به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,262
بازدید دیروز: 9,496
بازدید هفته: 1,262
بازدید ماه: 67,335
بازدید کل: 23,729,146
افراد آنلاین: 12
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 4 May 2024
السبت ، ۲۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
971 - خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... ۱۴۰۲/۱۲/۱۴
خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... 
  ۱۴۰۲/۱۲/۱۴
هیل: حامیان غزه سوئز را بستند آمریکا هم کاری نتوانست بکند
پایگاه اینترنتی هیل وابسته به کنگره آمریکا تأکید کرد: مقامات آمریکایی از درک این واقعیت که گروه‌های مورد حمایت ایران توازن قدرت را در منطقه تغییر داده‌اند، ناتوانند. ایران کانال سوئز را بست و ایالات متحده نتوانست خطوط قرمز فرضی خود را در مورد امنیت انرژی و آزادی ناوبری به طور مؤثر اجرا کند. متحدان ایران مرتباً نشان می‌‌‌دهند که می‌توانند به جنگ ادامه دهند و ضربات قاطعی وارد کنند.
هیل در تحلیلی به قلم «فیراس موداد» به تحلیل اظهارات رایان کراکر پرداخته و نوشت: او دیپلمات با‌تجربه و آگاه است که در خاورمیانه تخصص دارد و به عنوان سفیر آمریکا در لبنان، کویت، سوریه، پاکستان، عراق و افغانستان خدمت کرده. کراکر هفته گذشته در گفت‌و‌گو با پولیتیکو استدلال کرد که کشورهای عربی مشتاق عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند و نخبگان سیاسی عرب نسبت به فلسطینی‌ها بی‌اعتمادی عمیقی دارند. اما وی نسبت به پویایی قدرت در حال تغییر در خاورمیانه غافل است.
درگیری اسرائیل و فلسطین قبل از هر چیز یک جنگ مذهبی است که در آن رهبران عرب ضعف خود را پذیرفته‌اند و به دنبال عادی‌سازی با اسرائیل هستند. در مقابل، ایرانی‌‌‌ها، حماس، حزب‌‌‌الله، حوثی‌‌‌ها و دیگران رویکرد مذهبی‌‌‌تری را انتخاب کرده‌اند. آنها پذیرفته‌اند که ایالات متحده می‌تواند آنها را با حملات هوائی با فناوری پیشرفته تحت ‌تاثیر قرار دهد.
پس از بمباران ۳۴ روزه اسرائیل به لبنان در جنگ ۲۰۰۶، حزب‌الله تضمین کرد که ۲۴ ساعت قبل از شروع آتش‌بس، موشک‌های بیشتری را نسبت به ‌روز گذشته به سمت اسرائیل شلیک کرده است. این موضوع این ایده را تقویت کرد که حملات اسرائیل شکست خورده و بازدارندگی پایدار را ایجاد کرد. در جنگ عربستان و یمن، پس از آنکه سعودی‌ها (با استفاده از جت‌ها، بمب‌ها، آموزش، لجستیک و اطلاعات آمریکا) یمن را به مدت ۷ سال بمباران کردند، حوثی‌ها در سال ۲۰۲۲ به انبارهای ذخیره سوخت عربستان سعودی در جده حمله کردند. این امر به سعودی‌ها نشان داد که نه می‌توانند پیروز شوند و نه مانع از حمله حوثی‌ها به دارایی‌های حیاتی آنها شوند. سپس سعودی‌ها جنگ را رها کردند و با حوثی‌ها آشتی کردند.
در جنگ کنونی اسرائیل و غزه، پس از بیش از ۱۳۰ روز بمباران، حماس و جهاد اسلامی برای سه روز متوالی موشک‌هایی را به سمت عسقلان شلیک کردند و به اسرائیل نشان دادند که در صورت نیاز می‌توانند ۱۳۰ روز دیگر بجنگند. پس از چند موج حملات آمریکا و انگلیس علیه حوثی‌ها، این گروه حملات خود را تشدید کرد و اقدام به غرق کردن یک کشتی انگلیسی کردند. این بیهودگی حملات هوائی قبلی را نشان داد و حملات هوائی بیشتر، با شکست مواجه خواهند شد.
