به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 885
بازدید دیروز: 5,979
بازدید هفته: 14,532
بازدید ماه: 35,502
بازدید کل: 23,697,324
افراد آنلاین: 12
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 29 April 2024
الاثنين ، ۲۰ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۳۷ - آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی‌اصفهانی : مدح و رثای پیامبر(ص) در سروده‌های کمپانی ۱۴۰۲/۰۷/۱۵

مدح و رثای پیامبر(ص) در سروده‌های کمپانی  

    ۱۴۰۲/۰۷/۱۵

مرثیه‌هایی برای فضیلت‌های درک نشده/ماجرا از حسان بن ثابت شروع شد - خبرگزاری  مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agencyمرجع تقلیدی که شعر می‌گفت و چای‌ریز روضه‌ها بود/ راضی نیستم «کمپانی» صدایم  کنید! | خبرگزاری فارس
 
محمدجواد گودینی 
ادبیات آیینی در جهان تشیع با دلبستگی و محبت به اهل بیت طاهرین(ع) گره خورده و ادیبان و سرایندگان آیینی می‌کوشند مراتب ارادت و شوق خود به خاندان وحی را به تصویر کشیده و در سروده‌های خویش به دفاع از آیین و مرام پیشوایان خود را نظر داشته و در مصائب و سختی‌هایی که بر خاندان پیامبر(ص) روا داشته شده، ‌اندوه و همدردی خود را نشان داده و دشمنان و مخالفان این راه و مکتب را آماج انتقادهای خود قرار می‌دهند. این‌گونه از ادبیات، در حقیقت ستایش نیکی‌ها و فضیلت‌های اخلاقی و انسانی، باورهای مذهبی بوده و سوگ و مرثیه‌ای به‌شمار می‌رود در فقدان فضیلت‌هایی که در جامعه درک نشده و مورد بی‌مهری جامعه و مردمان قرار گرفته است. (بررسی زندگانی ابوفراس حمدانی و تاملی بر ‌اشعارش، ص78).
شاعر آیینی کسی است که بر آستان دلدادگی و خدمت به معصومان(ع) فرود آمده و ذوق و سلیقه خود و استعدادهایش را در قالب نظم و نثر و تلاش برای یافتن برترین و مناسب‌ترین واژگان، به کار گرفته و ‌اشعاری را در مدح و رثای خاندان عصمت و طهارت(ع) می‌سراید و بدین‌سان دوستی خود را به نمایش می‌گذارد و با هنر کلام، می‌کوشد فضیلت‌های پیشوایان دین(ع) را به همگان بنمایاند و آشکار نماید. (چهارده معصوم در آیینه شعر، ص40- 39).
در میان سرایندگان آیینی در شعر پارسی جدید، مرحوم آیت‌الله «محمد حسین غَرَوی اصفهانی» مشهور به کُمپانی چهره‌ای درخشان بوده و سروده‌هایش با مضامین دینی و آیینی از زیبایی و عُمق معرفتی بسزایی برخوردار است. وی به سال 1296 قمری در کاظمین دیده به جهان گشود و خانواده‌اش از نَخجوان (جمهوری آذربایجان کنونی) به اصفهان و سپس کاظمین مهاجرت نموده بودند. او نیز وارد حوزه علمیه شد و با بهره‌گیری از دانشمندان بزرگ آن زمان همچون شیخ حسن تویسرکانی، سید محمد طباطبائی فشارکی، آخوند خراسانی، شیخ احمد شیرازی و... به درجه اجتهاد نائل آمد و به مرتبه والایی در دانش (به ویژه فقه و اصول) دست یافت. (دیوان کمپانی، ص36- 35).
وی در کنار مرتبه علمی و اجتهاد، از استعداد ادبی قابل ملاحظه‌ای نیز برخوردار بود و دیوان شعر به زبان فارسی و الانوار القدسیه (مجموعه ‌اشعار و سروده‌های کمپانی به زبان عربی) از وی برجای ماند. وی در زبان فارسی به «مُفتقر» تخلص کرده و در قالب‌های غزل، قصیده، ترجیع‌بند، مستزاد و... شعر می‌سرود. (همان).
وی سرانجام در سال 1361 قمری در سن 65 سالگی در نجف‌اشرف دیده از جهان فروبست و با دنیا وداع گفت.
مرحوم کمپانی که استعداد فراوانی در ‌اشعار آیینی و با مضامین دینی و مذهبی داشته، در ستایش پیامبر(ع) و اهل بیت(ع) به ویژه در رثای امام حسین(ع) و به تصویر کشیدن واقعه دردناک عاشورای حسینی(ع)، ‌اشعاری سوزناک و تاثیرگذار سروده که از وی برجای مانده است.
وی درباره میلاد فرخنده و فرح بخش رسول گرامی اسلام(ص) با به‌کارگیری از صنعت تضمینِ برخی آیات قرآنی و احادیث و ادعیه درباره جایگاه رسول خدا(ص) و دیگر آرایه‌های ادبی و استفاده از عبارت‌ها و واژگان بسیاری به زبان تازی، چنین سروده است:
عَنقای طَبعم یاد کرد، از قله قاف قدم/ روح القدس امداد کرد، در هر نفس در هر قدم
کردم به آسانی صعود از عالم غیب و شهود/ تا قاب قوسین وجود، تا حد اقلیم عدم
گشتم خود از خود بی‌خبر، نخل امیدم داد بر/ زد آفتاب عقل سر، حتی انجلت عنی‌الظلم
