۸۲ - جواد محدثی : فاطمه(س)؛ الگوی دستیافتنی برای «خانه» و «اجتماع» ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
نگاهی به جلوههای فضیلت در سیره حضرت زهرا(س)
فاطمه(س)؛ الگوی دستیافتنی برای «خانه» و «اجتماع»
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
جواد محدثی
بانوی بانوان، حضرت زهرا(ع)، همچنان پس از گذشت قرنها، برای همه بشریت به ویژه زنان و دختران «الگو»ست. روز ولادت او را به نام «روز زن» و «روز مادر» نام نهادهاند، تا همه زنان مسلمان و مادران نمونه، از فضائل و شایستگیهای آن سرمشقِ خوبیها، الگو بگیرند. جلوههای الگویی آن بانو، برای نسل امروز فراوان است. در جنبههای فردی و اجتماعی، عبادی و سیاسی، اخلاق و معاشرت، تربیت و خانه داری، عبادت و بندگی، علم و دین آموزی و... میتواند سرمشق ما قرار گیرد. اگر به این «آینه کمال» بنگریم، جلوههای فضیلت را خواهیم دید و شناخت. برای سهولت در «الگوگیری» از آن اسوه پاکی، به نمونههایی از سیره رفتاری آن حضرت، در چند بخش اشاره میکنیم:
1. بعد عبادی
آنچه به وجود انسان معنی میبخشد، رابطه «نیایش» و «پرستش» با معبود است. هر که در دستگاه خدا «بنده»تر باشد، آزادتر و مقرّبتر است. پیروان سیره زهرا(ع) همچون او باید اهل ذکر، دعا، خلوت، تهجّد و نماز باشند. حضرت فاطمه(ع) بسیار شیفته عبادت و نیایش به درگاه الهی بود. از همه دل بریده بود و دلش پیوسته با پروردگارش بود.
آنقدر در پیشگاه خدا به عبادت میایستاد که قدمهایش ورم میکرد[1] و هرگز از نماز و دعا و نیایش خسته نمیشد، بلکه لذّت معنوی او در عبادت بود. در نمازهایش از خوف خدا میگریست. برای هر روز از روزهای هفته و تعقیبات نماز، دعاهای ویژهای داشت (در کتابهای دعا، متن دعاها و ذکرهای روزانه و تعقیبات نماز آن بانوی بزرگ آمده است.) در دعاهایش برای زنان و مردان مؤمن دعا میکرد، ولی برای خود دعا نمیکرد![2] تسبیحات حضرت زهرا(ع) از برکات آن بانو است. روزی خسته از کارهای طاقت سوز خانه، با دستهای تاول زده به محضر پیامبر خدا(ص) رفت تا برای کمک در انجام کارهای خانه کنیزی برای خود بگیرد. رسول خدا(ص) بهتر از کنیز و خدمتکار را به او عطا کرد، یعنی «تسبیحات حضرت زهرا(ع).».[3] این ذکرهای شریف را حضرت جبرئیل(ع) از سوی خداوند آورد و به حضرتش تعلیم داد.
آری... الهام و نیرو گرفتن از یاد خدا برای غلبه بر دشواریهای زندگی! انس او با محراب عبادت و خلوت او در پیشگاه پروردگار و عشقی که به نماز داشت، او را محبوب خدا و حبیب رسول ساخته بود. شبهای قدر، برنامههای مفصّلتری داشت، حتی افراد خانه را هم در طول روز آماده میکرد تا شب قدر را بیدار بمانند و به عبادت بپردازند و میفرمود: «محروم کسی است که از خیر شب قدر محروم بماند.» هر که در پی «سیرت فاطمی» باشد، باید در کنار تلاشهای روزانه، اهل نیایش شبانه هم باشد و نماز و یاد خدا را در زندگی، سرمایه تقرّب به خدا قرار دهد.
2. بعد اخلاقی
حضرت زهرا(ع) محبوب پیامبر(ص)بود و در زهد و عبادت و خوبی، یادآور صفات و فضائل مادرش خدیجه کبرا بود. ادب و متانت او در گفتار، زبانزد و معروف بود و اخلاق و نشست و برخاست او، به پدرش پیامبر خدا شباهت داشت.
