5521 - روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۰۸/۰۱
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۳/۰۸/۰۱
تأثیر اسرائیل در آشکار شدن نفاق در منطقه، کشور و جهان اسلام
طوفان الاقصی و عبور اسرائیل از تمامی خط قرمزها، امروز به شکلی عینی دوروییها، خیانتها و بیشرافتیها را در جهان اسلام در منطقه و در کشور آشکار کرده است.
مرحوم آیتالله حائری شیرازی سالها قبل درباره نقش اسرائیل در آشکار شدن نفاق در جهان اسلامی عنوان کرده بود: اسرائیل از مقدمات ظهور است؛ آمده تا شرکهای خفی در او حل شود. کسانی که به ظاهر مسلمانند و در باطن مشرکند نمیروند مگر این که با اسرائیل بیعت کرده باشند؛ اسرائیل آمده بیعت بگیرد. شرک پنهان عالم اسلام را اسرائیل آشکار میکند. اگر در عمق اروپا و آمریکا یا حتی در درون اسرائیل، پاکی هست بالاخره از صفوف آنها خارج خواهد شد و به ما خواهد پیوست و اگر در درون خانههای ما ناپاکی وجود داشته باشد بالاخره از بین ما خارج خواهد شد و به آنها خواهد پیوست. این قرار ما با آنهاست.
این سخن حکیمانه اکنون پس از بیشتر از یک سال از شروع جنگ ظالمانه رژیم صهیونیستی برعلیه مردم غزه بیشتر از هر روزی عینیت پیدا کرده است.
طوفان الاقصی و عبور اسرائیل از تمامی خط قرمزها، امروز به شکلی عینی دوروییها، خیانتها و بیشرافتیها را در جهان اسلام در منطقه و در کشور آشکار کرده است.
برخی از کشورهای عربی در حالی در سال گذشته همت خود را بر یاوهگویی علیه ایران مصروف کردهاند که هیچ اقدام جدی و تاثیرگذاری را در راه توقف جنایات برادر نامشروع خود رژیم صهیونیستی اتخاذ نکردهاند.
این کشورها که حاصل خیانت به عثمانی و خوش خدمتی به انگلیس بودهاند همپای مولود نامیمون دیگر استعمار در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی از هیچ خیانتی به اسلام و منطقه، فروگذار نکردهاند.
اسرائیل در سطح دیگری نیز به متر و معیار بیشرافتی و شرافت تبدیل شده است. امروزه افرادی که با وقاحت از جنایات بیپایان اسرائیل سخن به میان میآوردند حتی در میان اپوزوسیون هم منفور به شمار آمده و به ذبح انسانیت به واسطه حمایت از اسرائیل متهم هستند.
اکنون بارقههای خشم بیش از هر زمان دیگر در دورترین نقاط جهان شعلهور شده است و تاریخ از بیشرافتی برخی اعراب و شرافت جوانان آمریکایی سخن به میان میآورند.
مولوی در مثنوی معنوی به زیبایی وضعیت فعلی را نشان داده است: «ای بسا هندو و ترک همزبان .... ای بسا دو ترک چون بیگانگان».
محمدرضا تاجیک: پیروزی پزشکیان شکست اصلاحطلبان بود
مشاور خاتمی در دولت اصلاحات میگوید پزشکیان فاقد نقشه گفتمانی و معرفتی است.
محمدرضا تاجیک که در دولت موسوم به اصلاحات مشاور خاتمی بود، به روزنامه آرمان گفت: بسیاری از آحاد جریان رسمی و اسمی اصلاحطلبی (همهجا خطاب من همین شبهاصلاحطلبان هستند)، دیریست که چشایی و بینایی و شم فرصتشناسی خویش را از دست داده و بیش و پیش از اینکه از رخدادهای تاریخی پندی بگیرد، ملال میگیرد. لذا اساساً امید به نوعی تغییر و تحول گفتمانی در این جریان و در این شرایط ندارم. پیروزی پزشکیان، بهعنوان کاندیدای جریان اصلاحطلبی، در عین حال، یک شکست نیز، بود؛ شکست در گشودن دریچهای به روی کاندیداهای اصلی و اصیل خود، شکست در بازتولید/ تاسیس دولتی اصلاحطلب و شکست در احیای شخصیت و حیثیت گفتمانی و اندیشگی خود. بعد از هر ناکامی، ما نغمه بازنگری گفتمانی و کارکردی و تشکیلاتی را در میان اصلاحطلبان میشنویم، اما در آخر روز، آنچه باقی میماند همان نغمه است و دیگر هیچ.
وی افزود: دغدغه امروز بسیاری از اصلاحطلبان رسمی، گشودن روزنه و دریچهای به درون حریم قدرت است و نه گشودن در و دروازهای به روی جریان اصلاحطلبی. دیریست که حیات و ممات جریان اصلاحطلبی به اکسیری بهنام ماکروفیزیک قدرت گره خورده و نه به میکروفیزیک قدرت. دیریست که در نزد اصلاحطلبان، امر سیاسی همهجا و همهچیز را- تمامی ساحتهای حیات فردی و اجتماعی آدمیان را- با نفس دودهایش، تاریک و سرد و مهآلود کرده است، امر اجتماعی را ربوده و نابود کرده است. در واقع امروز ما شاهد بازگشت خشن و غیرمدنی این امر در اشکال گوناگون از ریزش تا شورش سرمایه اجتماعی هستیم. اما پنداری بدن جریان اصلاحطلبی چنان کرخت شده که دیگر با جوالدوز این ریزشها هم نمیتوان آن را تحریک کرد.