دیدم به عین حق عیان، در مجمع روحانیان/ ما لَیس یَحکِیه البَیان، ما لیس یَحوِیه القَلَم...
فیض نخستین عقل کل، ختم نبیین و رسل/ ارباب انواع و مُثُل، ‌اندر درش کمتر خَدَم
رَفرَف سوارِ راه عشق، زیبا نگار شاه عشق/ شاه فلک خرگاه عشق، سلطان اقلیم هِمَم
عقل العقول الواسعه، شمس الشموس الطالعه/ بدر البدور اللامعه، کشاف استار الغُمَم
بزم حقیقت طور او، شمع طریقت نور او/ یک آیه از دستور او، مجموعه کل حِکَم 
تورات و انجیل و زبور رمزی از آن دستور نور/ نور کلامش در ظهو، بر فرق کیوان زد علم... (همان، ص43).
کمپانی در سروده‌ای دیگر که از شاهکارهای ادبی وی به شمار رفته و اوج دلدادگی وی به حضرت ختمی مرتبت(ص) شمرده می‌شود، در قالب ترجیع بند در ستایش رسول خدا(ص)، به حدیث قُدسی لَولاکَ لَمَا خَلقتُ الأفلاکَ (اگر تو نبودی، آسمان‌ها را نمی‌آفریدم) ‌اشاره جسته و در بیتی دیگر نیز با لطافت به حدیث مشهور رسول اکرم (مَا عَرَفنَاکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ وَ مَا عَبَدنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ: پروردگارا، تو را آنچنان که سزاوار تو بوده، نشناختیم و ‌پرستش نکردیم) ‌اشاره کرده و چنین سروده است:
ای خاکِ در تو خطه خاک/ پاکی ز تو دیده عالم پاک
آشفته  موی توست، انجم/ سر گشته  کوی توست، افلاک
ای رهبر و رهنمای گمراه/ وی‌هادی وادی خطرناک
عالم ز معارف تو، واله/ تو نغمه سرای ما عرفناک
با اعظم صورت تجلی/ فیها الله ما أدقَّ مَعناک
دامان جلالت ‌ای شهنشاه/ هرگز نفتد به دستِ ادراک
این بنده و مدح چون تو شاهی/ حاشاک از این مدیحه، حاشاک
فرموده به‌شانت ایزد پاک
لولاک لما خلقتُ الافلاک
ای مظهر اسم اعظم حق/ مَجلای اتمّ نور مطلق
ای نور تو صادر نخستین/ وی مصدر هر چه هست مشتق
ای عقل عقول و روح ارواح/ وی اصل اصولِ هر چه محقق
ای شمس شموس و نور انوار/ وی اعظم نیّرات‌اشرق
ای فاتحه  کتاب هستی/ هستی ز تو یافته است رونق
در سیر تو‌ای نبی ختمی/ ذو الغایه به غایه گشت ملحق
یک آیه‌ای از محامد توست/ قرآن مقدس مصدَّق
وصف تو به شعر در نگنجد/ دریا نرود میان زورق
فرموده به‌شانت ایزد پاک
لولاک لما خلقتُ الافلاک
ای اصل قدیم و عقل اقدم/ وی حادث با قدیم توام
در رتبه تویی حجاب اقرب/ بودی تو نبی و در گِل آدم
طُغرای صحیفه  وجودی/ هر چند تویی کتاب محکم
ملک و ملکوت در کف توست/ چون خاتمی، ‌ای نبی خاتم
از لطف تو شمه ایست فردوس/ وز قهر تو شعله‌ای جهنم
قد مَلَک است در برت راست/ پشت فلک است بر درت خم
فهم خرد و زبان گویا/ در وصف تو عاجزند و ابکم
فرموده به‌شانت ایزد پاک
لولاک لما خلقتُ الافلاک... (همان، ص54- 52).
مرحوم علامه محمد حسین غروی اصفهانی در رثای رسول خدا(ص) و مصیبت وفات آن حضرت(ص) که برای امت نیز ‌اندوهی جانکاه و سخت بوده، چنین سروده و این ضایعه سوزناک را این چنین به تصویر کشانده است:
ماتم جهانسوزِ خاتم النبیین است/ یا که آخرین روز صادر نخستین است؟
روز نوحه قرآن، در مصیبت طاهاست/ روز ناله فرقان، از فراق یاسین است
خاطری نباشد شاد، در قلمرو ایجاد/ آه و ناله و فریاد، در محیط تکوین است
کعبه را سزد امروز، رو نهد به ویرانی/ زانکه چشم زمزم را، سیل ‌اشک خونین است
صبح آفرینش را، شام تار باز آمد/ تیره اهل بیتش را، دیده  جهان بین است...
شاهباز وحدت را، بند غم به گردن شد/ کرکس طبیعت را، دست و پنجه رنگین است
شب ز غم نگیرد خواب، چشم نرگس شاداب/ لیک چشم هر خاری، چشم به خواب نوشین است (همان، ص63- 62).
در طول ادبیات هزاره ساله پارسی دری، شاعران و ادیبان بسیاری بودند که بخشی از سروده‌های خود را به ستایش پیامبر(ص) (پس از تحمیدیه و ستایش پروردگار جهانیان) اختصاص داده و به گوشه‌ای از فضیلت‌های بی‌شمار خاتم پیامبران(ص)، مقام قُرب، مقام شفاعت کبری، معراج و...‌اشارت جسته و آن را ستوده‌اند. (تاریخ تحلیلی ایران پس از اسلام، ص48).
یکی از این سرایندگان علامه محمدحسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی از بزرگان ادب آیینی در اواخر عصر قاجار به شمار می‌رفت که در این نوشتار تلاش شد بخشی از زیباترین ابیات وی در ستایش رسول گرامی اسلام(ص) تقدیم نگاه خوانندگان محترم گردد.