۲۱ - خرمشهری که با معجزه الهی آزاد شد ۱۴۰۳/۰۳/۰۲
خرمشهری که با معجزه الهی آزاد شد
۱۴۰۳/۰۳/۰۲
«خرمشهر را خدا آزاد کرد»؛ این کلام امام خمینی(ره) یک واقعیت بود.
عملیات بیت المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات «بسمالله الرحمن الرحیم.
بسمالله القاصم الجبارین، یا علی ابن ابیطالب» از سوی فرماندهی آغاز شد. این عملیات با حضور 100 هزار رزمنده ارتش، سپاه، جهاد سازندگی و بسیج مردمی در چهار مرحله نبرد و طی ۲۵ شبانهروز در گرمای خوزستان انجام شد. طی این عملیات ۶ هزار و ۲۴۳ نفر شهید و ۱۶ هزار و ۷۱۰ نفر جانباز شدند.
فتح و نصر عظیم
امام خمینی(ره) آزادی خرمشهر را به معجزه تشبیه نموده و حاصل رحمت، نعمت و توفیق و عنایت الهی خواندند که در صدر اسلام هم نظیرش بوده و خداوند درون دلهای دشمنان اسلام آنچنان رعب و وحشتی افکنده است که با همۀ تجهیزات، در برابر غریو الله اکبر مسلمانان تسلیم شدهاند. ایشان در پیامی به مناسبت فتح خرمشهر، این پیروزی را «فتح و نصر عظیم» و افتخاری ابدی برای اسلام خواندند و ارتش اسلام را مفتخر به نشان «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» و مورد قدردانی امام زمان(عج) شمردند. حضرت امام بعدها آزادی خرمشهر را فوق طبیعت و از امدادهای الهی بهسان پیروزی رزمندگان صدر اسلام خواندند و از امدادهای غیبی در به تسلیم واداشتن نیروهای عراقی در خرمشهر یاد نمودند. امام خمینی به مناسبتهای گوناگون، بهویژه در سالروز آزادی خرمشهر، از آن پیروزی شگفتانگیزِ منسوب به امداد غیبی و الهی سخن گفته و یاد آن را زنده نگاه میداشتند.
تجلی ویژۀ قدرت خدای متعال
حضرت آیتالله خامنهای روز سوّم خرداد را از روزهای فراموش ناشدنی و نماد پیروزی حق بر باطل و نماد قدرت الهی برشمرده و از روزهایی که در تاریخ کشور ما و در تاریخ انقلاب اسلامی عزیز ایران این روز میدرخشد، دانستهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد تجلی ویژۀ قدرت خدای متعال در فتح خرمشهر میفرمایند: «آن عامل اصلی در این میان چه بود؟ می توان عواملی را شمرد؛ لیکن اصلیترین عوامل، آن روح اعتماد به خدا و اعتماد به نیروی خود بود. اگر آن روز میخواستیم بر اساس محاسبات معمولی و متعارف فکر کنیم، هیچ کس قضاوت نمی کرد که این حادثه ممکن است اتفاق بیفتد؛ ولی جوانان ما، مردان مؤمن ما، رزمندگان ما در نیروهای مسلح، با همت، با ایمان، با توکل به خدا و با گذاشتن جان عزیز در کف دست و نترسیدن و نهراسیدن از خطر مرگ وارد میدان شدند و این حادثۀ بزرگ را به وجود آوردند. فتح خرمشهر قلۀ این افتخارات است، میوۀ این افتخارات است؛ لیکن در تمام طول مدتِ شاید نزدیک به یک ماه که عملیات بیتالمقدس به طول انجامید، صدها نشانه و آیت فداکاری به شکل اعجاب انگیزی وجود دارد....
