67 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - جشنواره شاهکارهای قرن بیستم در پاریـس۱۴۰۳/۰۹/۰۶
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر -67
جشنواره شاهکارهای قرن بیستم در پاریـس
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
طرحهای پر سر و صدای ناباکف اولین چالش جدی برای ماشین تبلیغات فرهنگی نوظهور سیا بود. مهارتهای سازمانی و قدرت جمعآوری سرمایه واحد نوپای اطلاعات عملیات بریدن باید آزمایش میشد. در نیویوک حسابی به اسم «حساب جشنواره» باز شد، و کمیته آزادی فرهنگی آمریکا مأمور پولشویی پولهای سیا و وزارت خارجه قرار گرفت. پول از کانال بنیاد فارفیلد [به مراکز فرهنگی] انتقال مییافت. سیا این بنیاد را ایجاد کرده بود و آن را پوشش و «دریچهای» برای انتقال پولهای سیا به جشنواره قرار داده بود، اما بعدها به علت مفید بودن آن، به عنوان مهمترین مجرای انتقال یارانههای سیا به کنگره حفظ شد. حمایت مالی از بخش بریتانیایی جشنواره از طریق مذاکره با واحد اطلاعات تحقیقات و وودرو وایات، دوست نزدیک وزیر خزانهداری [بریتانیا] آقای گِیتکِل، صورت گرفت. وودرو وایات قول داد که پولهای بیشتری جمعآوری کند.
واحد اطلاعات و عملیات بریدن همچنین مستقیماً درگیر مذاکره با ارکستر سمفونی بوستن بود. ناباکف از پیش نظر دوست قدیمی خود چارلرز مونچ، مدیر هنری ارکستر را جلب کرده بود. اما مشکلاتی وجود داشت. به گفته ناباکف سفر ارکستر به تنهائی هزینه هنگفتی دربر داشت. جشنواره همچنین با فصل پردرآمد [موسیقی] پاپ در تداخل بود، این بدین معنی بود که ارکستر [در صورت سفر] احتمالاً با کاهش درآمد مواجه خواهد شد. اما بریدن نمیخواست بهترین ارکستر آمریکا، از نظر عموم، را از دست بدهد. بنابراین او به چالرز داگلاس جکسون، شوالیه جنگ سرد که از تایم لایف مرخصی گرفته بود تا در کارزار انتخاباتی آیزنهاور کار کند، روی آورد. نام اختصاری او چ.د1، و همچنین یکی از افراد مورد اعتماد ارکستر سمفونی بوستن بود. چ.د به همراه جولیوس فلایشمن، رئیس بنیاد ساختگی فارفیلد و «فرشته جشنواره»، به طور رسمی از ارکستر برای نواختن در جشنواره دعوت کرد. آنها رسماً برای کنگره آزادی فرهنگی کار میکردند. و نماینده غیر رسمی سیا بودند که از قبل قول تأمین 130 هزار دلار از هزینههای سفر را داده بودند. [بنابراین] هزینه مالی ارکستر تأمین شد.
در 1 آوریل 1952 جشنواره شاهکارهای قرن بیستم در پاریس و با اجرای اثر آیین پرستش بهار توسط ارکستر سمفونی بوستن به رهبری پیر مونتو، همان استادی که در سی و نه سال گذشته آن را اجرا کرده بود، افتتاح شد. رویداد بسیار باشکوهی بود، وینسنت اوریُول رئیسجمهور فرانسه و مادام اوریُول [همسر رئیس جمهور فرانسه] درکنار استراوینسکی [نشسته] بودند [نظارهگر مراسم بودند]. کنگره آزادی فرهنگی به مدت سی روز پاریس را زیر بارش صدها سمفونی کنسرت اپرا و رقص باله که توسط بیش از هفتاد آهنگساز قرن بیستم اجرا میشد، قرار داد. 9 ارکستر از جمله ارکستر سمفونی بوستن، فیلارمونیک وین، ارکستر ریاس برلین غربی (که از وجوه صندوق تبدیلی طرح مارشال تغذیه میشد)، سوئیس روماند ژنو، ارکستر سانتا سیسیلیا رم، ارکستر رادیو ملی فرانسه کارهای خود را اجرا کردند. مهمترین آنها آهنگسازانی بودند که از طرف هیتلر یا استالین ممنوعالکار شده بودند (برخی مثل آلبان بِرگ، افتخار ممنوعیت از هر دو را داشتند). آثاری از آرنولد شونبرگ اتریشیالاصل، که به خاطر یهودی بودن و ساخت آهنگ «موسیقی منحط» در سال 1933 از آلمان رانده شده بود، آهنگی که «منتقدان روسی» آن را «ضد هنر، ناموزون، مشوش، پوچ و بیمحتوا» نامیده بودند؛ پاول هیندمیت، یکی دیگر از پناهندگان آلمان نازی، اکنون به خاطر بنا نهادن مکتب «شبه کُنترپوان خطی و گرافیکی که کورکورانه توسط بسیاری از شبه مدرنیستها تقلید میشد»، مورد تمسخر استالینیستها قرار گرفته بود؛ و کلود دِبیوسی که مجله موسیقی شوروی در وصف آن گفته بود: گلهای شر مدرنیسم در زیر «درخت امپریالیستی» او اجازه رشد و پرورش یافتهاند.
همچنین آثار ساموئل باربر، ویلیام والتون، گوستاو مالر، اریک ساتی، بِیلا بارتوک، هِیطور ویلا-لوبُس، ایلدِبراندو پیتزِتّی، ویتوریو ریئِتّی، جانفرانکو مالیپیهرو، ژُرژ اوریک (که در مجله موسیقی شوروی درکنار داریوس میو به عنوان منتقدان بی چون و چرای فرهنگ بورژوایی و پرافاده شهر کاپیتالیستی معرفی شد)، آرتور هونِگِر، ژان فرانسه، هانری سوگِت، فرانسیس پولَنک، و آرون کوپلند (شوروی او را در کنار روانپزشکانی چون فروید و بورنیگ، برگسون فیلسوف، و گنگسترهایی چون ریموند مورتیمِر و برتراند راسل دستهبندی کرده بود، و گفته بود اینها مراجع دروغینی هستند که موسیقیشناسان و منتقدان شوروی هرگز نباید به آنها مراجعه کنند) برای نشان دادن «ارزشها و تلاشهای نوآورانه قرن ما» انتخاب شده بودند. استراوینسکی که در سال 1939 به پاریسگریخته بود، اثر ادیپ شهریار خود را به اجرا گذاشت، اثری که ژان کوکتو طراحی صحنه و کارگردانی رقص آن را به عهده داشت.