ماجرای یک دروغ بزرگ
۱۴۰۲/۰۸/۱۴
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
متأسفانه علیرغم قرائن تاریخی قطعی؛ شبهه ارتباط مرحوم آیتالله مصباح با انجمن حجتیه توسط آقای مصطفی ملکیان در سال 1396 نیز مطرح شد.
وی طی مصاحبهای با نشریه «برای فردا» به بیان ناگفتههایی در مورد آیت الله مصباح یزدی پرداخته و گفته است: «از سال 58 که من ساکن قم شدم تماس نزدیک با آقای مصباح پیدا کردم ولی یکی از نکاتی که کاملاً درباره آن دوران من تحریف شده است و به دروغ گفته شده این است که به صورتی آن دوران بیان شده که گویا من شاگردی آقای مصباح را میکردم، من فقط و فقط علمالنفس اسفار را در جلسات درس ایشان شرکت کردم.... جهت دیگری که من از مریدان ایشان نبودم مربوط میشد به مسائل انقلاب.
در زمانی که من با ایشان بودم خودم خیلی موافق انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی بودم و خیلی علاقه شخصی به آقای خمینی داشتم. در آن زمان ولی در نشست و برخاستهایی که من با آقای مصباح داشتم همیشه یک نوع بیاعتنایی به این امور میدیدم و شیفتگیای که من در آن زمان نسبت به آقای خمینی داشتم در آقای مصباح دیده نمیشد.... وقتی آقای خمینی انجمن حجتیه را تخطئه کردند مصباح در این تخطئه همراه نبود، اینها مواردی است که من آگاهانه نام میبرم و اینها چه مواضع حقی بود و چه ناحق در آن زمان که من با آقای مصباح بودم از نظر من رماننده وگریزاننده بود.»1
واکنش حجتالاسلام حمید رسایی به این ادعای آقای مصطفی ملکیان با یک سؤال طعنهآمیز و بجا همراه بود.
و آن سؤال این است که: «ملکیان که خاطرات قبل از انقلاب خود با آیت الله مصباح را تعریف میکند اساساً بعد از انقلاب با آیت الله مصباح ارتباط گرفته است!... استاد مصباح در نشریه انتقام به صورت جدی انجمن حجتیه را نقد نموده است که حال مجالی برای ذکر مستندات آن نبوده و خوانندگان را به نشریه انتقام، با گردآوری حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی ارجاع میدهیم.
آیت الله مصباح یزدی در آخرین جلسه سال تحصیلی 1364-1363 در مؤسسه «در راه حق» که مدیریت آن با آیت الله محسن خرازی و آیت الله رضا استادی و با همکاری آیات مکارم شیرازی، نوری همدانی، مظاهری، محمد یزدی، شبیری زنجانی، احمدی میانجی، محمدی گیلانی، حاج سید مهدی روحانی و... بود، به سخنان مهمی در زمینه ولایتفقیه و امام خمینی و نقد گروههایی چون «انجمن حجتیه» پرداختند که آن زمان روزنامه اطلاعات آن را منتشر نمود.»2
اما علاوه بر مطالب ذکر شده درباره دروغگویی مدعیان این سخن که آیت الله مصباح در نیمه شعبان 57 در قم جشن برگزار کرده است مستندی تاریخی وجود دارد که آیت الله مصباح اصلاً در آن تاریخ در ایران نبوده بلکه برای شرکت در یک نشست علمی در لندن به سر میبرده است.
متأسفانه نه حافظه تاریخی خود آیت الله مصباح در آن بُرهه، یاریاش کرد تا از این قضیه سخن گوید و نه اطرافیان او به خاطر داشتند. «استاد مصباح در سال 1357 به دعوت گروهى از فارغالتحصیلان ایرانى مقیم اروپا و آمریکا، از طرف مؤسسه در راه حق به لندن سفر کردند تا در جلسات بحث درباره برخى مسائل اسلامى که از طرف آنان پیشنهاد شده بود شرکت کنند. ایشان طى دو ماه اقامت در لندن (از اواخر خرداد تا اواخر مرداد) برنامه مفیدى ارائه دادند. استاد مصباح نخست بخشهایى از فلسفه اسلامى را که به مثابه پیش نیاز مباحث اصلى بود تدریس کردند. پس از بازگشت، نظر به سودمندىِ مباحث، مؤسسه در راه حق از استاد خواست تا خلاصهاى از درسها را براى استفاده دانشپژوهان به رشته تحریر درآورد.»3 حجتالاسلام سید ابوالحسن نواب -رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب- در مراسم ترحیمی که برای آیت الله مصباح یزدی در دانشگاه برگزار کرد گفت: «ما 20 خرداد 1357 در معیت ایشان[آیت الله مصباح] به لندن رفتهایم. 20 خرداد میشود چهارم رجب آن سال، و ما دو ماه آنجا بودیم. تا یکی دو روز مانده به رمضان، آنجا بودیم. بعد ایشان رفتند عمره و من رفتم بغداد. با هم در فرودگاه خداحافظی کردیم. آقای سروش خودش دو ماه در درس آقای مصباح در آنجا شرکت کرد.