حضرت رسول (ص) هنگام دیدار با او، دست دخترش را میبوسید و به او خوشامد میگفت و او را در جای خودش مینشاند. فاطمه زهرا(ع) نیز همین ادب را در مورد پدرش داشت و هنگام ملاقات با پدر، دست او را میبوسید. بارها پیامبر خدا خطاب به این دختر شایسته و والاقدر خود گفته بود: پدرش به فدایش! صداقت و صراحت لهجه و راستگویی، از ویژگیهای آن حضرت بود. یکی از همسران پیامبر میگوید: من کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم، مگر پدرش را.[4] چنان خود را در خدا و رضای خدا محو و فانی کرده بود که به تعبیر روایات، خشم و رضای او خشم و رضای پروردگار به شمار میرفت، یا رضایت و غضب او با خشم و رضای پیامبر اعظم (ص)برابر بود. ساده و با قناعت میزیست و دل از زرق و برق دنیا بریده بود. آیین همسرداری را در خانه به خوبی مراعات میکرد و در برخورد با دیگران مخصوصاً همسرش فروتنی داشت و برای رسیدن به مقامات بلند، سختیهای زندگی را همراه با قناعت و مناعت تحمّل میکرد. از پاسخگویی به سؤالات دینی زنان خسته نمیشد و با روی باز از آنان استقبال میکرد.
وقتی او را شبیهترین افراد به پیامبر دانستهاند، همه اخلاق نیکوی حضرت رسول را در وجود و رفتار او میتوان سراغ گرفت و به او اقتدا کرد.
3. در اندیشه دیگران
حضرت فاطمه(ع) دست پرورده مکتب وحی و تربیت یافته حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) است. اسلام، دین نوعدوستی، اهتمام به امور مردم، دلسوزی برای تهیدستان و یاری مظلومان است. زهرای اطهر(ع) نیز که اسوه ماست، مظهری از این صفات و رفتار مکتبی بود. در سیره رفتاری آن حضرت آمده است: وی از توان مالی خویش در راه کمک به محرومان نیازمند بهره میگرفت.
یک بار، پارچهای را که داشت، به رسول خدا(ص)داد و آن حضرت آن را تکه تکه برید و به تعدادی از اسیران بیلباس رومی داد که خود را بپوشانند. داستان نزول سوره «هَلْ اَتی » در شأن این خانواده نیز، بر همین محور است که این خانواده، برای ادای نذر خویش سه روز روزه گرفتند و هنگام افطار، غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند.[5] آزاد سازی بردگان در نظر او کاری ارزشمند بود. گردنبندی را که علی(ع) برای او خریده بود، فروخت و با پول آن بردهای خرید و آزاد کرد. پیامبر اکرم (ص) از این کار دخترش بسیار خرسند و شادمان شد و او را ستود. در فکر مردم بودن، «روح مسلمانی» است.
آن بانو، حتی در دعا و حاجت خواهی از خدا هم از یاد مردم غافل نبود. گاهی شبهای جمعه تا صبح، به نماز و دعا میپرداخت و برای دیگران دعا میکرد، اما برای خود چیزی از خدا نمیخواست. وقتی فرزندان خردسالش راز این کار را میپرسیدند، میفرمود: فرزندانم! اول همسایه، آن گاه خانه!
داستان بخشیدن جامه تازه عروسی به نیازمندی که درِ خانه حضرتش آمده بود را شنیده و خوانده اید. این نیز جلوهای از روحیه ایثار و بخشندگی آن حضرت و نشانه نوعدوستی و محروم نوازی و کمک به نیازمندان بود. شیعه زهرا(ع) نیز از توان مالی خود در رفع نیاز دیگران بهره میگیرد و در غم و شادی دیگران، خود را سهیم و شریک میداند. تنها به فکر راحتی خود بودن و غم مردم نخوردن، از «سیره فاطمی» به دور است و شیعه زهرا، در این مورد هم باید از آن بانوی بزرگ، درس بیاموزد.
4.عفاف و حجاب
از بارزترین جلوههای الگویی بانوی اسلام، زهرای اطهر(ع)، حُجب و حیا و عفاف آن حضرت بود. پوشش از «نگاه حرام» و «چشم نامحرم»، هم مصونیتی برای بانوان پدید میآورد، هم جامعه را از تباهی و فساد باز میدارد و هم نشانه آگاهی و بیداری زن و پرهیز از تبدیل شدن به ابزار سودپرستی و کامجویی بلهوسان است. اینها گوشهای از فلسفه حجاب در مکتب است.
