1270 - آثار فقدان عدالت اجتماعی(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۳/۰۳/۱۸
آثار فقدان عدالت اجتماعی
(پرسش و پاسخ)
پرسش:اگر در یک جامعهای عدالت اجتماعی حاکم و برقرار نباشد، آثار و پیامدهای آن بر مردم آن جامعه چگونه خواهد بود؟
پاسخ:بدون تردید جامعهای که حقوق مردم محفوظ و جامعه عادل و متعادل باشد و تبعیض و محرومیت و احساس مغبونیت در مردم نباشد، چنین بستری برای بروز و ظهور ارزشهای متعالی شارع مقدس بیشتر فراهم و آماده است تا اگر جامعهای متعادل نباشد و افراط و تفریط و اجحاف و مغبونیت و ناهمواری و اختلاف طبقاتی و تفاوتهای بیشتری داشته باشد که در نهایت بستر و زمینه برای تهذیب و تزکیه نفس و خودسازی در چنین جامعهای مهیا نمیگردد. در اینجا به طور مشخص این آثار و پیامدها را بررسی میکنیم.
الف) تاثیر فقدان عدالت اجتماعی در افکار و عقاید
1- اعتقاد به بحث و اقبال
جامعهای که از عدالت اجتماعی محروم باشد و افرادی که عمری به سعی و عمل و تلاش و کوشش گذراندهاند اما همواره با محرومیت زندگی میکنند، اما ازطرف دیگر میبینند افراد بیکار و عزیز دردانههایی که از نعمت فراوان برخوردارند و بین هنر و لیاقت و کاردانی با حظ و حق و نصیب و بهره هیچگونه تناسبی نیست، کمکم این اختلافات و تبعیضهای غیرمنطقی که از مشهودات اجتماعی آنها گرفته شده شکل یک فلسفه به خود گرفته به نام فلسفه بخت و اقبال نام همه این بینظمیها، تبعیضها و مظالم را فهمیده تا نفهمیده بخت و اقبال گذاشتهاند. بنابراین تفکر بخت و اقبال هیچ علتی ندارد جز مظالم و ناهمواریها و بیعدالتیهای اجتماعی. الهامکننده این فکر شیطانی، هرج و مرجها و بیعدالتیهای اجتماعی است. به بیان دیگر هر وقت عدالت اجتماعی متزلزل شود استحقاقها و لیاقتها و حقوق افراد مراعات نگردد. و در مشاغل مختلف و جابهجاییها توصیه و ارتباطات قبیلهای، جناحی، حزبی و پارتی موثر باشد، فکر بخت و شانس و اقبال قوت میگیرد چون معنی بخت این است که هیچچیز شرط چیز دیگر نیست. و این فلسفه پوچ را نه دین و آموزههای وحیانی تایید میکند و نه منبع عقل و علم و فلسفه، قرآن کریم میفرماید: «لیس للانسان الا ما سعی» برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزائی) نخواهد بود (نجم- 39) و در آیه دیگر میفرماید: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آن قوم فکر و اخلاق خود و نفوس خود را تغییر دهند. (رعد- 11)
2- بدبینی به روزگار
کسانی که به عنوان شکایت از روزگار، فحشها و دشنامها به روزگار دادهاند. تا آنجا که برای روزگار یک نوع کینه و دشمنی مخصوص نسبت به خوبان و نیکان قائل شدهاند. این روزگار مورد اعتراض در واقع چرخ و فلک و زمین و زمان نیست بلکه روزگار همان گوینده یعنی محیط اجتماعی او است و محیط خاص همان گوینده. بنابراین فقدان عدالت اجتماعی یک نوع بدبینی و سوءظن نسبت به دستگاه خلقت و آفرینش پیدا میکند که بنای روزگار بر ظلم به خوبان و نیکان و یک نوع عداوت و کینه نسبت به آنها میباشد.
ب) تاثیر فقدان عدالت اجتماعی در فساد اخلاق
اخلاق خوب و بد هم مثل همه مؤلفههای دیگر دنیا سبب و علتی دارد. سرشت و طینت موثر است، تلقینات محیط موثر است و یکی دیگر از اموری که قطعا هم تاثیر دارد و اخلاق را فاسد کرده و روحیه را مسموم و بیمار میکند، محرومیتها و مغبونیتها است. حسادتها، کینهها، عداوتها، بدخواهیها همه از همین جا نشأت میگیرد. البته ایمان قوی جلوی تاثیر بسیاری از عوامل را در روح میگیرد و اینها افراد استثنایی هستند که بالاتر از حد افکار عمومی جامعه میباشند. به عنوان مثال پدر و مادرانی که نسبت به فرزندان خود تبعیض روا میدارند با این کارشان تخم اختلاف، حسادت و انتقام را در میان فرزندانشان میکارند. پدر و مادران اگرچه بچههایشان از لحاظ جسم بیمار شوند به طبیب مراجعه میکنند، اما توجه به سلامت روح و روان فرزندانشان ندارند. در صورتی که اهمیت بهداشت و سلامت روحی فرزندان از سلامت تن و جسم آنان به مراتب بیشتر است. بنابراین عموم افراد جامعه حالت همان فرزندان خانواده را دارند.
ج) تاثیر فقدان عدالت اجتماعی در رفتار عمومی
وقتی فقدان عدالت اجتماعی در افکار و عقاید و اخلاق تاثیر منفی میگذارد یقینا در حیطه رفتاری هم همین تاثیر سوء را خواهد داشت. قرآن کریم هم میفرماید: «قل کل یعمل علی شاکلته» هرکسی مطابق آنچه که فکر میکند و عقیده دارد و مطابق حالاتی که در روحش هست عمل میکند. (اسراء- 84) ریشه اعمال آدمی در روح او است. فقر و بیعدالتی منشأ بسیاری از گناهان است. از این جهت پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «کادالفقر ان یکون کفرا» فقر نزدیک به سرحد کفر است. فقر روح را عاصی و اراده انسان را ضعیف میکند. بنابراین بیعدالتی و تبعیض و احساس غبن و محرومیت اجتماعی این آثار را دارد که سرقتها، رشوهگیریها، اختلاسها، خیانتها به اموال عمومی، غل و غش و تقلب در کارها در رفتار عمومی افراد جامعه زیاد میشود و فضای حاکم و غالب بر جامعه را اینگونه رفتارها تشکیل میدهد.