آقای صادق خرازی و آقای بانکی آمدند. آنها صبح تا شب در درس آیت الله مصباح بودند و من بعد از ظهرها نوارهایش را پیاده میکردم که بعدها با عنوان «چکیده چند بحث فلسفی»4 منتشر شد. ما یک ماه و نیم قبل از آن [نیمه شعبان] و مدتها بعدش در لندن بودیم.»5
آیت الله مصباح در مورد این سفر می گوید: «سفر دیگری که داشتم سال قبل از پیروزی انقلاب بود. یک مجموعه هفت هشت نفری از فارغالتحصیلان ایرانی بودند که در انگلیس یا آمریکا تحصیل کرده بودند و الان اکثرشان چه در داخل و چه در خارج مسئولیتهای مهمی دارند که از جمله آنها آقای دکتر خرازی سفیر ایران در سازمان ملل هستند.
اینها از من دعوت کردند که دو ماه به لندن بروم و طی سلسله مباحثی، درباره فلسفه اسلامی و مسائلی که کم و بیش مربوط به حکومت اسلامی میشد بحث کنم. دو ماه به آنجا رفتم. ابتدائاً یک دوره فشردهای از مباحث فلسفه اسلامی را مطرح کردم که من خودم خلاصهاش را نوشتم و بعد به صورت یک کتابچه با نام «چکیده چند بحث فلسفی» چاپ شد. یک سلسله بحثهای دیگر هم بود که غالبا به صورت پرسش و پاسخ مطرح میشد. متأسفانه آنها را ضبط نکردیم و نوشته نشد. چهبسا اگر نوشته میشد امروز مفید بود؛ ولی غفلت و مسامحه کردیم. علی ایّ حال این هم یک سفری بود و من برای برگزاری این گفتوگوها و بحثها برای فارغالتحصیلان ایران دو ماه در لندن بودم.»6
همانطور که ملاحظه میشود، آیت الله مصباح در حوالی 20 خرداد تا 20 مرداد 1357 در لندن بود و این تاریخ مصادف است با ماه رجب و شعبان، و هر عاقلی می پذیرد که یک فرد همزمان نمیتواند در آنِ واحد در دو مکان حضور داشته باشد.
بنابراین آیت الله مصباح در تاریخ ممنوعیت جشن نیمه شعبان اصلاً در ایران نبوده است. نکته قابل تأمّل آن است که کسانی مانند دکتر سروش که در لندن، همراه آقای مصباح بودند هیچ تلاشی در مقابل این تحریف تاریخی و تخریب چهره آیت الله مصباح نکردند تا دروغ بودن آن را آشکار کنند. این نشان می دهد مدعیان روشنفکری چه نسبتی با دفاع از حقیقت دارند.
پانوشتها:
-۱ «روایت مصطفی ملکیان از موضع آیت الله مصباح یزدی در مورد امام خمینی»، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، www.jamaran.news/،کدخبر: 751032، 1396/07/04.
-۲ حمید رسایی، پاسخ به ادعاهای تحریفآمیز آیت الله مصباح توسط ملکیان. متن کامل در
yon.ir/DdVkt.
-۳ «آثار نوشتاری استاد»، پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، [بیتا]،
http://mesbahyazdi.ir. همچنین: زندگى نامه حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، ص146.
-۴ این کتاب در سال 1358 به چاپ دوم رسید.
-۵ «آیت الله مصباح یار غار حضرت امام بود: سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین سید ابوالحسن نواب در مراسم ترحیم آیت الله مصباح یزدی در دانشگاه ادیان و مذاهب»، https://urd.ac.ir/، چهارشنبه هفدهم دیماه 1399. لینک کوتاه https://b2n.ir/001195.
-۶ ذوالشهادتین امام. ص259.