قدرت خدای متعال در دل رزمندگان، در اراده و عزم پولادین رزمندگان، در صبر رزمندگان، در بازوی توانای رزمندگان، در قدرت ابتکار رزمندگان تجلی پیدا کرد. دشمن متکی به ماده بود،. معلوم است که قدرت مادی توان ایستادگی و رویارویی با یک چنین هفت جوش معنویت و انسانیت را ندارد. همیشه همین جور است، امروز هم همین جور است.»۱۳۸۹/۰۳/۰۳
معجزۀ آزادی خرمشهر
بی تردید فتح خرمشهر، یک مسئله عادی نبود؛ بلکه معجزه الهی و امداد غیبی بود که به دست توانای رزمندگان اسلام رقم خورد. دشمنان نظام و انقلاب با تکیه بر محاسبات غلط مادی و غفلت از قدرت الهی، خرمشهر را تسخیرناپذیر و فتح آن را ناممکن میدانستند. بدین جهت، وقتی خبر فتح خرمشهر در رسانهها و مطبوعات پخش شد؛ دشمنان اسلام را بهت زده و حیرتزده ساخت.
عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر نمونهای از تبلور اراده خداوند در یاری مسلمانان در قالب امدادهای غیبی بود. بر اساس اعتراف دشمن، سد دفاعی خرمشهر آن چنان مستحکم بود که امکان نفوذ هیچ نیروی نظامی به داخل آن وجود نداشت. صدام ملعون با اطمینان از استحکام این دژ غیر قابل نفوذ، رسماً اعلام کرد که اگر ایرانیان خرمشهر را فتح کردند، من کلید بصره را به آنها خواهم داد. دشمن بیش از یك سوم قدرت رزمی ارتش خود را در آنجا مستقر كرده بود و حتی برای مقابله با عملیات فتح المبین حاضر نشد واحدی را از خرمشهر به آنجا منتقل كند، زیرا برتری خود را در به اختیار داشتن این شهر میدانست. بر اساس عقل محاسبه گر بشر، فتح خرمشهر توسط رزمندگان ایرانی غیر ممکن بود. این را همۀ کارشناسان ارشد نظامی دنیا که از حجم بزرگ استحکامات دفاعی عراق در خرمشهر اطلاع داشتند، میگفتند. بر خلاف همۀ این پیشبینیها، سپاهیان اسلام و تربیت شدگان آموزههای قرآن تمامی استحکامات به ظاهر غیر قابل نفوذ را در هم شکستند و در فاصلۀ کوتاهی هزاران نیروی عراقی را که با تجهیزات کامل آماده دفع حمله نیروهای ایرانی بودند، به اسارت گرفتند.
یکی از عوامل پیروزی در عملیات بیت المقدس، تحول روحی و معنوی در مردم و حضور فعّال آنان در جبهههای نبرد بود. با پیدایش شرایط جدید که از اساس ناشی از حضور دوباره مردم در صحنه تحت رهبری حضرت امام بود، توجه به امور معنوی در داخل کشور رو به گسترش نهاد و تنشهای سیاسی در جامعه کمرنگ گردید. در واقع تأثیرات ناشی از تحول روحی مردم به افزایش حضور آنها در جبهه جنگ انجامید و بدین ترتیب وضعیت جدیدی را در میدانهای رزم به وجود آورد که سرانجام به کسب پیروزیهای نظامی منجر شد و بشارتی عظیم را به ملت ایران هدیه کرد.عملیات آزادسازی خرمشهر، از نظر نظامی و استراتژی جنگی و از دید نخبگان نظامی و کارشناسان مسائل جنگ، بیشتر به معجزه شبیه است تا عملیات نظامی. تمام کارشناسان و متخصصان امور بر این باور بودند که آزادسازی خرمشهر، عملیاتی غیرممکن و محال بود. اگر به سرمایهگذاری عظیم نظامی عراق در طول اشغال این شهر نگاه کنیم، شاید نظر کارشناسان مسائل نظامی چندان دور از واقعیت نباشد. وجود هزاران نیروی زرهی، پیاده و مکانیزه به همراه هزاران وسایل جنگی و تجهیزات مدرن و پیشرفته، اختصاص چند سپاه بزرگ عراق و معطوف کردن بیش از هفتاد درصد ارتش به این منطقه و...، همه گواهی میدهند که فتح خرمشهر محال بود؛ اما معجزه اتفاق افتاد و محاسبات رایانهها و نخبگان نظامی را باطل کرد و تمام کارشناسان امور نظامی را به وحشت انداخت. این پدیده که فراتر از عملیات نظامی بود، همه را به بهت و سکوت و حیرت واداشت؛ زیرا هیچ نظریه رسمی علمی، برای تبیین آن در قاموس مسایل نظامی نیافتند.