به نظر می‌رسد که کراکر، یک چهره بسیار مورد احترام، از اینکه گروه‌های مورد حمایت ایران توازن قدرت را در منطقه تغییر داده‌اند، بی‌اطلاع است. متحدان عرب آمریکا نظاره‌گر این بوده‌اند که چگونه ایران کانال سوئز را بسته، و چگونه ایالات متحده نتوانسته خطوط قرمز فرضی خود را در مورد امنیت انرژی و آزادی ناوبری به طور مؤثر اجرا کند. کشورهای عربی به برخی نتایج رسیده‌اند: سلاح‌های آمریکایی می‌توانند اولین ضربه قدرتمند را وارد کنند اما ایالات متحده دیگر نمی‌تواند یک ضربه تمام‌کننده وارد کند یا در یک درگیری طولانی پیروز شود.
در مقابل، ایران و متحدانش مرتباً نشان می‌‌‌دهند که می‌توانند به جنگ ادامه دهند و ضربات قاطعی وارد کنند. آنها، مانند مردم عرب از نظر مذهبی متعهد به نابودی اسرائیل هستند. به این ترتیب، کمک به اسرائیلی‌‌‌ها برای پیروزی با پذیرش پناهندگان فلسطینی، که اعراب می‌‌‌دانند اسرائیل هرگز اجازه بازگشت به آنها را نخواهد داد، به نفع رهبران عرب نیست. در عوض، بهترین شرط آنها این است که از نظر لفظی و تجاری در سمت خوب آمریکا بمانند، اما بی ‌سروصدا روابط خود را با ایران و دیگر دشمنان ایالات متحده بهبود بخشند.
به همین دلیل است که سعودی‌ها با وساطت چین با ایران آشتی کردند. توازن قوا که قبلاً کشورهای عربی را مجبور می‌کرد از جنگ با اسرائیل و دشمنی با ایالات متحده اجتناب کنند، تغییر کرده است. اکنون موازنه قوا حکم می‌کند که از دشمنی با ایران و مردم خود اجتناب کنند. به نظر می‌رسد کراکر هیچ یک از اینها را درک نمی‌کند. او مانند سایر اعضای تشکیلات، نتوانست درس‌‌‌های دو دهه شکست آمریکا را در منطقه‌‌‌ای که در آن تخصص دارد هضم کند.
 
لاف نمایندگی اکثریت خاموش با کمتر از 39 هزار رای!!
در حالی که افراطیون مدعی اصلاحات در وضعیت بحرانی خودساخته به سر می‌برند، رئیس جبهه اصلاحات مدعی اکثریت خاموش شد! بازی با تعبیر «اکثریت خاموش» بازی آشنایی است که ورشکستگان سیاسی داخلی و اپوزیسیون فشل خارجی برای لاپوشانی بی‌پایگاهی خود مرتکب می‌شوند.
آذر منصوری در جلسه جبهه اصلاحات گفته است: امید که این انتخابات عبرتی باشد و تا دیر نشده متولیان کشور دریابند که تداوم این مسیر چه آسیب‌ها و لطمه‌های غیر قابل جبرانی به این مرز و بوم وارد خواهد کرد. تا دیر نشده صدای اکثریت خاموش را بشنوند و این شیوه حکمرانی را اصلاح کنند.
وی با ادعای اینکه اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه مدافع گزینه تحریم انتخابات نبوده‌اند و نخواهند بود، اظهار داشت: در این انتخابات هم اگر اعلام کردند که لیستی ندارند و از نامزدی حمایت نمی‌کنند، برای این بود که به این باور رسیده‌اند که با تداوم این شیوه حکمرانی و این نگاه به انتخابات، راه مشارکت در انتخابات به هر قیمتی با صخره ستبر بن‌بست مواجه شده است. اگر دغدغه مشارکت بالا در نزد برگزارکنندکان و ناظران انتخابات وجود داشته، چرا باید قانونی به تصویب برسد که حق انتخاب رنگین کمان ملت ایران را بیش از پیش محدودتر نماید؟ چرا مجموعه حاکمیت تلاشی جدی برای معنادار کردن و اثربخشی انتخابات به کار نبست؟ 
وی گفت: وظیفه تاریخی و دینی و ملی و اخلاقی ما در قبال حق حاکمیت ملی رنگین کمان ملت ایران این است، منتقد جدی چنین رویه‌ای باشیم و از انتخابات آزاد و عادلانه و رقابتی دفاع کنیم. این تلاشی است تا گردانندگان و متولیان کشور دریابند، تداوم این خود تحریمی تبدیل جمهوریت، آن هم به قیمت حفظ و ادامه روند یکدست‌سازی به ناجمهوریت و واگرایی روز افزون ملت از حاکمیت تبدیل شده است.
