۳ ۱۱۸ - محمدحسین آزادی :برای مایی که «رجائیندیده»ایم ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
برای مایی که «رجائیندیده»ایم
۱۴۰۳/۰۳/۰۵
محمدحسین آزادی *
پنج دهه از طلیعه انقلاب اسلامی میگذرد، انقلابی که تا چشم کار میکند، تاریخش پر از حوادث تلخ و شیرین است. تا چشم باز کردیم، در و دیوارِ کوچه و خیابانها مزیّن به نام شهیدان بود. شهیدانی که هر یک سن و سال و مشی و مرامی داشتند، یکی جوان است و دیگری پیر، یکی شهری است و دیگری روستایی، یکی مسلمان است و دیگری مسیحی، یکی کارگر است و دیگری رئیسجمهور. ما از آنها، تنها نامی بر سر در کوچهها و خیابانها به یادگار داریم و خاطرات پراکندهای که از رشادتها و فداکاریهایشان نقل میشود.
یکی از این نامها، رئیسجمهوری بود که خاص و عام او را به سادهزیستی میشناسند. خاطراتش را که مرور میکردیم، شگفتزده میشدیم، مگر میشود یک رئیسجمهور آن قدر مردمی و سادهزیست باشد؟! مگر میشود یک رئیسجمهور این چنین اهل کار و خدمت باشد؟! او قهرمانی بود که به زعم ما نونسلیها دیگر تکرارشدنی نبود تا آنکه در این دو سه سال، مردی را دیدیم که حس کردیم از جنس اوست. از سفر روسیه نیامده به جنوب کرمان میرفت. از این شهر نیامده به آن شهر میرفت. فرقی نمیکرد سیل باشد یا زلزله، کوهستان باشد یا بیابان، بلوچستان باشد یا کردستان، او برای خدمت به مردم سر از پا نمیشناخت. در برابر آن پیرزن روستایی، افتاده و فروتن و در برابر دشمن خارجی، محکم و مقتدر بود. اهل تکهپرانیهای سیاسی و ادا و اطوارهای مدیریتی نبود. بیش از آنکه سخن بگوید عمل میکرد. دشواریها را به جان میخرید. بنبستی در امور نمیشناخت. گشایش را از خدا میدانست نه کدخدا. همسایگان را ارجمند میشمرد، نه به این سوی جهان غش میکرد نه به آن سوی جهان؛ مهم برایش صلاحِ ایران بود. او جوانان را باور داشت و با اعتماد، به آنها میدان میداد. با افتخار در سازمان ملل آرمانهای انقلاب را سر دست میگرفت و بر سر جهانخواران فریاد میکشید.
هم این و هم آن، از عمق جان مرید امام و رهبرشان و پیرو راستین راه و رسم انقلابشان بودند. هر دو، روزی گوشه خیابان دستفروشی کرده بودند، هر دو پناه بیپناهان بودند، هر دو شیفته خدمت و محبوب محرومان بودند، هر دو خستگی را خسته کرده بودند، هر دو نومیدی را امیدوار کرده بودند، هر دو صف اولیها را خوشنام کرده بودند. هر دو درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده بودند، همان که امام بزرگوار ما آن را شرط ماندن تا آخر خط میدانستند.
حال با افتخار میگوییم اگر ما تا دیروز رجائی را شنیده بودیم، امروز رئیسی را دیدیم. او برای مایی که «رجائی ندیده» ایم، رجائی را معنا کرد. خدمت خالصانه و رفتار خاضعانه را معنا کرد. او همچون رجائی «رئیسجمهور» را، «خادم جمهور» کرد تا خدا هم او را «شهید جمهور» کند. حالا گر چه آن دو نعمت بزرگ، از ما سلب شدند ولی مکتبی که بنیان نهادند جلوی چشمان ماست. مردم این مکتب را درک کردهاند و آن را شاخصی اساسی برای سنجش عملکردها میدانند، لذا هر آنکه از این پس پا در عرصهای از خدمترسانی میگذارد باید با تمام وجود مکتب دو شهید جمهورمان را دنبال و در حد توان این انقلاب را در رسیدن به نقطه تعالیاش و قلهای که به فرموده رهبر عزیزمان تا رسیدن به آن راهی نیست، یاری کند.
*دانشجوی دکتری مطالعات رسانه – دانشگاه صداوسیما