مصادیقی از امدادهای غیبی و نصرت الهی در عملیات بیت المقدس
علاوه بر تحلیلهای کلی، مصادیق متعددی همراه با جزئیات دقیق از امدادهای غیبی و نصرت الهی در خاطرات رزمندگان از عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر وجود دارد که چند نمونه از آنها را نقل مینماییم.
تأثیر اعجابانگیز امدادهای معنوی و الهی
امیر سرتیپ دوم بازنشسته سید تراب ذاکری، در آغاز جنگ تحمیلی افسر گروه پشتیبانی اطلاعات رزمی در خوزستان بود. معاونت اطلاعات نیروی زمینی ارتش آخرین شغل ایشان تا قبل از بازنشستگی به شمار میرود. وی همچنین مؤسس و بنیانگذار مرکز اطلاعات اجا (ارتش جمهوری اسلامی ایران) است و از سال 1374 پس از بازنشستگی تاکنون در مراکز آموزشی به تدریس اشتغال داشته که در این مدت به تهیه و تدوین 9 جلد آییننامه نظامی و نگارش کتابهایی درباره دفاع مقدس مبادرت کرده است. وی در زمان اجرای عملیات بیتالمقدس فرماندهی گروه اطلاعات منطقه جنوب و افسر اطلاعات قرارگاه ارتش را به عهده داشت و از نحوه جمعآوری اطلاعات، فراهم کردن زمینههای مناسب برای طرحریزی عملیات، موانع موجود و نقش معنویت و امدادهای الهی، نکات ناگفتهای را در مصاحبه مورخه 14 اردیبهشت 95 در واحد سمعی بصری کانون بازنشستگان ارتش جمهوری اسلامی ایران بیان داشته است.
در این مصاحبه آمده است: «عملیات بیتالمقدس به فاصله کمی از عملیات فتحالمبین انجام شد. پس از پایان موفقیتآمیز آن عملیات، در روز هشتم اردیبهشت 1361 فرمانده نیروی زمینی سرهنگ صیاد شیرازی دستور داد عکسهایی از عملیات فتحالمبین گرفته شود تا ببینیم نیروهای دشمن تا کجاها عقبنشینی کردند، مناطق پراکندگی آنها کجاست و چه یگانهائی از خط جدا شدند تا بتوانیم به وسیله گسترش جدید دشمن، نیروهای خودمان را که در عید نوروز درگیر عملیات بودند، به مرخصی اعزام کنیم.
صبح روز نهم اردیبهشت به وسیله یک فروند هواپیمای اف-4 نیروی هوایی، از ارتفاعات حمرین (جنوب دهلران) تا بستان عکسهایی تهیه شد. در آخرین لحظههای عکسبرداری هواپیما به علت آنکه مورد هدف موشکهای عراقی قرار گرفت، تعادلش را از دست داد و حالتهای ناموزونی در پرواز وی دیده شد که ما تصور میکردیم هواپیما سقوط خواهد کرد، اما خلبان با تلاش و ارادهای قوی توانست تعادل هواپیما را حفظ کند. در همان لحظه موشک دیگری از منطقه شیب واقع در شمال هورالعظیم به سمت این هواپیما شلیک شد.