این اظهارات غلط‌انداز در حالی است که اولا دست کم 165 نامزد رسمی اصلاح‌طلب در انتخابات اخیر مجلس حضور داشتند و در دور اول، 45 نفر از آنها راهی مجلس شدند.
ثانیا به اذعان اصلاح‌طلبان بسیاری، منع رسمی احزاب و اعضای جبهه اصلاحات از نامزدی در انتخابات، سند روشنی درباره بی‌صداقتی برخی سران این جبهه است و نشان می‌دهد آنها به اعتبار این که پیشاپیش با جبهه خارجی قول و قرار تحریم انتخابات را گذاشته بودند، دیکتاتورمآبانه دستور ممنوعیت ثبت‌نام را صادر کردند و گرنه می‌توانستند با دعوت به ثبت‌نام، ادعای دروغ‌شان را به آزمون بگذارند. اما آنها چون مامور و مزدور بودند، پیشاپیش دست خود را رو کردند.
در همین زمینه محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم‌ میهن می‌گوید: «جبهه اصلاحات، نه جبهه است، و نه اصلاح‌طلب... در همین انتخابات، شواهد نشان می‌دهد وضعیت از مجالس دهم و یازدهم بهتر است. این ۱۱۰ نامزدی که در شهرستان‌ها مطرحند و تعدادی که در تهران هستند، از مجلس دهم خیلی شناخته ‌شده‌‌ترند. وضعیت‌ تایید صلاحیت‌‌ها از مجلس دهم و یازدهم بهتر است. واقعیت این بود که اکثریت قریب‌ به ‌اتفاق نامزد‌های اصلاح‌‌طلب به صحنه نیامدند. رد صلاحیت اصلی توسط جبهه اصلاحات انجام شد. با تصمیمی که این جبهه گرفت، بخش عمده‌‌ای از آنها که قصد نامزدی داشتند، منفعل شدند. باید از جبهه اصلاحات پرسید که دقیقاً در این انتخابات و صحنه سیاست، چه می‌‌کنید؟ ریشه این موضع انتخاباتی، ترس از شکست است».
ثالثا اگر جبهه اصلاحات در درون خود تا این اندازه دو دسته و متشتت است که حرف خیانت‌آلود پدر خوانده‌ها لااقل از سوی 5 حزب و 110 فعال اصلاح‌طلب پس زده می‌شود، بنابراین این پدر خوانده‌ها بیجا می‌کنند از طرف اکثریت مردم حرف بزنند. از دست رفتگی مطلق پایگاه اجتماعی افراطیون هنگامی بهتر معلوم می‌شود که به میزان رای آنها ظرف چند سال گذشته نگاه کنیم: 69 هزار رای نفر اول‌شان در انتخابات دوره قبل مجلس در تهران (سال 1398)، و کمتر از 39 هزار رای «لیست جمهور» در انتخابات شورای شهر سال 1400 که مشخصا از سوی خاتمی (سردسته تحریمی‌های جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر) امضا شده بود. با این وضعیت، امثال آذر منصوری و خاتمی حق ندارند از طرف اصلاح‌طلبان حرف بزنند، چه رسد به اکثریت و اقلیت اجتماعی! به قول معروف، کل اگر طبیب بود، سر خود دوا نمودی!
