به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 7,311
بازدید دیروز: 5,718
بازدید هفته: 7,311
بازدید ماه: 28,281
بازدید کل: 23,690,103
افراد آنلاین: 15
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۰۸ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 27 April 2024
السبت ، ۱۸ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۵۲۵ - خاطره ای از بسیجی شهید «سید روح‌الله عجمیان» : این بسیجی دهه هفتادی، اغتشاشگران را رسوا کرد ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
 خاطره ای از بسیجی شهید «سید روح‌الله عجمیان» :
این بسیجی دهه هفتادی، اغتشاشگران را رسوا کرد
      ۱۴۰۲/۰۸/۱۰

عکس شهید روح الله عجمیان

درندگان به ظاهر انسان، انگار وحشی‌گری‌شان تمام شدنی نیست؛ با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلب سید روح الله را می‌شکافند و چاقو را از کمر تا شکمش فرو ‌‌می‌کنند. پیکر نیمه‌ جان و نیمه‌برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک‌ به او نزدیک شود...
12 آبان 1401 آزادراه کرج ـ قزوین، محدوده بهشت سکینه(س) کرج، محل جنایت و درندگی کفتارهایی شد که شعارشان آزادی، زندگی و زن بود. 
داستان «شهید سیدروح الله عجمیان» جوان بسیجی ۲۷ ساله از دیار کوهدشت لرستان، ساکن کرج و از شهدای اغتشاشات نیز مانند «شهید آرمان علی وردی» یادآور روضه‌های کربلاست. این بار شهید ما متولد دهه هفتاد است که با پایمردی و ایستادگی، رسواگر مدعیان آزادی و زندگی شد و طراحی پیچیده دشمن را به هم ریخت. ماجرایش از این‌جا مرور می‌کنیم.
ساعت ۱۰ صبح پنجشنبه ۱۲ آبان، سید روح‌الله عجمیان که کارگر گچ‌کار است آماده رفتن به محل کار می‌شود. لحظاتی پیش از رفتن دوستانش در بسیج خبر می‌دهند اغتشاشگران می‌خواهند در کمالشهر کرج بلوا ایجاد کنند و فضا برای مردم عادی ملتهب می‌شود و کار به ناامنی کشیده خواهد شد. روح‌الله سریع به همراه دیگر دوستانش به این منطقه می‌روند تا با مدیریت فضا از ایجاد ترافیک و درگیری جلوگیری می‌کنند.
عده‌ای از اغتشاشگران سید روح‌الله را زیر نظر گرفته و در نقطه‌ای از خیابان محاصره می‌کنند. او ۲۷ سال داشت و ورزشکار رزمی بود اما در مقابل جمعیتی چند نفره از زن و مرد که حدی برای قساوت برای خود قائل نیستند عملاً کاری از او ساخته نیست.
دقایقی در اتوبان تهران، کرج بین روح الله و اغتشاشاگران می‌گذرد که اگر فیلمی از آن پخش نمی‌شد قابل باور نبود که همه آن وقایع واقعاً رخ داده است. به این بخش ماجرا که می‌رسیم گویی قرار است روضه‌ای خوانده شود؛ در فیلم دیده می‌شود پیکر روح الله از زیر یک کامیون توسط اغتشاشگران روی زمین کشیده می‌شود. لباسی بر تن او نمانده. یکی پای روح الله را کشیده و پیکر غرق به خونش را روی زمین می‌کشد در حالی که زیر پیراهن او در بدنش تکه تکه شده. دیگری چاقو به دست سعی می‌کند از بقیه جا نماند و چند بار تیزی را بر بدن جوان بسیجی فرو می‌برد.
یکی دیگر وقتی دست خود را خالی می‌بیند شروع می‌کند به پیکر نیمه جان روح الله لگد بزند تا هر طور شده او نیز افتخاری برای خود کسب کند. ماجرا از آنچه نوشته شد بسیار دردناک‌تر و تأسف‌بارتر است.
بالاخره با کمک دیگر دوستان روح‌الله جماعتی که قساوت‌شان به حیوانات درنده طعنه می‌زند پراکنده می‌شوند. یکی از دوستانش آنچه را که دیده این‌طور روایت می‌کند: «دست‌هایش را مثل صلیب بازکرده بودند، و نیمه برهنه روی آسفالت رها بود. صدایش کردم، جوابی نشنیدم اما هنوز شهید نشده بود. آمبولانس رسید. راننده گفت با این شلوار نظامی نمی‌توانیم مجروح را به جایی برسانیم. اگر اغتشاشگران بفهمند که مجروح نظامی است، سد راهمان می‌شوند و شاید هم به او آسیب بیشتری برسانند.‌ به هر زحمتی بود شلوار نظامی را بیرون آوردیم. راننده راست می‌گفت؛ در طول مسیر اغتشاشگران بارها به آمبولانس سنگ زدند، جلویمان را گرفتند و داخل آمبولانس را بررسی کردند تا نکند مجروح، نظامی باشد. در مسیر بیمارستان بودیم که روح‌الله شهید شد.»
مادر شهید عجمیان: ما رهبر و انقلاب را تنها نخواهیم گذاشت
وقتی خبر آنچه بر پسر گذشته را به مادر می‌دهند می‌گوید: «روح‌الله برای خدا شهید شد. ما رهبر و انقلاب را تنها نخواهیم گذاشت.» پدرش نیز در دادگاه وقتی عاملان شهادت روح‌الله آن روز با جزئیات تعریف می‌کنند می‌گوید: «بنده از دادگاه مجازات قطعی این افراد را درخواست می‌کنم و می‌خواهم این افراد در محل شهادت پسرم مجازات شوند.»
پیکر روح‌الله در حالی روی دست مردم تشییع شد که شرکت‌کنندگان می‌گفتند تنها دفعه‌ای است که در این مراسمات حاضر می‌شویم و اشک می‌ریزیم بدون اینکه هنوز روضه‌خوان چیزی خوانده باشد.
مرا کنار شهدای مدافع حرم دفن کنید
سرانجام پیکر این سرباز مکتب روح‌الله همان جایی دفن می‌شود که خودش وصیت کرده بود. پدرش می‌گوید: «روح‌الله با دوستانش به مزار شهدای مدافع حرم در حرم امام زاده محمد می‌رود و می‌گوید مرا کنار این‌ها دفن کنید. دوستانش می‌خندند و می‌گویند حالا شهادت کجا بود؟ می‌خواهی بروی سوریه؟ او دیگر حرفی نمی‌زند. چهار روز بعد پیکرش همان جایی که گفته بود به خاک سپرده شد.»

Image result for ‫گل لاله‬‎