نیروهای عراقی و ایرانی مستقر در منطقه همه ناظر و شاهد تعادل نداشتن هواپیما بودند، چون برای دومین بار هواپیما مورد اصابت ترکش موشک قرار گرفته بود و به سمت عمق هورالعظیم تغییر مسیر میداد. در آن لحظه همه به این نتیجه رسیدیم که این بار هواپیما سقوط خواهد کرد. اما بعد از بازگشت هواپیما به پایگاه، خلبانش توضیح داد که من تا نزدیکیهای شمال بصره کنترلم را از دست دادم، تا آنکه به تدریج به هواپیما مسلط شدم، اما از منطقه هورالعظیم نتوانستم عکسی تهیه کنم. خلبان فیلمی از شمال خرمشهر تا شمال دارخوین تهیه کرده بود که دارای تصاویر واضحتری بود. بر اساس این تصاویر در ساحل غربی کارون، منطقهای وجود داشت که فاقد نیروی دشمن بود. بعد از دیدن عکسها برای کامل کردن اطلاعات از نحوه استقرار نیروهای دشمن به سراغ اسرای عراقی رفتیم که در عملیات فتحالمبین به اسارت در آمده بودند.(ما میدانستیم که در حدفاصل دارخوین تا مارد حداقل شش گردان عراقی مستقر هستند، اما چیزی روی نقشه دیده نمیشد.) اسرای عراقی اظهار داشتند این نیروها به سمت فکه اعزام شدند، تا به یگانهای شکستخورده عراقی در عملیات فتحالمبین کمک کنند.
من بعدها چنین اتفاقی را (تعادل نداشتن هواپیما در مسیر عکسبرداری و گرفتن عکس از جنوب اهواز بهجای هورالعظیم) از امدادهای الهی تلقی کردم، چون خداوند به کمک موشک دشمن هواپیمای ما را به محلی فرستاد که ما از تغییرات حاصل از جابهجایی نیروها در خطوط آنها خبر نداشتیم، اما عکسهای ضبط شده از آن منطقه که در واقع به علت نبود تعادل و حرکت کنترل شده هواپیما از آن منطقه گرفته شده بود، اطلاعات جدید و ارزشمندی را به ما انتقال داد.
این عکس در عملیات بیتالمقدس بسیار کارآمد و مؤثر واقع شد. زیرا این عکس نشان داد که در آن منطقه (حد فاصل دارخوین تا مارد) نیرویی از ارتش عراق وجود ندارد. بر اساس موارد فوق، بر مبنای اطلاعات به دست آمده، طرح عملیاتی جدید خط پدافندی و استقرار نیروها تهیه و دستور داده شد رزمندگان تحت فرماندهی سه قرارگاه در سه محور جداگانه (شمالی، میانی و جنوبی، شرق کارون) آماده پیشروی شوند. بنابراین طرحریزی عملیات بزرگ بیتالمقدس با لطف خداوند در تاریخ نهم اردیبهشت ماه 1361 رقم خورد. چون در آن روز بر اساس عکسهای دریافتی اطلاعات خوبی از نحوه استقرار نیروهای عراقی به دست آوردیم. بر مبنای طرح عملیاتی باید پنج پل روی کارون نصب میشد تا رزمندگان به وسیله آن پلها خود را به ساحل غربی کارون و مواضع دشمن برسانند....
یکی دیگر از نکات جالب در ابتدای این عملیات آن بود که نیروهای لشکر 3 دشمن در حال ورود به منطقه غرب کارون بودند، رزمندگان ما هم همزمان خود را به غرب کارون رساندند، بنابراین افراد تازه وارد دشمن در ابتدا تصور نمیکردند که نیروهای ایرانی به سادگی وارد منطقه اشغالی آنان شدند. به همین علت، در همان ابتدا یک گردان عراقی به طور کامل به اسارت رزمندگان ایرانی (قرارگاه فتح) درآمد. ما در نیمه شب دهم اردیبهشت به خاکریز دشمن رسیدیم.
به اعتقاد من، این خاکریز را هم باید از امدادهای غیبی تلقی کنیم. این خاکریز مرتفع را مهندسی عراق به این دلیل در غرب کارون ساخته بود که از ورود نیروهای ایرانی ممانعت به عمل آورد. در شب اول و مرحله اول عملیات وقتی ناهماهنگی مختصری در ورود نیروهای دو قرارگاه فتح و نصر به غرب کارون به وجود آمد، وجود این خاکریز بهترین محافظ رزمندگان ارتش و سپاه به شمار میآمد.