رابعا در موضوع میزان مشارکت، استناد به تحلیل روزنامه اصلاح‌طلب سازندگی کفایت می‌کند که هفته گذشته نوشت: «آنها که در انتخابات شرکت نمی‌‌کنند را می‌‌توان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول و بزرگ‌‌تر که معمولاً در همه کشورها یافت می‌‌شوند؛ نسبت به انتخابات بی‌‌تفاوتند و برای‌‌شان فرقی نمی‌کند چه کسی سکان هدایت کشور را به‌ دست دارد، معمولاً از مسائل دورند. آنها تقریباً ۳۰درصد هر جامعه‌ را تشکیل می‌‌دهند و به ‌ندرت بخشی از آنان در شرایط بسیار خاص و معمولاً تحت تاثیر هیجانات گسترده، کنش سیاسی نشان می‌دهند که اغلب هم زودگذر است. گروه دوم که آنها هم گروه بزرگی هستند، انگیزه و دلیلی برای حضور در انتخابات نمی‌‌بینند... اگر دقت کنیم، نه دسته اول، صحبتی از تحریم می‌‌کنند و نه گروه دوم، هدف‌‌شان تحریم است. اما دسته سومی هستند که اتفاقاً صدای بسیار بلندی دارند. آنها در همه این ۴۵ سال بدون آنکه بشود آرای تحریم را شمرد، مدعی آن ۳۰درصد همیشه خاموش و آن گروه بی‌انگیزه دوم شده و همه عدم ‌مشارکت را به حساب پروژه خود زده‌اند».
خامسا دوپارگی عمیق جبهه اصلاحات، که نتیجه کودتای تندروهای این طیف علیه بهزاد نبوی و عارف و موسوی لاری در «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان»، «نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان» و «جبهه اصلاحات» است، راه هر گزافه‌گویی بر رئیس تازه کار و عقبه او در حزب اتحاد ملت را می‌بندد. آنها حتی در درون این جبهه هم مشروعیت کلمه ندارند، چه رسد به تعیین تکلیف درباره امور ملی. این عناصر تندرو و غربگرا اوایل امسال در حالی با کنار زدن بهزاد نبوی، ریاست را قبضه کردند که نبوی درباره‌شان به مجله «آگاهی نو» گفته بود: «وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم و دیمی حرکت کنیم، اسمش می‌شود چپ روی. ما دچار مرض بچه‌گانه چپ‌روی هستیم. در مجموعه خودمان هم این را می‌بینیم و لوچ داریم».
همچنین حسین مرعشی دبیرکل کارگزاران اواخر اسفند ۱۴۰۱ گفت: «جبهه اصلاحات چند عضو حقوقی دارد که به رغم این ‌که اقلیت خیلی کوچکی هستند اما صدای خیلی بلندی دارند. آنها گاهی اوقات مطالبی را می‌‌گویند که شنیدن این نـوع پرخاش‌ها خیلی شایسته نبوده است. از این جهت برای آقای نبوی دلخوری به وجود آمده است». روزنامه همدلی نیز در آبان سال گذشته نوشت: «به نظر می‌رسد نوبت به بهزاد نبوی رسیده که مواضعش به‌ شدت مورد انتقاد قرار بگیرد. چریک پیر، در مصاحبه‌ با هم‌میهن، رسما گفته «ما اصلاح‌طلبان قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعار‌های آنان را قبول نداریم. ما می‌‌خواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم، بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم».
 
گزارش رسانه‌ها از اختلافات شدید در عمق رژیم اسرائیل
گزارش رسانه‌های غربی و عبری، از گسترش تنش‌ها در درون رژیم صهیونیستی و همچنین با آمریکا حکایت می‌کند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی، سفر رقیب نتانیاهو به آمریکا را نشان‌دهنده شکاف گسترده رهبری اسرائیل در زمان جنگ توصیف کرد. این خبرگزاری نوشت: سفر اخیر بنی گانتس، رقیب سیاسی میانه‌رو نتانیاهو که پس از حمله ٧ اکتبر حماس، به کابینه جنگ نتانیاهو پیوست، در حالی انجام می‌شود که اصطکاک میان ایالات‌متحده و بنیامین نتانیاهو بر سر چگونگی کاهش رنج ساکنان غزه و همچنین طرح مدیریت منطقه پس از جنگ، افزایش یافته است. به گفته یک مقام اسرائیلی، انتقاد شدید بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از وزیر ارشد کابینه جنگ که روز یکشنبه برای مذاکره با مقامات آمریکایی وارد واشنگتن شده، نشان‌دهنده تشدید شکاف در رهبری اسرائیل، پنج ماه پس از جنگ با حماس است.
