۱۲۸۲ - (پاسخ به شبهات ): قصاص و آثار و برکات آن ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
(پاسخ به شبهات ):
قصاص و آثار و برکات آن
۱۴۰۳/۰۶/۲۶
برخی میگویند خون را كه با خون نمیشويند؛ جامعه يا ولىّ دم نبايد عمل مجرمانه مجرم را تكرار كند. كشتن قاتل همان آثار نامطلوب جرم قتل را در پى دارد و موجب سلب حيات مجرم میشود و نیز رنج و عذاب و احياناً بى سرپرست ماندن خانواده او و محروم شدن جامعه از يكى ديگر از اعضايش را در پی دارد. پس چرا با كشتن قاتل، بر خسارت و ضرر به وجود آمده، بيفزاييم!(1) آيا اگر حيوانى به حيوان ديگرى حملهور شود و آن را بكشد، كشتن حيوان قاتل، احمقانه و ناشى از تدبير نادرست نيست؟ آيا كشتن حيوان قاتل، حيات را به حيوان مقتول بر میگرداند؟ شكى نيست كه مرگ حيوانى كه مورد حمله واقع شده، خسارت است؛ آيا مصلحت است كه اين خسارت با كشتن حيوان ديگر، افزون شود؟ مصلحت اقتضا میکند كه براى حمايت از ديگر حيوانات، حيوان قاتل را بهطور موقت از گله جدا کنند تا ادب و سپس به گله برگردانده شود تا با صلح و مدارا ادامه حيات دهد. جامعه انسانى همين حكم را دارد. كشتن قاتل كه حيات را به مقتول بر نمیگرداند، بلكه ميزان خسارت به وجود آمده را افزايش مىدهد. لذا بايد قاتل را با جدا كردن از اجتماع و بازپرورى، به اجتماع برگرداند تا به زندگى صلحآميز با ديگر افراد جامعه ادامه دهد.(2)
پاسخهای فراوانی در برابر این شبهه میتوان طرح کرد:
اول: عدم تجويز قصاص موجب ترويج انتقامجويى شخصى بين اولياى دم و قاتل میشود و چه بسا اين نزاع به بستگان قاتل نيز كشانده شود و دامنهاش توسعه پيدا كند و موجب وخيمتر شدن اوضاع و قتلهاى ديگر و اتلاف اموال گردد؛ اما اگر به اولياى دم اجازه قصاص داده شود، جلو اين آثار منفى گرفته میشود و آنها يا قصاص میکنند، يا ديه مىگيرند و يا قاتل را عفو میکنند.(3)
دوم: قصاص موجب حيات جامعه خواهد شد؛ اگر چه قصاص قاتل در ظاهر مرگ يك انسان است و جامعه را از يك فرد محروم میکند؛ در حقيقت حيات براى همه مردم است و از همه مردم در مقابل مرگ سريع و فراگير حمايت میکند. حياتى كه در قصاص است از خوددارى مجرمان از تجاوز نشأت مىگيرد؛ انسانى كه يقين دارد حياتش بهاى حيات مقتول اوست، میانديشد و مردد میشود و محاسبه میکند و نتيجه ترسيدن او از مرگ خودش، اغلب خوددارى او از آغشتن دستان خود به خون ديگران است و به اين ترتيب، حيات فردى كه نزديك بود كشته شود، حفظ میشود؛ علاوهبر اين، حياتى كه در قصاص است از شفاى قلوب اولياى دم ناشى میشود، كه میبینند قاتل به همان سرنوشت مقتول دچار شده است.(4)
سوم: قتل نفس از جمله رذایلى است كه اسلام در ريشهكن کردن آن اهتمام فراوانى دارد و كشتن «يك فرد» را با كشتن «نوع انسانى» برابر مىداند. جرأت بر كشتن يك انسان و تحصيل مقدمات آن، به اندازهای مهم است كه امكان دارد به جرأت پيدا كردن فرد براى نابودى جمع بسیاری از انسانها منجر شود. ازاینرو، اسلام درصدد است زمينههاى تحصيل جرأت بر آدمكشى، ولو جرأت بر کشتن يك فرد را از بين ببرد و مقدمات آن را به زمينههاى صلح، صفا و ايثار تبديل کند. علاوهبر اينکه تشريع قصاص براى تضمين حيات اجتماعى انسانهاست؛ وگرنه عفو، اغماض و مصالحه كردن بر ديه، از اجراى قصاص بیشتر سفارش شده است.(5)
چهارم: در مجازات قصاص، عدالتى است كه بالاتر از آن امكان تصور عقلى ندارد و داراى مزايایى است كه نه در حبس وجود دارد و نه در هيچ مجازات ديگرى: اولاً، مجازاتى است مساوی جرم؛ زيرا جرم تجاوز عمدى بر نفس است و عدالت مقتضى اعمال مجازاتى است مانند آن؛ ثانياً، هنگام ارتكاب جرم، به جانى اعلام میکند مجازاتى مانند جرم در انتظار اوست و او را مضطرب و مردد مىکند، زيرا او احساس میکند در صورت ارتكاب جرم، از اين مجازات نمیتواند فرار كند؛ ثالثاً، قصاص، خشم ولىّ دم يا مجنى عليه را فرو مىنشاند؛ رابعاً، بالاتر از همه، حيات اجتماعى عالى را به دنبال دارد؛ زيرا اشرار را ريشهكن میکند. لذا قرآن کریم در آيه 179 سوره بقره فرمود: (وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ﴾.(6)
