به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,462
بازدید دیروز: 8,646
بازدید هفته: 35,751
بازدید ماه: 170,380
بازدید کل: 25,780,799
افراد آنلاین: 38
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۰ فروردین ۱٤۰٤
Wednesday , 9 April 2025
الأربعاء ، ۱۱ شوّال ۱٤٤۶
فروردین 1404
جپچسدیش
1
8765432
1514131211109
22212019181716
29282726252423
3130
آخرین اخبار
۱۲۰۸ - (پاسخ به شبهات ): مفهوم قلب در قرآن ۱۴۰۳/۰۳/۰۷
 (پاسخ به شبهات ):
مفهوم قلب در قرآن
۱۴۰۳/۰۳/۰۷
به شبهات حوادث اخیر پاسخ داده شد + دانلود - خبرگزاری حوزه
* محل ادراک بشر قلب صنوبری نیست؛ پس چرا گفته می‌شود قرآن بر قلب پيامبر(ص) نازل شده است؟ مگر قلب صنوبری می‌تواند وحی را درک کند؟
قلب در لغت
از معاني اختصاصي قلب، روح و جان است(1) مثل كلام خداي تعالي در قرآن كه مي‎فرمايد: «در هنگام مرگ قلوب به گلوگاه مي‎رسد.»(2) يعني، ارواح‎ و جان‎ها.
در اين‎باره بعضي از محققين مي‎گويند:قلب دو گونه است: يكي قلب مادي ظاهري، كه عضوي از بدن و منبع حيات و حركت است و ديگري قلب روحاني باطني، كه روح مجرد است و متعلق به قلب بدني و به واسطه اين روح، حركت و عمل و حيات در قلب و بدن تحقق پيدا مي‎كند و اين روح همان نفس ناطقه درك‎كننده و حقيقت انسان است و از اين روح، همه قوا وصفات سرچشمه مي‎گيرد و تجلي پيدا مي‎كند، همچنان‌كه همه اعضاء ادامه حياتشان به قلب وابسته است. پس حاكم مطلق در وجود انسان، ظاهراً و باطناً همان روح است كه در امور روحي و معنوي بدون واسطه حكم مي‎كند و در بدن با واسطه قلب و اين روح به اعتبار دگرگوني و تحولات مختلفه در قلب به صفات مختلف متصف مي‎شود مثل؛ سلامت،(3) تكبر و جباريت،(4) انابه،(5) گناه،(6) مرض،(7) قساوت،(8) و غيره.(9)
قلب در اصطلاح قرآن
در قرآن كريم، خداوند به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ امر مي‎كند كه: «بگو، جبرئيل به فرمان خداوند، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است.»(10) و در آياتي ديگر مي‎فرمايد: «مسلّماً اين قرآن از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است، روح‎الامين (جبرئيل) آن را بر قلب پاك تو نازل كرده است، تا از انذار كنندگان باشي»(11) كه به طور قطع، منظور از «قلب» كه در آيات، ظرف نزول وحي است‌، همان «نفس» و «روح» است و اطلاق آن به «روح» به اين خاطر است كه داراي قدرتِ تفكر و تعقل و ادراك است.(12) 
در نتيجه مي‎توان گفت:مراد از «قلب» در كلام خداي تعالي‌، در هر جايي از قرآن كه به‌كار رفته باشد، آن حقيقتي است كه ادراك و شعور را به آن نسبت مي‎دهند، نه قلب صنوبري شكل، كه در سمت چپ سينه آويزان است و يكي از اعضاء رئيسه بدن آدمي است، به شهادت آياتي از قرآن كريم كه ذيلا خاطر نشان مي‎شود: 
در آيه 10 سوره احزاب، قلب را عبارت دانسته از چيزي كه در هنگام مرگ به گلوگاه مي‎رسد «و قلب‎ها مي‎رسد به حنجره‌ها»(13) كه معلوم است مراد از آن جان آدمي است. 
در آيه 283 سوره بقره، قلب را عبارت دانسته از چيزي كه متصف به گناه و ثواب مي‎شود و فرمود:«چنين كس، قلبش گنهكار است»(14) و معلوم است كه عضو صنوبري شكل گناه نمي‎كند، پس مراد از آن همان نفس و جان آدمي است وشايد وجه اينکه در جمله:«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِينُ. عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ»(15) پاي قلب را به ميان آورده و نفرموده «عليك» (بر تو نازل كرديم)، اشاره به اين باشد كه پيامبر چگونه وحي و قرآن نازل را دریافت مي‎كرده و آن چيزي كه وحي را از روح‎الامين مي‎گرفته «نفس» او بوده، نه مثلا دست او، يا ساير حواس ظاهري‌اش كه در امور جزئي به كار بسته مي‎شود. 
پس زماني كه به رسول خدا(ص) وحي مي‎شد هم مي‎ديد و هم مي‎شنيد، امّا بدون اينکه حس بينائي و شنوائي‌اش به كار بيفتد، همچنان‌که در روايت آمده، حالتي شبيه به بيهوشي به آن جناب دست مي‎داد؛ آن حضرت فرشته وحي را مي‎ديد و صدايش را مي‎شنيد و اگر ديدن و شنيدن او، در حال وحي عين ديدن و شنيدن ما بود، بايستي آنچه مي‎ديده و مي‎شنيده، ميان او و ساير مردم مشترك باشد و خلاصه اصحابش هم فرشته وحي را ببينند و صدايش را بشنوند‌، در حالی که روايات زيادي كه براي ما قطع مي‎آورد، اين معنا را تكذيب كرده و حالت وحي بسياري از آن جناب ديده شده كه در بين جمعيت به وي دست داده است و جمعيتي كه پيرامونش بوده‎اند هيچ چيزي احساس نمي‎كرده‎اند، نه صداي پايي، نه شخصي و نه صداي سخني كه به وي القاء مي‎شود.(16)
بنابراين منظور از «قلب» هنگامي كه مي‎گویيم قرآن بر قلب پيامبر نازل مي‎ شد، همان روح پاك پيامبر است نه اين قلبي كه تلمبه‎اي است براي گردش خون و انتخاب اين تعبير در اينجا اشاره به اين است كه تو اي پيامبر با روح و جان خود، قرآن را پذيرا شدي و اين معجزه بزرگ آسماني پايگاهش روح و جان تو است.(17)
_______________
۱. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر كتاب، چاپ دوم، 1404 هـ ق. ص 411.    2. احزاب/ 10.    3. شعراء/ 89.   4. غافر/ 35.   5. ق/ 33.   6. بقره/ 283.   7. بقره/ 10.   8 بقره/ 74.   9. ر.ك، مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت ارشاد، 1368 هـ ش، ج 9، ص 304.    10. بقره/ 97.   11. شعرا/ 195 - 192.   12. عبداللهي، محمود، جزوه نبوت در قرآن، ص 35.    13. احزاب/ 10.    14. بقره/ 283.    15. شعراء / 194 – 193.    16. طباطبائي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي، چاپ دوم، 1364 هـ ش، ج 15، ص 482.    17. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ نهم، 1367 هـ ش، ج 15، ص 346.