یکی از مقامات حزب راست افراطی لیکود به رهبری نتانیاهو، به آسوشیتدپرس گفت: سفر کنونی بنی گانتس به ایالات‌متحده، بدون مجوز نخست‌وزیر این کشور برنامه‌ریزی شده است. این مقام که خواست نامش فاش نشود، به آسوشیتدپرس گفت: نتانیاهو «گفت‌وگوی سختی» با گانتس داشته و به او گفته «اسرائیل فقط یک نخست‌وزیر دارد».
بنابر اعلام حزب وحدت ملی گانتس، وی با کامالا هریس، معاون رئیس‌جمهور و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات‌متحده، دیدار می‌کند.
در همین حال روزنامه صهیونیستی تایمز اسرائیل نوشت که حریدی‌های تندروی اسرائیل، ضمن بستن بزرگراه‌های اصلی گفتند «می‌میریم اما به خدمت نمی‌‌رویم». 
تایمز اسرائیل نوشت: صدها مرد ارتدکس افراطی شاخه تندرو اورشلیم یکی از بزرگراه‌های اصلی نزدیک بنی‌براک را در اعتراض به فراخوان‌های فزاینده علیه معافیت فراگیر خدمت سربازی حریدی‌ها، ساعت‌ها مسدود کردند. با بازگشت موضوع معافیت احضار به خدمت یهودیان ارتدکس افراطی به صدر خبرها، یک زن پلیس در ویدئو دیده می‌شود که یکی از تظاهرات‌کنندگان را با خشونت لگد می‌زند. در ویدئویی از تظاهرات دیده می‌شود که تظاهرات‌کنندگان جاده شماره ۴ نزدیک تقاطع گیوات شموئل را در حال رقص یا نشسته روی زمین مسدود کردند. برخی پلاکاردهایی با عبارت «به دیوان عالی می‌رویم‌ به‌خاطر ارتش به زندان می‌رویم» و «می‌میریم اما به خدمت نمی‌رویم» در دست داشتند.
پلیس معترضان را با اِعمال زور از جاده بیرون کرد تا تردد خودروها ادامه یابد. برخی از معترضان در طول تظاهرات افسران پلیس را «نازی» خواندند. همزمان، برخی از معترضان ارتدکس افراطی در پتح تیکواه خط قطار سریع‌السیر شهر را مسدود کردند و سیستم نقلیه شهری را به‌طور موقت از کار انداختند.
شاخه اورشلیم، که گروهی شامل حدود ۶۰هزار ارتدکس افراطی تندرو است، از محافظه‌کارترین شاخه‌های حریدی محسوب می‌شود و به‌طور منظم علیه خدمت نظام دانش‌آموزان یشیوا تظاهرات برگزار می‌کند. دولت‌های متوالی نتانیاهو از هنگام صدور حکم دیوان عالی در ۲۰۱۷ که معافیت همه‌گیر دانش‌آموزان یشیوا از خدمت نظام را تبعیض‌آمیز و خلاف قانون اساسی اعلام کرد و به دولت حکم کرد چاره‌ای برای موضوع بیابد، با چالش رو‌به‌رو بوده است.
یوآو گالانت وزیر دفاع اعلام کرد با تمدید معافیت همه‌گیر [حریدی‌ها] مخالف است و تنها از قانونی در این رابطه پشتیبانی خواهد کرد که به تأیید بنی گانتز و گادی آیزنکوت، وزرای میانه‌رو کابینه جنگ که تنها به‌خاطر جنگ به کابینه پیوستند برسد. طبق اظهار گالانت، کمبود شدید نیروی انسانی ارتش در طول نبرد غزه و در مرز شمالی مستلزم مشارکت همه بخش‌های جامعه است، و معافیتی که شامل مردان ارتدکس افراطی به منظور مطالعه در یشیوا می‌شود، عملی نیست.
در همین حال منابع صهیونیستی از آغاز موج گسترده استعفا در میان فرماندهان و مقامات ارشد ارتش رژیم صهیونیستی خبر می‌دهند. برخی رسانه‌ها مدعی شدند، «دانیل هاگاری» سخنگوی ارتش اسرائیل از سمت خود استعفا داده است. کانال تلویزیونی ۱۴ رژیم اسرائیل گزارش داد که فرماندهان ارشد دست به استعفا زده و این بی‌سابقه است.