21 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - پدر جنگ ســرد در برلیـن ۱۴۰۳/۰۵/۰۵
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 21
پدر جنگ ســرد در برلیـن
۱۴۰۳/۰۵/۰۵
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
لاسکی، آن کوتاه قد و تنومند، به گونهای تیغههای شانههای خود را به عقب میکشید و سینهاش را جلو میداد که گویی خود را مهیای دعوا کرده است.
با استفاده از چشمهای بادامیاش، نیمنگاههای وحشتناکی را ایجاد میکرد. او از جو بیرحمانه سیتی کالج یک رفتار بیمارگونه را به ارث بردکه این رفتار به ندرت از او جدا میشد. در مبارزات ضد کمونیستی، خود او جملهای را در وصف برخی افراد به کار میبرد: «غیر قابل حرکت، مثل صخره جبل الطارق». لاسکی که مثل سنگ محکم و مصمم و مثل گرگ بیرحم بود اکنون به نیرویی بدل میگشت که میتوانست راه خود را با هجوم به مبارزات فرهنگی جنگ سرد پیش گیرد.
اعتراضهای انفجاری او به کنگره نویسندگان آلمان شرقی به او لقب «پدر جنگ سرد در برلین» را داد. اقدام او حتی مقامات آمریکایی را هم ناراحت کرد. آنها تهدید کردند که او را بیرون میاندازند.
او که از بزدلی مافوقانش انگشت به دهان مانده بود، «برلین را با یکی شهرهای کشفشده ایالات متحده که محل تقابل با سرخپوستان در نیمه قرن یازدهم بود، مقایسه کرد. و گفت همان شرایط اعمال شده آنجا باید در اینجا نیز وجود داشته باشد. هنگامی که سرخپوستان در افق بودند، باید به راحتی تفنگ دم دستتان داشتید و یا پوست سرتان کنده شده بود. اما در آن ایام این شهرها پر از جنگجویان سرخپوست بود.... اینجا افراد کمی جرئتش را دارند، اگر هم داشته باشند آنها معمولا نمیدانند به کدام جهت اسلحه خود را نشانه بگیرند».
اما لاسکی کدخدا را میشناخت و بهجای فرار از شهر، او اکنون زیر پرچم فرماندار نظامی، لوسیوس کلِی قرار گرفته بود. لاسکی به او اعتراض کرد در زمانی که دروغ شوروی با سرعت برق آسایی در سراسر جهان در حال گردش است، حقیقت باید دست به کار شده و بر تاریکیها غلبه کرده و همه جا را روشن کند.
او نظر خود را در قالب یک سند با استدلالهای پرشور و حرارت در تاریخ 9 دسامبر 1947 تقدیم دفتر کلِی کرد و خواستار تغییرات اساسی در پروپاگاندای آمریکایی گردید.
این سند که از آن به عنوان «طرح مِلوین لاسکی1» یاد میشود، طرح شخصی لاسکی برای راهاندازی جنگ سرد فرهنگی را تشکیل میداد. او ادعا کرد: «بیشتر دریچههای امید برای صلح و اتحاد بینالمللی به روی ما بسته است، زیرا جنگ سیاسی متمرکز علیه آمریکا مهیا و اجرا میشود و هیچ کشوری قدرتمندتر از آلمان در این عرصه نیست».
«همان فرمولهای ضد دموکراتیکِ ضدآمریکایی قدیمی که بسیاری از نسلهای اروپاییان با آن تغذیه شدند و دستگاه تبلیغاتی نازیها در زمان گوبلز2 آن را به اوج خود رساند، الان دو بار به کار گرفته شدهاند. به عنوان مثال اتهام خودخواهی اقتصادی ایالات متحده آمریکا(عمو سام در نقش عمو شایلاک3)؛ اتهام کنشگری عمیق در سیاست (رسانه مزدور کاپیتالیستی و غیره)؛ اتهام خودسری در فرهنگ (موسیقیهای جاز که حال انسان را عوض میکنند)4، تبلیغات رادیو، سرگرمیهای پوچ هالیوودی، پنیر-کیک یا هنر پا5 [که هنر! به تصویر کشیدن زنان با لباسهای ناچیز و محرک با پاهای نیمه برهنه یا برهنه است]، اتهام نفاق و ریاکاری آن (مسئله سیاهپوستان، مسئله کشاورزانی که با اجاره زمین به زراعت میپرداختند6، کشاورزان مهاجر بومی اوکلاهاما7) و مانند آن[مسائلی بودند دستگاه تبلیغاتی ضدآمریکایی نازیها به آن میپرداخت].
لاسکی با زبانی خارقالعاده به بیان چالش پرداخت: فرمول «نور بینداز، مردم راه خود را پیدا خواهند کرد» آمریکا که همیشه مورد تکریم تاریخ بوده است راه را برای گفتوگو با آلمان (و اروپا) بسیار هموار مینماید.... احمقانه است که انتظار داشته باشیم میتوانیم به راحتی با انتشار اطلاعات پزشکی مدرن، یک وحشی بدوی را از عقاید خود نسبت به خواص اسرارآمیز گیاهان جنگلی جدا کنیم....
ما در مبارزه با عوامل مختلف- سیاسی، روانی و فرهنگی- که علیه سیاست خارجی آمریکا، علی الخصوص علیه موفقیت طرح مارشال در اروپا به کار گرفته شده، موفق نبودهایم. لاسکی بدون هیچ وقفهای ادامه داد: ما امروز به یک حقیقت «فعال» نیاز داریم، حقیقتی که به اندازهای برجسته و جسور است که «وارد هماوردی و رقابت با رقیب میشود» نه آن حقیقتی که مانند «یک تماشاچی در المپیک» رفتار کند. او هشدار میدهد: اشتباه نکنید، جوهره و ماهیت جنگ سرد، فرهنگی است.
اینجاست که وجود خلا جدی در برنامه آمریکا مورد بیشترین سوءاستفاده از ناحیه دشمنان سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است».
پانوشت:
1- The Melvin Lasky Proposal
2- Goebbels
3- Uncle Sam as Shylock
4- Swing Mania
5- Cheese Cake and Leg Art
6- Sharecroppers
7- Okies