در آنجا بود که برای رسیدن کامل نیروهای قرارگاه نصر، باید رزمندگان قرارگاه فتح توقف میکردند. این توقف همزمان با پاتکهای سنگین ارتش عراق تقارن مییافت. به همین علت خاکریز عراق مانع خوبی برای ادامه پاتک خود آنان ایجاد کرد. دو روز طول کشید تا رزمندگان قرارگاه نصر وارد غرب کارون شدند و در کنار مدافعان قرارگاه فتح به پاتک دشمن پاسخ دادند. رزمندگان دو قرارگاه با کمک همان خاکریزی که عراقیها ساخته بودند، پاتکهای متعدد لشکرهای دشمن را در هم کوبیدند....
باید یادآوری کنم از سامانه پدافند هوائی که مانع حمله هوائی عراقیها شدند. اگر دشمن حمله هوائی میکرد، در شرق کارون همه هستی نظامی ما (نیروهای انسانی،تانکها، تجهیزات مهندسی، خودروها و مهمات) در معرض نابودی قرار میگرفت. اگر آتش مؤثر هوائی در منطقه انجام نمیگرفت، لطمه جبرانناپذیری به ما وارد میشد. عراقیها میدانستند که ما در منطقه چهار پایگاه موشک هاگ مستقر کردیم؛ طوری که اگر هواپیمایی وارد منطقه میشد، حتماً سرنگون خواهد شد. لطف خداوند شامل ما شد که هوا نیمهابری بود و این عامل جوی، کمک بسیاری برای ما محسوب میشد. توپخانه عراق هم به نیروهای ما نمیرسید و فقط تا محدوده مارد زیر آتش قرار داشت که آن هم با جواب قاطع متقابل ما از کار افتاد.
در هر حال، امنیت هوائی منطقه و رزمندگان را باید مدیون پدافند هشیار نیروی هوائی باشیم، چون 13 فروند هواپیمای مهاجم دشمن در منطقه عملیاتی بیتالمقدس توسط پدافند هوائی سرنگون شد. رزمندگان با پشتیبانی پدافند خود را به مرز رساندند....
برای تکمیل اطلاعات بیشتر به منظور حرکت نیروها از جاده اهواز- خرمشهر به سوی شهر خرمشهر با چند نفر از اسرای عراقی صحبتهایی کردیم که همه آنها میگفتند: فکر ورود به خرمشهر را از سرتان بیرون کنید، چون این مسیر مینگذاری شده و دارای موانعی هست که هرگز نمیتوانید از آن عبور کنید. عمق میدانهای مین از یک کیلومتر تا نزدیک 20 کیلومتر است، یعنی تا منطقه مارد مینگذاری شده، ضمن آنکه ما نبشی و تیرآهنهای فراوانی را در اطراف و داخل خرمشهر نصب کردیم تا حتی چتربازان شما هم قادر به فرود نباشند.
عکسهای هوائی منطقه هم حاکی از همین نکته بود که موانع عراق در شمال و شرق خرمشهر چنان وسعت و تنوع داشت که ورود به خرمشهر را ناممکن میساخت....
من در عملیات بیتالمقدس تأثیر اعجابانگیز امدادهای معنوی و الهی را به طور واضح دیدم. گرچه فداکاری و شجاعت و ازخودگذشتگی رزمندگان یکی از عوامل پیروزی بود، اما این ویژگیها با استعانت و امداد الهی در هم آمیخته شد و برآیند این دو نیرو در آخرین مرحله عملیات که در اول خرداد ماه آغاز شد، منجر به پیروزی و آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد ماه 1361 شد.»
از کار افتادنِ عجیبِتانک دشمن
سرهنگ نظر پور یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که در عملیات فتح خرمشهر حضور داشت در جلسه خاطره گویی دفاع مقدس که به مناسبت سوم خرداد گفت: در در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شده بود، دشمن با توان بالایی، امکانات بسیار زیادی در خرمشهر مسقر کرده بود. این استقرار امکانات به خاطر این بود که گفتند آمدهایم تا بمانیم.
سرهنگ نظر پور افزود: اما رزمندگان اسلام در سوم خرداد با طرح عملیاتهایی که از قبل پیشبینی کرده بودند توانستند با الهام از روح معنویت الهی این شهر را آزاد کنند.
