به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
  ه
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,147
بازدید دیروز: 5,149
بازدید هفته: 9,296
بازدید ماه: 207,071
بازدید کل: 25,817,448
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

05:16اذان صبح:
06:45طلوع خورشید:
13:17اذان ظهر:
19:47غروب خورشید:
20:06اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۲٤ فروردین ۱٤۰٤
Sunday , 13 April 2025
الأحد ، ۱۵ شوّال ۱٤٤۶
فروردین 1404
جپچسدیش
1
8765432
1514131211109
22212019181716
29282726252423
3130
آخرین اخبار
25 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - بازسازی چهره استالین در نگاه جهانی پس از تهاجم نازی‌ها به روسیه ۱۴۰۳/۰۵
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 25
بازسازی چهره استالین در نگاه جهانی پس از تهاجم نازی‌ها  به روسیه 
۱۴۰۳/۰۵/۱۴
‫کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا در عرصه فرهنگ و هنر [چ1] -فروشگاه اینترنتی کتاب  گیسوم‬‎
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
جدای از اینکه فعالیت در دفتر خدمات استراتژیک، وضعیت آینده آن‌ها را با خطر مواجه می کرد، دوره [فعالیت] آنها در این دفتر جایگاهشان را ارتقا داد و موجب تشکیل یک شبکه دیگر شد. روابط قدیمی آنها هم در شکل‌گیری این گروه دخیل بود و موحب شد در اولین فرصت دور هم جمع شوند. به دلیل این که اساس و بنای فعالیت آن ها از ابتدا بر کار خلاف و ناهنجاری شکل گرفته بود، تشکیل این گروه منبعی غنی برای سیا فراهم می ساخت.  این نخبگان تاریخی آیوی لیگ بودند که دامنه نفوذ خود را تا اتاق های تصمیم‌گیری مدیران، نهادهای علمی، روزنامه‌ها و رسانه‌های اصلی، شرکت‌های حقوقی و دولت گسترش دادند و اکنون برای پر کردن رده‌های آژانس نوپا، پیشقدم شده بودند. بسیاری از آن‌ها اهل تمرکز در واشنگتن دی سی بودند، صد و یا بیشتر از صد خانواده ثروتمند که به «غارنشین‌ها» معروف شدند، برای حفظ ارزش های اسقفی و پروتستانی (منشا گرفته از پیوریتن های فاتح آمریکا که مسیحی صهیونیست بوده و برای ایالات متحده، ماموریت آخرالزمانی قائل بودند) که پدرانشان را هدایت کرده بود، ایستادگی کردند. 
آنها از مبانی فکری قوی، نیروی ورزشکاری، ادب و نجابت و نیز اخلاق مسیحی مستحکمی برخوردار بودند و الگویشان را از مردانی مثل کشیش اندیکات پیبادی گرفتند، شخصی که مدرسه گروتون او پا به پای مدارس اِتون، هارو و وینچستر پیش می رفت و جایی بود که بسیاری از رهبران ملی از این مدرسه فارغ التحصیل شده بودند. آن‌ها با عقاید مسیحی تربیت شده و اکنون به دموکراسی اعتقاد پیدا کرده بودند اما در مقابل برابری‌خواهی‌های بی‌ملاحظه و بی‌قید و بند محتاط نشان می دادند. آنها برعکس جمله معروف ویلی برانت که گفته بود «ما منتخب مردم هستیم و افراد برگزیده‌ای نیستیم» فکر می‌کردند و می‌گفتند: «این [گروه] برگزیده‌ای است که با رای کسی انتخاب نشده است.»
آن‌هایی که در دفتر خدمات استراتژیک خدمت نکرده بودند، با ارتقاء رتبه‌ها در وزارت امور خارجه، جنگ را سپری کردند. آن‌ها دور چهره‌هایی مثل چارلز «چیپ» بولِن، که بعدها سفیر ایالات متحده در فرانسه شد، می چرخیدند. در اوایل دهه 1940، خانه او در خیابان دامبارتون در جورج تاون به مکانی برای جوشش فکری تبدیل شده بود که در صدر آن جرج کِنان و آیزایا برلین نشسته بودند. افرادی که قبلا در محافل واشنگتن به عنوان «پیامبر» مورد احترام بودند. یکی از شاهدان، کِنان، بولِن و برلین را به عنوان یک سه گانه همگن و سازگار توصیف می کند.
