36 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - روی دیگر دموکراسی ۱۴۰۳/۰۶/۰۹
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 36
روی دیگر دموکراسی
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
فصل چهارم
هر وقت که در قامت یک شوالیه پرفروغ ظاهر میشوم، زرهام را محکم میبندم؛ سپس به اطرافم نگاه میکنم، فکرهایی به ذهنم خطور میکند،با خودم میگویم باید بیرون پرید و همگان را نجات داد،
به لانه اژدها خواهم رفت و در آنجا با همه آنها مبارزه خواهم کرد.
شوالیه زرهپوش، اثر آ آ میلن
کنفرانس والدورف استوریا، به صحنه تحقیر حامیان کمونیسم بدل گشته بود. یکی از ناظرین میگوید: «کنفرانس، کابوسی برای تبلیغاتچیان و مروجان [کمونیسم] شده بود.
این نشست ثابت کرد منافع ایدئولوژیکی روسیه استالینی میتواند با سنت مترقی آمریکا پیوند بخورد.
بدین سان، آخرین تلاشهای مخالفان به بار نشست و شکست مفتضحانهای را برای حامیان کمونیسم رقم زد». حزب کمونیست آمریکا اکنون در حالت انفعال و عقبنشینی به سر میبرد، تعداد افراد عضو در آن، در پایینترین حد خود بود، اعتبار آن خدشه دار شده و دیگر امکان برگشت به حالت قبلی خود را نداشت.
درست زمانی که بحث توطئه کمونیست داغ شد و این ادعا بر سر زبانها افتاد، استراتژیستهای استالین همگی به آمریکا پشت کردند [و او را نادیده گرفتند] و بهجای آن تمرکز خود را روی گسترش نفوذ و خنثی کردن [توطئههای] دشمنان در اروپا گذاشتند.
تمامی سعی اتحاد جماهیر شوروی بر این بود، قوه عاقله اروپا را متقاعد کند که روسیه فقط یک هدف دارد و آن هم صلح است. اما دو رویداد مهم در سال ۱۹۴۹ همه این تلاشها را نقش بر آب کرد؛ اولی رفتار بیرحمانه استالین با مارشال تیتو، رهبر یوگسلاوی، بود.
مارشال تیتو شخصی بود که نخواست منافع ملی را قربانی خواستههای سلطه طلبانه شوروی بکند و از کمک به او امتناع ورزید و این موجب جدال شدید بین مسکو و بلگراد (پایتخت یوگسلاوی) گردید.
استالین مشاوران نظامی و اقتصادی را از یوگسلاوی خارج کرده بود.
این کار به عنوان بخشی از جنگ فرسایشی [مسکو علیه بلگراد]به نظر میرسید که با هدف تضعیف این موضع مستقل صورت میگرفت. تیتو در عوض، مذاکرات با غرب را آغاز کرد.
هدف از این مذاکرات دریافت اعتبار طرح مارشال برای احیای اقتصاد فلج شده کشور یوگسلاوی بود.
تفسیر وحشیانه استالین از کمونیسم بینالمللی به اعتماد همقطاران اروپایی [کمونیسم] آسیب وارد کرد. آنها اکنون در دفاع از تیتو به پاخاسته بودند.
و دوم ادعای همزیستی مسالمتآمیز شوروی بود که [که این ادعا] با انفجار بمب اتمی روسیه در آگوست ۱۹۴۲ رنگ باخت.
پاسخ بریتانیا به ادعاهای ساختگی دستگاه تبلیغاتی شوروی با تأخیر صورت میپذیرفت. بخش اطلاعات و تحقیقات که در فورریه سال 1944 توسط دولت کلِمِنت آتلی به منظور حمله به کمونیسم راه اندازی شده بود، سریعتر از همه بخشهای وزارت خارجه رشد میکرد.
ارنست بِوین معمار بخش اطلاعات و تحقیقات، و وزیر امور خارجه [بریتانیا] توضیح میدهد: «امیدی نمیرود بتوانیم کمونیسم را تنها با تحقیر در زمینههای مادی دفع کنیم» «و باید قدرت احساسات مسیحی در اروپا را در نظر گرفته و به اصول دموکراتیک و مسیحیت، جذابیت بدهیم. ما باید یک ایدئولوژی رقیب برای کمونیسم درست کنیم».
در واقع چالش این بود: دولتهای غربی نمیتوانستند صرفا به جنجال علیه آزمایش [هستهای] شوروی [و شوروی هراسی] تکیه کنند و وظیفه داشتند نسخه جایگزین را از درون دستگاه-لیبرال سرمایهداری-[به دنیا] معرفی کنند.
دستگاهی که بلوفهایش غالبا بیشتر از دستاوردهایش بود.
رابرت بروس لاکهارت جاسوس دیپلمات میگوید: «جهان نه از قدرت کمونیسم، بلکه از ضعف معنوی و اخلاقی جهان غیر کمونیستی به ستوه آمده بود.
هرچند استالین و دوستانش کمونیسم را ابزاری برای توسعهطلبی در مناطق اسلاونشین قرار داده بودند، به نحوی که [این رویکرد] لنین را در شوک و حیرت فرو برد».
نادیده گرفتن نقش دولت بریتانیا در ساختن یک چهره دوست داشتنی از استالین در طول اتحاد زمان جنگ به معنای نادیده انگاشتن حقایق حیاتی جنگ سرد است: اتحاد بین جهان آزاد و روسیه علیه نازیها برههای بود که به نظر میرسید خود تاریخ بر توهم صلاحیت سیاسی کمونیسم دامن زده است.