1278 - تفاوت سیره عملی معصومین(ع) چالش یا فرصت(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۳/۰۴/۰۹
تفاوت سیره عملی معصومین(ع) چالش یا فرصت
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آیا چهارده سیره عملی معصومین(ع) که قول و فعل و تقریر آنان برای ما حجت است،و با یکدیگر متفاوت و بعضاً متضاد میباشد، برای پیروان آن بزرگواران، سبک زندگی متشتت و آشفتهای را رقم خواهد زد یا اینکه فرصتی است برای برونرفت از چالشها و مقتضیات متفاوت زمانه که سبک زندگی و نظام اسلامی را هیچگاه با بنبست و انسداد مواجه نخواهد کرد؟
پاسخ:مقایسه کلیشهای چالش سیره معصومین(ع)
در بررسی سیره معصومین(ع) و تفاوتها و تضادهای آن، برخی سیره امام حسین(ع) را به جهت ویژگیها و برجستگیهای خاص آن حضرت از ولادت تا شهادت و حادثه کربلا، الگو و مبنای رفتاری خود قرار داده و سایر ائمه اطهار(ع) را با سیره سیدالشهدا(ع) مقایسه میکنند. در نظر بسیاری از مردم این طور است که روش امام حسین(ع) با سایر ائمه اطهار(ع) مثل روش امام حسن(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و سایر ائمه(ع) و حتی روش و سیره امام علی(ع) متفاوت و مختلف است و مثل این است که مکتب امام حسین(ع) مخصوص به خود او است، و هیچ یک از ائمه دیگر تابع این مکتب و این سیره امام حسین(ع) نبودهاند،و از سیره و مکتب دیگری پیروی مینمودهاند، و این به طور طبیعی شبهه و سؤال ایجاد میکند که ما باید تابع کدام سیره باشیم؟
طرح شبهه تقیه شیعیان
روشی که شیعه با آن روش شناخته شده و ائمه دین آن را مشخص کردهاند و از علامات و مختصات شیعه شناخته شده موضوع تقیه است. به طوری که کلمه «شیعه» و «تقیه» مثل «حاتم» و «وجود» لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شدهاند. براین اساس همه ائمه دین(ع) تقیه میکردند، حال چطور شد که امام حسین(ع) در این میان تقیه نکرد و قیام نمود؟ اگر تقیه حق است، چرا امام حسین(ع) تقیه نکرد،و حال آنکه موجبات تقیه برای امام حسین(ع) کاملاً فراهم بود، و اگر تقیه حق نیست، پس چرا سایر ائمه اطهار(ع) تقیه میکردهاند، و به تقیه دستور میدادهاند؟ به هر تقدیر در بعضی امور دیگر هم در ابتدا بین سیرت و طریقه ائمه اطهار(ع) با یکدیگر تعارض و تناقض دیده میشود. ممکن است پیامبر اکرم(ص) یک طور عمل کرده باشد و امام علی(ع) طور دیگر،و یا اینکه هر دو بزرگوار طوری عمل کرده باشند و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز طوری دیگر! این تعارضها و تناقضهای ظاهری زیاد دیده میشود!
جامعیت تشیع در مقایسه با اهل سنت
پیامبر اکرم(ص) مردمان را براساس حدیث ثقلین به امامت و مرجعیت اهل بیت(ع) ارجاع داده است. بنابراین اهل تشیع به لحاظ آثار و الگوهای رفتار دینی از اهل سنت غنیتر هستند. بیش از آنها حدیث و خبر دارند. و بیش از آنها حکمتهای اخلاقی و اجتماعی و دعا دارند. لذا شیعه هیچ وقت خود را محتاج به قیاس و استحسان ندیده است.