فاصله اصلاحطلبان با دولت مستقر فقط به اندازه یک گام به اینسو و یا آنسوی حریم قدرت است. به بیان دیگر اینکه اصلاحطلبان کجای درون یا برون قدرت ایستاده باشند، نگاهشان، رویکردشان و مواضعشان نسبت به پزشکیان و دولت او متفاوت خواهد بود. این قدرت است که دیدگشت (موضع پارالکسی) آنان را مشخص میکند. اینان، سوژه وفادار قدرتند و نه سوژه وفادار این فرد و آن جریان. بنابراین، حمایت اصلاحطلبان از دولت پزشکیان حمایتی دفاکتو خواهد بود و نه دوژور.
تاجیک در پاسخ این سؤال که چرا پزشکیان از تشکیل یک دولت صددرصد اصلاحطلب که میتوانست یک بزنگاه مهم سیاسی برای اصلاحطلبان باشد خودداری کرد؟، گفت: پزشکیان، اولاً، هیچگاه یک اصلاحطلب صددرصد نبوده است، و بنابراین، نمیتوان از ذات نایافته از هستیبخش، انتظار هستیبخشی داشت. ثانیاً، بازی ایشان یک بازی کوچک در بطن و متن بازی بزرگتر بوده و هست (به این موضوع لزوماً نباید از منظری منفی نگریست)، لذا در تحلیل نهائی، این ایشان نیست که قواعد و اصول این بازی را مشخص میکند و از اینرو، از پزشکیان باید به اندازه آنچه میتواند انتظار داشت نه در گستره آنچه باید و شاید. از یک منظر میتوان گفت، شرط اصلاحطلبی محدود و رقیق ایشان، همان شرط پذیرش ایشان در قدرت بود. بنابراین، چنین ارادهای از آغاز وجود نداشت و نمیتوانست وجود داشته باشد.
شهادت بانوی ایرانی و رسوایی مدعیان «زن، زندگی، آزادی»
در حالی که شهادت یک بانوی ایرانی توسط رژیم صهیونیستی، قلوب مسلمین را جریحهدار کرد، عدم موضعگیری مدعیان «زن، زندگی، آزادی» نسبت به این اقدام، یکبار دیگر دروغین بودن این شعار را نشان داده و رسوایی فتنهگران را به همراه داشت.
روز دوشنبه 28 مهر رژیم صهیونیستی طی یک حمله پهپادی بانوی ایرانی به نام معصومه کرباسی به همراه همسرش رضا عواضه را در حاشیه اتوبان در منطقه جونیه لبنان به شهادت رساند.
معصومه کرباسی، سال ۱۳۵۹ در شیراز دیده به جهان گشود. او فرزند حاج حسین کرباسی از اصحاب مسجدالنبی شیراز و از مهندسان برجسته سازمان جهاد کشاورزی بود.
شهیده معصومه کرباسی فارغالتحصیل رشته مهندسی کامپیوتر دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز و از فعالان فرهنگی و رسانهای و از نخبگان برنامهنویسی در این دانشگاه بود. او سال ۱۳۸۲ با همکلاسی لبنانی خود دکتر رضا عواضه ازدواج کرد و به همراه همسرش در سال ۱۳۸۳ به لبنان رفت و در آنجا به حزبالله لبنان پیوستند.
وی در خانوادهای قرآنی پرورش یافت و مادر فداکار پنج فرزند بود. سالها با راهاندازی کانونها، مجالس فرهنگی و دینی با نگاهی امتی به مباحث جهان اسلام، هم اسطوره مقاومت شد و هم به آرزوی خود که بارها به خانوادهاش گفته بود، رسید.
همسر شهیدش، رضا عواضه در بیروت مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته کامپیوتر اخذ کرد و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و از دانشگاه امیرکبیر موفق به دریافت مدرک دکتری شد. وی از نخبگان امنیت سایبری حزبالله بود و تا آخرین لحظه در کنار حزبالله و همراه همسرش با رژیم غاصب صهیونیستی مبارزه کرد.
شهادت این بانوی جلیلالقدر و همسر ایشان (رضا عواضه) قلوب مسلمین و آزادیخواهان جهان را جریحهدار کرده و واکنش برخی از رسانهها را به همراه داشت. با این وجود مدعیان «حقوق زنان» نسبت به شهادت وی موضعی نگرفتند و این مسئله، یکبار دیگر استاندارد دوگانه این طیف در رابطه با مسئله زنان را نمایان کرد.
کسانی که شعار «زن، زندگی، آزادی» را در بوق و کرنا کرده و مدعی حمایت تمامقد از حقوق زنان هستند، در جدیدترین رسوایی خود، نهتنها اقدام رژیم صهیونیستی را محکوم نکردند بلکه در حد اطلاعرسانی و بازتاب این خبر نیز ظاهر نشدند. حال بیش از پیش این مسئله به اثبات رسید که مسئله اصلی این طیف، زن و حقوق زنان نیست.
لازم به ذکر است که فعالین فتنه «زن، زندگی، آزادی» در سال 1401، به سمبلی از تضییع حقوق زنان و لگدمال کردن آزادی و زندگی تبدیل
شدند.