پنجم: هدف اساسى از مجازات قصاص، نجات انسانها و ايجاد ثبات در حيات اجتماعى است. با توجه به آيه 32 سوره مائده: (هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته ﴾؛ خداوند همان ارزشى را كه براى جامعه میشناسد، براى فرد قائل است. قتل يك فرد مانند قيام علیه جامعه و كشتار جمعى اعضاى آن، جرمى بس بزرگ است و مجازات سنگين به دنبال دارد و بهترين طريق براى حفظ ثبات اجتماعى در جرم قتل عمد، قصاص است.(7)
ششم: استمرار حيات جامعه در گرو مجازات قصاص است و عدم آن، موجب هدر دادن خونها میشود و امور در دست زورمندان قرار مىگيرد. مجازات قصاص به جامعه حيات برتر مىدهد كه در آن جامعه، جان و مال و عرض دارای امنيت است. لذا در آيه 179 سوره بقره، كلمه «حيوة» به صورت نكره آورده شده است.(8)
هفتم: منشأ اساسى اعتراض به مجازات قصاص، عدم درك حقيقت و عظمت حيات انسانهاست. کسانى كه با قصاص قاتل مخالفت میکنند، به این نکته توجه ندارند که با چشمپوشى از قصاص به بهانه ارزش نهادن به حيات انسان، مقوله «حیات انسانی» را از ارزش و عظمت ساقط مىکنند؛ زيرا اينان غير مستقيم به انسانها تلقين میکنند كه نابودى حيات يك انسان معادل چند سال زندان يا مقدارى مال است. در نتيجه با اين حكم بيدادگرانه، بزرگترين گام را در زمینه كمك به تلقين پوچى و بىارزشى حيات انسانها بر مىدارند.(9)
هشتم: اينان خواهان حيات قاتل هستند، نه اينکه دلسوز او باشند و براى حياتش قداست قائل باشند. هدف اينها از اين تلاش فقط مصالح مادى است؛ با دفع مرگ از قاتل به دنبال زنده نگه داشتن او به عنوان يك عامل توليد هستند كه سود بيشترى را بر ايشان به ارمغان آورد، در حالی که قاتل با عمل ناپسند خود انسانى را از حيات محروم كرده و براى عواطف و افكار بستگان مقتول ارزشى قائل نبوده است. مخالفان قصاص توجه ندارند كه ادامه حيات قاتل و زندانى كردن او تنها براى مدت معين، موجب تشجيع وی و تشويق و ترغيب ديگران به گام برداشتن در همين مسير میشود.(10)
نهم: تشبیه قتل یک انسان توسط انسانی دیگر به قتل یک حیوان توسط حیوانی دیگر، گویای نگاه مادی و نادرست به انسان و تنزل دادن او به سطح حیوان است؛ زیرا حیوان از ارزش نوع خود و آثار عمل خود درکی ندارد و قابلیت تفهیم احترام و عدم تعرض به همنوع به آن وجود ندارد؛ مضافاً اینکه با وضع مجازات و تهدید به آن نمیتوان حیوان را از رفتارش بازداشت؛ لیکن انسان در اندیشه اسلامی موجودی است دارای عقل و قابل تعلیم و تربیت و میتواند ارزش همنوع خود را درک کند و به حیاتش احترام بگذارد و میتوان با وضع و تهدید به مجازات، او را از تعرض به تمامیت جسمانی همنوع بازداشت.
* علی محمدیجورکویه
ــــــــــــــــــــــــ
۱. ر.ک: سيد على خامنه اى، کتاب القصاص (درس خارج فقه)، ص 32؛ فکرى احمد عکاز، فلسفة العقوبة فى الشريعة الاسلامية و القانون، ص 166؛ حميد دهقان، تأثير زمان و مکان بر قوانين جزايى اسلام، ص 126؛ على اکبر حسنى، قصاص و مجازات اعدام قاتل، ص 25.
2. ر.ک: مجيد المسلماوى، دفاع عن موقف الاسلام من الجريمة و العقاب، ص 78.
3. فکرى احمد عکاز، فلسفة العقوبة فى الشريعة الاسلامية و القانون، ص 167.
4. مجيد المسلماوى، دفاع عن موقف الاسلام من الجريمة و العقاب، ص 57؛ ر.ک: سيد شکر الله اصغرى، سيستم کيفرى اسلام و پاسخ به شبهات، صص 68 و 69؛ قدرت الله خسروشاهى، فلسفه قصاص از ديدگاه اسلام، ص 215 و على اکبر حسنى، فلسفه مجازات سرقت، مکتب اسلام، ص 26.
5. حسن عباس زاده اهرى، جرمها و مجازاتها در اسلام، ج 2، صص 229 و 230.
6. محمد ابوزهره، الجريمة و العقوبة فى الفقه الاسلامى (العقوبة)، صص 299 و 300.
7. محمد ابراهيم شمس ناترى، بررسى تطبيقى مجازات اعدام، صص 183 و 184.
8. محمد ابوزهره، الجريمة و العقوبة فى الفقه الاسلامى (العقوبة)، صص 301و 302.
9. محمد تقى جعفرى، حقوق جهانى بشر از ديدگاه اسلام و غرب، دفتر خدمات حقوقى بين المللى جمهورى اسلامى ايران، صص 257 و 258.
10. مجيد المسلماوى، دفاع عن موقف الاسلام من الجريمة و العقاب، ص 79.