چارلز ای بولن (دیپلمات آمریکایی و متخصص در امور شوروی) خود یکی از مؤسسان شاخه‌ای جدید از پژوهش‌های مدرن به نام کرِملینولوژی (شناخت کرملین، کنایه از تخصص در امور شوروی سابق) بود. او در روسیه زندگی کرده بود، رهبران و بوروکرات‌های آن را می‌شناخت، ادبیات ایدوئولوژیک آن را مطالعه کرده بود و می‌توانست از کلاسیک‌های آن نقل قول کند.
او پاکسازی‌ها و محاکمه‌های اواخر دهه 1930 و تاثیر کامل «سیاست‌های فرهنگی» ژاندوف (رئیس پروپاگاندای اتحاد شوروی) را به چشم خود دیده بود. 
دو جمله مشهور همواره بر زبان بولِن جاری بود، که عبارت بودند از «الکل بر من تاثیر نمی گذارد»، و «من روس‌ها را می شناسم». برای فهم بیشتر او می‌توان به آیزایا برلین و نیکُلاس ناباکوف، که در آن زمان برای وزارت دادگستری کار می‌کرد، رجوع کرد. بولن از ناباکوف به عنوان «سرمایه روانشناختی» یاد می‌کرد. ناباکوف تعریف و تمجید های او را به خود او بر می‌گرداند و می‌گفت بولن «الگو و منبع اندیشه من» است. 
ناباکوف بعدها نوشت: «این دوستان جدید توهمات کمتری نسبت به «عمو جو» [(لقب ژوزف استالین، رهبر اقتدارگرای شوروی پس از لنین)] داشتند». «در آن سال‌ها، آن‌ها از جهات مختلف، یک گروه نابهنگام در واشنگتن و حتی شاید در کل آمریکا به شمار می رفتند. آمریکا از گرایش به شوروی سرخوش و مسرور بود  [به گونه‌ای که] که هیچ خانه[و خانواده] ای در خیابان دامبارتون این خوشی را نداشت. در عرض سه سال دو بار نظر مردم آمریکا نسبت روسیه عوض شد. ابتدا نظری مخالف داشتند. 
بعد از جدایی فنلاند و جنگ «شیطانی» فنلاند، شکل کارتونی استالین در روزنامه را با ترکیب کریهی از گرگ و خرس به تصویر می کشیدند. سپس بعد از تهاجم نازی‌ها به روسیه در سال 1941،  سریعا نظرها به سمت روسیه برگشت: ناگهان استالین به یک قهرمان بدل گشت، یک شوالیه زره‌پوشی که از کرملین در برابر لشکر انبوهی از ترکان مغول دفاع می‌کند. عکس‌های خانم مارگاریت برُک وایت (عکاس خبری و مستندگرای آمریکایی) از استالین کمک شایانی به بازسازی این تصویر از رهبر شوروی کرد. 
سپس در سال 1943حس طرفداری از روسیه با [حوادث] استالینگراد افزایش پیدا کرد. آمریکایی‌ها با اطمینان می گفتند که: شما خواهید دید، کمونیست هرگز آن گونه که بود به روسیه باز نخواهد گشت. بعد از جنگ، روسیه یک کشور متفاوتی خواهد بود. آیا استالین رهبر کلیسا و نویسندگان و شاعران را از تبعید بازنگرداند؟ آیا استالین دوباره درجه‌ها [و سلسله مراتب] افسران نظامی را برقرار نکرد و دوباره سیاق قهرمانان ملی تاریخی و حتی برخی تزارها و قدیسین مانند الکساندر نِوسکی و پطر کبیر را در پیش نگرفت؟» افراد بدبین در خیابان دامبارتون (در واشنگتن) این گونه فکر نمی‌کردند. آنها مانند کِنان می‌دانستند که استالینیسم تغییر ناپذیر است.