نقطه چالشبرانگیز و تهدید
البته همین نقطه قوت شیعه ممکن است به یک ضعف و چالش تبدیل شود، به این معنا که گفته شود شیعه چون یک معصوم و یک پیشوا ندارد و چهارده پیشوا دارد و هر کدام از آنها هم سیرههای مختلف و متضادی دارند در نتیجه شیعیان همیشه در سبک زندگی خود، دچار یک نوع حیرت و ضلالت و آشفتگی و تشتت میشوند و در واقع یک نوع هرج و مرج برای سیره عملی شیعیان به وجود میآید؟! آن وقت این تشتت یک وسیله خوبی برای مردمی که دین را وسیله مقاصد دنیاپرستانه خودشان قرار میدهند و فساد را با نیروی مقدسی میخواهند مجهز نمایند میشود. هر کسی هر طور دلش میخواهد عمل میکند و از یکی از ائمه(ع) برای رفتارش شاهد مثال میآورد. در نتیجه یک نوع هرج و مرج و آشفتگی در سبک زندگی پیروان معصومین(ع) به وجود میآید؟!
نمونه رفتارهای متفاوت معصومین(ع)
ما از یک طرف وقتی به سیره پیامبر اکرم(ص) مراجعه میکنیم میبینیم که زندگی فقیرانهای داشتهاند. نان جو میخوردند و لباس وصلهدار میپوشیدند. امام علی(ع) هم همین طور بودند. قرآن کریم هم پیامبر(ص) را اسوه حسنه برای همه مؤمنین نام میبرد (احزاب- 21) پس همه موظفند از روش و سیره پیامبر(ص) پیروی کنند، فقیرانه زندگی کنند، نان جو بخورند، لباس وصلهدار بپوشند و... ولی وقتی زندگانی امام حسن(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) را میبینیم، تفاوت روش و سیره آن بزرگواران را به وضوح مشاهده میکنیم. آنان فقیرانه زندگی نمیکردند، غذای خوب میخوردند و جامه خوب میپوشیدند و مرکب خوب سوار میشدند. از طیبات دنیا استفاده میکردند. امام صادق(ع) با صراحت به شخص متمکنی که خانهای کوچک داشت میفرماید: چرا خانه وسیعتری برای خود تهیه نمیکنی؟ آن فرد میگوید: این خانه پدری من است. پدرم در اینجا زندگی میکرده است. حضرت میفرماید: شاید پدرت شعور نداشته، آیا تو هم باید مثل او شعور نداشته باشی؟! تو میخواهی یک عمر تاوان بیشعوری پدرت را بدهی؟!
پرسش:آیا چهارده سیره عملی معصومین(ع) که قول و فعل و تقریر آنان برای ما حجت است و با یکدیگر متفاوت و بعضا متضاد میباشد، برای پیروان آن بزرگواران، سبک زندگی مشقتبار و آشفتهای را رقم خواهد زد یا اینکه فرصتی است برای برون رفت از چالشها و مقتضیات متفاوت زمانه که سبک زندگی و نظام اسلامی را هیچگاه با بنبست و انسداد مواجه نخواهد کرد؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سؤال به مباحثی همچون: مقایسه کلیشهای چالش سیره معصومین(ع) و طرح شبهه تقیه شیعیان، جامعیت در مقایسه با اهل سنت،نقطه چالش برانگیز و تهدید، و نمونه رفتارهای متفاوت معصومین(ع) پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
لزوم اجتهاد در سیرههای متفاوت معصومین(ع)
الحق باید گفت که اگر روی این روشها و سیرههای به ظاهر مخالف و متضاد معصومین(ع) تحلیل و تحقیق و اجتهاد کاملی نشود،احتمال همین برداشتهای منفی وجود دارد، چه آنکه ما چند پیشوای مختلف الطریقه داشته باشیم و یا آنکه پیشوایان ما همه بر یک طریق باشند ولی در ظاهر اختلافی ببینیم و حتی اینکه یک پیشوا داشته باشیم ولی در مواطن مختلف روشهای مختلف را از او ببینیم و نتوانیم اختلافها را در چارچوب اصل یا اصول معینی حل کنیم و به وحدت برسیم. همین تشتت فکری و هرج و مرج و آشفتگی و حیرت ممکن است برای پیروان به وجود آید؟!
