری حسینی همچنین دارای ظرفیتی است که همیشه دشمنان را به وحشت میاندازد و تلاشهای مفتضحانه رژیم طاغوتی در تعطیلی مجالس عزاداری نیز از همین امر نشأت میگرفته است. با توجه به اهمیت و تاثیر بنیادین عزاداری حسینی، دشمنان انقلاب اسلامی و مکتب تشیع، همیشه در تلاش بودهاند تا عزاداری را تعطیل و یا حداقل فرهنگ عزاداری را به انحراف بکشند (صحیفه امام، ج 13، 322-323؛ رهبر معظم انقلاب، 12/5/73) از آنجا که دهه محرم و مراسمات عاشورا باعث از بین بردن تمامی آلودگیهایی است که در طی سال، توسط جبهه شیطان و دشمنان اسلام ایجاد میشود، راه افتادن موکبهای حسینی مانند بارانی است که پلیدیها و کثافات القا شده را شسته و به پاکی بدل میکند. (12/5/73) گام دیگر دشمن در مبارزه با مجالس عزای حسینی، آلوده کردن این مراسمات با خرافات و بدعتهاست؛ بدعتهایی از قبیل قمهزنی، قفلزنی، سینهخیز رفتن در حرمها و... (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 12/5/73). گاه نیز دشمن، تلاش مذبوحانهای میکند تا با سوءاستفاده از ظرفیت مجالس حسینی، به اهداف خود دست پیدا کند. برای نمونه در دوران طاغوت، رضاخان بر اساس برنامهای که از سوی بیگانگان برای او طراحی شده بود، ابتدا به مقدسات اظهار علاقه میکرد و مجالس عزاداری به راه میانداخت و خود در آنها شرکت میکرد، اما آنگاه که دید از این طریق طرفی نمیبندد، به مقابله بنیادی و براندازانه با آن پرداخت. (ن.ک. صحیفه امام، ج15، ص208؛ رهبر معظم انقلاب، 12/5/73) یا امروزه شاهدیم که دشمن در تلاش است با جدایی افکندن میان هیئتهای مذهبی و اندیشه سیاسی اسلام، تفکر سکولاریزم را در میان برخی از آنان گسترش داده و از این طریق، اولاً به اختلافافکنی میان خیل مذهبیان میپردازد و ثانیاً فلسفه وجودی عزاداری حسینی را به چالش و انحراف میکشد (ن.ک. صحیفه امام، ج13، ص354؛ رهبر معظم انقلاب، 12/5/73).
برخی روشنفکرمآبها نیز در اوایل انقلاب تلاش میکردند مسئله عزاداری حسینی را به انزوا بکشانند و با تعبیراتی جذاب همچون ضرورت تفکیک مسائل عاطفی و احساسی از جمله مسائل مربوط به عاشورا و روضهخوانیها و گریه، از مسائل ایمانی و اعتقادی این مسئله را مطرح میکردند. اما امام خمینی با ظرافت، آن تصوّر غلط روشنفكرمآبانه قبل از پيروزى انقلاب را كه در برههاى از زمان رایج بود، از بين بردند. ايشان جهت گيرى سياسىِ مترقّىِ انقلابى را با جهتگيرى عاطفى در قضيّه عاشورا پيوند و گره زدند و روضهخوانى و ذكر مصيبت را احيا كردند و فهماندند كه اين، يك كار زائد و تجمّلاتى و قديمى و منسوخ در جامعه ما نيست؛ بلكه لازم است و ياد امام حسين(ع) و ذكر مصيبت و بيان فضایل آن بزرگوار، چه به صورت روضهخوانى و چه به شكل مراسم عزادارى گوناگون، بايد به شكل رایج و معمول و گريهآور و عاطفه برانگيز و تكاندهنده دلها در بين مردم ما باشد و از آنچه كه هست، قويتر هم بشود.(رهبر معظم انقلاب، 1/5/68)
لذاست همیشه باید این سخن حکیمانه آویزه گوشمان باشد که «امروز حسينبنعلي میتواند دنيا را نجات دهد؛ به شرط آنکه با تحريف، چهرة او را مغشوش نکنند.
نگذاريد مفاهيم و کارهاي تحريفآميز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارک و منوّر سيّدالشّهدا(ع) منحرف کند؛ با تحريف مقابله کنيد».
(آیت الله خامنه ای، 3/3/1374)