وی به بیان یکی از خاطراتی که در عملیات آزاد سازی خرمشهر به وقوع پیوست پرداخت و گفت: در صبح روزی است که دشمن پاتک کرده بود و باتانکهای T72 به سوی رزمندگان اسلام هجوم آوردند، یکی از اینتانکها که بعضی از سلاحها بر آنها کارگر نبود، در بین نیروهای ما نفوذ پیدا کرد. همه ما دست به دعا برده و از امام زمان(عج) استمداد طلبیدیم. بعد از لحظاتی کهتانک در بین نیروهای ما نفوذ پیدا کرده بود، از حرکت باز ایستاد. همه فکر کردیم که قصد دارند تعدادی از رزمندگان را به اسارت ببرند. مدتی گذشت و خبری نشد. جمعی از دوستان به سوی تانک حرکت کردند و با صحنۀ عجیبی روبهرو شدند.
وقتی که سر برجک تانک باز شد، دیدند که همه اینها با یک وضعیت خاصی به هلاکت رسیدند و این صحنه و صحنههای متعدد دیگر در این عملیات و دیگر عملیاتها نشان دهندۀ امدادهای غیبی و یاریهای امام زمان(عج) بود که شامل حال رزمندگان اسلام شده بود. همه در آن لحظه سجده شکر به جای آوردیم که: خدایا ما برای ادای تکلیف حرکت کردیم و شما هم در همۀ مراحل ما را یاری نمودی.
عملیات هوائی سرنوشتساز در آزادی خرمشهر
تیمسار سرتیپ خلبان محمود اسکندری یکی از شخصیتهای مؤثر در عملیات آزادسازی خرمشهر بود. جزئیات بیشتری از اتفاقاتی که برای خلبان محمود اسکندری در جریان آزادسازی خرمشهر رخ داد را به قلم علیرضا تقوینیا کارشناس مسائل سیاسی بخوانیم:
«عملیات الی بیت المقدس در اردیبهشت ۶۱ شروع شده و عراق با ۲۲ تیپ رزمی در حال دفاع از خرمشهر و اطراف آن بود. به موازات عملیات زمینی، نبردی بزرگ نیز در آسمان میان نیروی هوائی ارتش ایران و ارتش بعث عراق در جریان بود تا این که در روز ۱۳ اردیبهشت ۶۱، یکی از فانتومهای شناسایی با عکسی که گرفت، فرماندهان ایرانی را متوجه ایجاد یک پل باریک روی اروند گردانید. این پل باعث اتصال خرمشهر به عراق میشد و لجستیک نیروهای بعثی را تأمین میکرد. ظاهراً پل توسط مهندسی-رزمی ارتش بعثی با کمک مهندسان مصری ساخته شده بود و تاثیری استراتژیک بر نبرد خرمشهر داشت....
در روز ۱۷ اردیبهشت ۶۱، خلبان محمود اسکندری به کابین عقبی خلبان اکبر زمانی، در یک مأموریت مهم با هدف انهدام پل اروند پرواز کردند.
فانتوم محمود اسکندری که استاد پرواز در ارتفاع زیر ۵۰ پا بود، دوبار از صحنه رادار محو شد (به علت پرواز در ارتفاع نزدیک به زمین)، اما هواپیمای آنها سالم بود و قصد داشتند از طریق آسمان کویت وارد آسمان عراق شوند و به جهت فریب پدافند ارتش بعث، از درون آسمان دشمن، پل را منهدم سازند. با دیدن پل، هواپیمای اف۴ محمود اسکندری ارتفاع گرفته و روی هدف ۱۲ بمب ۵۰۰ پوندی سقوط آزاد را رها میکند که همه آنها به این سازه برخورد کرده و آن را به طور کامل منهدم میکنند.
مورد اصابت قرار دادن یک پل باریک در زیر آتش سنگین پدافندی دشمن در یک مأموریت جنگی آن هم با بمبهای غیر هدایت شونده سقوط آزاد، شاهکاری بود که خلبان ارتش ایران محمود اسکندری انجام داد.
با از بین رفتن پل اروند، خرمشهر عملاً به طور کامل محاصره شد و ارتباط نیروهای متجاوز بعثی با عقبه خود قطع گردید. دیگر ارتش صدام نه کمکی میتوانست به خرمشهر برساند و نه امکان عقبنشینی وجود داشت.