نقطه قوت و فرصت در سیرههای متفاوت معصومین(ع)
ما اگر یک پیشوای معصوم داشته باشیم که 20 یا 30 سال در میان ما باشد، در این مدت کوتاه آن قدر تحولات و فراز و فرودها و تغییرات و موضوعات مختلف پیش نمیآید که برای یک پیشوایی که 250 سال در میان ما باشد و طرز مواجهه آن پیشوا را با صورتها و اشکال مختلف موضوعات ببینیم و در نتیجه توانمندی و مهارت پیدا کنیم که ما هم در این دنیای متغیر چگونه میتوانیم اصول کلی دین را با موضوعات مختلف و متغیر تطبیق دهیم. بنابراین پیشوای 250 ساله معصوم که با انواع و اقسام تغییر و تحولات و فراز و فرودها و صورتهای قضایا مواجه میشود و طریق حل آن قضایا و چالشها را به ما نشان میدهد، و ما را بهتر به روح تعلیمات دین آشنا میکند و از جمود و تصلب ما را نجات میدهد، به طور قطع برای ما بهتر خواهد بود.
مقتضیات زمان، علت سیره متفاوت معصومین(ع)
در سیره پیشوایان دین شک نیست که آن بزرگواران هم هر کدام در زمانی بودهاند و زمان و محیط آنها اقتضائاتی داشته است و هر فردی ناچار است که از مقتضیات زمان خود پیروی کند. یعنی دین نسبت به مقتضیات زمان، مردم را آزاد گذاشته است. حال در زمینه تعدد پیشوای معصوم و یا طول عمر یک پیشوا انسان بهتر میتواند روح تعلیمات دینی را از آنچه که مربوط به مقتضیات عصر و زمان است تشخیص دهد، روح را بگیرد و امور مربوط به مقتضیات زمان را رها کند. ممکن است پیامبر اکرم(ص) یک عملی را انجام دهد به حکم اینکه روح دین اقتضا میکند و ممکن است یک عملی را هم انجام دهد که حکم مقتضیات زمان است مانند همان زندگی فقیرانه پیامبر(ص) و امام علی(ع) با زندگانی پیشوایان دیگر مانند: امام حسن(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و... که در آن شرایط فقر زندگی نمیکردند. بنابراین حکم مقتضیات زمان دائمی و همیشگی نیست برخلاف حکم دین و روح دین که جاویدان و ابدی است تا روز قیامت. روح تعلیمات و آموزههای وحیانی اسلام، دستورهای کلی الهی است. اینها به هیچ وجه قابل تغییر و تبدیل نیست و ناشی از مصالح کلی و عالی بشریت است. تا انسان روی این کره خاکی هست این اوامر و نواهی هم جاری و ساری است.
نمونههای سیره معصومین(ع) منطبق با حکم مقتضیات زمان
1- در حدیث معرفی درکافی و تحفالعقول آمده است که سفیان ثوری آمد خدمت امام صادق(ع) و نسبت به اینکه امام لباس لطیفی پوشیده بود اعتراض کرد که پیغمبر چنین لباسی نمیپوشید. حضرت فرمود: تو خیال میکنی چون پیامبر(ص) چنان بود مردم تا ابد باید آن طور باشند؟! تو نمیدانی این جزء دستور اسلام نیست؟! تو باید این قدر عقل و اجتهاد داشته باشی که مقتضیات آن عصر و زمان و آن منطقه را در نظر بگیری، در آن زمان زندگانی متوسط همان بود که پیامبر(ص) داشت و حکم مقتضیات زمان هم همان سیره پیامبر(ص) بود. روح اسلام حکم مواسات و مساوات است. باید دید اکثریت مردم در آن زمان چگونه زندگی میکردند. برای پبامبر(ص) همه جور زندگی فراهم بود ولی حضرت براساس حکم و دستور اسلام که همدردی، مواسات و مساوات، عدل و انصاف و روش نرم و ملایم است تعامل میکرد تا در روح فقرا تولید عقده ننماید و به آنها آرامش و بردباری بیشتری دهد.
2- در زمان امام صادق(ع) خشکسالی پیدا شد. حضرت به ناظر خرج خود فرمود: برو ذخیره گندم ما را در بازار بفروش از این پس نان خود را به طور روزانه از بازار تهیه میکنیم و نان بازار از گندم و جو با هم تهیه میشد. آری اسلام نمیگوید نان گندم بخور یا نان جو و یا گندم و جو را با هم مخلوط کن، بلکه میگوید: روش تو باید در میان مردم مقرون به انصاف و عدالت و احسان باشد.