در روز سوم خرداد با تصرف خرمشهر، ۱۹ هزار عراقی به اسارت درآمدند و هزاران نفر نیز خود را به اروند زدند تا از طریق شناکردن خود را به ساحل غربی آن برسانند و نجات یابند که اکثراً غرق شدند.
مهماتی که ارتش صدام در خرمشهر ذخیره کرده بود، به اندازهای زیاد تخمین زده شد که تا ۳ سال ایران را بینیاز میکرد.
عملیات فانتوم ایرانی برای زدن پل اروند، در حقیقت یک عملیات تاکتیکی بود اما تأثیری استراتژیک بر روند جنگ گذاشت و باعث شد نیروهای پیاده ارتش و سپاه بتوانند خرمشهر را با تلفات و زمان کمتر بازپس گیرند.»
معجزه رخ داده پس از خاکسپاری یکی از شهدای عملیات بیت المقدس
و سرانجام به عنوان حُسن ختام، در پایان گزارش معجزه رخ داده پس از خاکسپاری یکی از شهدای عملیات بیت المقدس را ذکر مینماییم.
ابراهیمهادی شهید گمنامیاست که فرمانده گروه چریکی شهید اندرزگو در جنگ تحمیلی بود و در 22 بهمن 1361 به شهادت رسید و شد شهید گمنام و میهمان ویژۀ حضرت فاطمه زهرا(س).
شهید ابراهیمهادی ارادت خاص و عجیب و ویژهای به مادر سادات داشت و شدیداً حضرت زهرایی بود و خواندن خاطراتش که در کتابی با عنوان «سلام بر ابراهیم» چاپ شده است، خیلیها را بهطور معجزهآسایی متحول نموده است. پیکر شهید ابراهیمهادی در تفحصهای وسیعی که سالها پس از پایان جنگ تحمیلی انجام شد، کشف نگردید.
در قطعه 26 بهشت زهرا، سنگ یادبود نمادینی برای شهید ابراهیمهادی بر روی مزار یکی از شهدای گمنام نصب شده است. بالای سنگ مزار عبارت «شهید گمنام» نقش بسته است. بعد تصویر شهید ابراهیمهادی قرار دارد. پس از تصویر شهید عبارت «یادمان شهید جاویدالاَثَر ابراهیمهادی» نقش بسته است و آنگاه این عبارت نوشته شده است:
«به یاد همه شهدای گمنام که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.»
این مزار نمادین در جوار مزار شهید حسن سراجیان قلیزاده قرار دارد و ماجرای شگفت انگیز و معجزه واری دارد. بسیجی شهید حسن سراجیان قلیزاده در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ در عملیات بیتالمقدس در منطقه دارخوئین به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
در کتاب سلام بر ابراهیم2 به نقل از برادر شهید سراجیان آمده است:
«برادرم در عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شد. او را در قطعه 26 بهشت زهرا(ع) دفن کردیم. در مراسم او متوجه شدم که «ابراهیمهادی» با موتور یکی از رفقا به آنجا آمد. مادر ابراهیم، دخترعموی ما حساب میشد و شهید مهدی خندان نیز پسرخاله ما بود.
او پایش آسیب دیده بود و با عصا راه میرفت. وقتی کنار مزار رسید، شروع به روضهخوانی کرد. چقدر حالت زیبایی ایجاد شد. او با اخلاص مثالزدنی خودش میخواند و ما لذت میبردیم.
وقتی میخواست برود، به مزار برادرم اشاره کرد و گفت: «عجب جای خوبی دفن شده، من دوست دارم که انشاءالله قبرم همین جا کنار شهید حسن سراجیان باشد که هر کسی از کنار این خیابان رد شد به یاد ما باشد.»
من این جمله در ذهنم ماند، سالها بعد یک شهید گمنام در محل خالی در کنار برادرم دفن شد. وقتی مزار یادبود ابراهیم در مجاورت برادرم ساخته شد، تعجب کردم و از خانواده ابراهیم پرسیدم: شما به منظور این مزار را انتخاب کردید؟ پاسخشان منفی بود. اما یقین داشتم که خودش اینگونه میخواسته.»