حضرت زهرا(ع) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوة عفاف. عقیده داشت بهترین چیز برای زن، آن است که نه نامحرم او را ببیند و نه نگاه او به مردان نامحرم بیفتد. این سخن، نه به معنای ردّ فعالیتها و حضور اجتماعی زن در صحنه، بلکه هشدار و تذکر به لغزشگاههایی است که بر سر راه پاکدامنی و عفاف وجود دارد و گاهی زمینه یک فساد عظیم، یک «نگاه» است، چه از سوی زن، چه مرد. وقتی یک مرد نابینا وارد خانه آن حضرت میشود و با رسول خدا(ص) ملاقات میکند، با ورود او، زهرا(ع) برمی خیزد و فاصله میگیرد و خود را میپوشاند، یا پشت پرده میرود. وقتی پیامبر میفرماید: دخترم! این مرد نابیناست. زهرای عزیز پاسخ میدهد: اگر او نمیبیند، من او را میبینم و او بوی مرا استشمام میکند. پیامبر خدا با شنیدن این کلام، ضمن تأیید گفتار دخترش میفرماید: گواهی میدهم که تو پاره تن منی. نیز نقل شده که پیش از وفات، به علی(ع) و به «اسماء» وصیت کرد که چون از دنیا رفت، پیکرش را داخل تابوتی بگذارند تا حجم بدن دیده نشود! پیش از آن رسم بود که زنان را روی تابوتِ سرْباز مینهادند و حجم بدن معلوم میشد. اسماء به آن حضرت یادآور شد که در سرزمین حبشه، برای مردهها تابوتی میسازند که حجم بدن و اندام را میپوشاند. شکل آن را هم برای آن بانوی بزرگوار ترسیم کرد. حضرت فاطمه(ع) فرمود: «ای اسماء! برای من نیز شبیه آن را بسازید، و پس از مرگ، پیکرم را درون آن بگذارید تا مرا بپوشاند. خداوند تو را از آتش دوزخ بپوشاند!» آن نیز درسی برای عفاف جامعه و آرامش روحی افراد است، که در سایه پوشش زن و کنترل نگاه مردان، مصونیت و ایمنی اخلاقی پدید میآید و زمینه گناه از بین میرود.
5. حضور سیاسی
بی تفاوتی در قبال آنچه در جامعه میگذرد، بخصوص در زمینه وضعیت سیاسی و اجتماعی و حقوق عمومی، دور از روش و منش اسلامی است. حضرت زهرا(ع)، دختر رسول بزرگواری است که «مدنیت اسلام» را بر پایه وحی پدید آورد و به مسلمانان، تعهد اجتماعی و نظارت بر عملکرد مسئولان و حساسیت به معروف و منکر را آموخت. دختر رسالت، به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی بیتفاوت نبود و جبهه حق را یاری میکرد. پس از رحلت پیامبر (ص)که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، او همراه زنان بنیهاشم به مسجد رفت و در جمع مسلمانانِ حاضر، ضمن خطبهای که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق کُشیها و فراموش کردن وصیت رسول خدا(ص) و جان گرفتن دوباره سنتهای جاهلی انتقاد کرد و ریشههای سهل انگاری در دفاع از حق و فراموش کردن توصیههای قرآن و پیامبر را در عادت کردن به زندگی مرفّه و دنیادوستی و لذّت طلبی دانست و از اینکه به سرعت، دستاوردهای وحی و دین و خدمات و زحمات پیامبر را از یاد بردند،آنان را نکوهش کرد.خطبه او (که تاکنون بارها از سوی دانشمندان دینی شرح شده است)، نشانه تعهد اجتماعی و حضور در صحنه دفاع از بنیانهای دینی و مبارزه با بدعتها و غفلتهاست.
تلاش برای اثبات حق و ولایت علی(ع) و مبارزه با انحراف در رهبری امت اسلامی را تکلیف خود میدانست. گاهی شبها به همراه علی(ع) به در خانه مهاجران و انصار میرفت و در حمایت از ولایت، توصیهها و وصیتهای پدرش را به یادها میآورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسئله خلافت (که در واقع حق امت بود) و نیز حمایت از حق خودش فرا میخواند. هر چند آنان با سردی و بیمهری پاسخ میدادند و برای دفاع از حق بیتفاوت بودند و بهانه و عذر میآوردند، ولی آن بانوی بزرگ، برای اتمام حجت، آنان را به این یاری فرا میخواند تا فردا نگویند کسی به ما نگفت و یادآوری نکرد! مردم، با شأن و مرتبهای که برای حضرتش میشناختند، به خاطر او، حضرت علی(ع) را بیشتر مراعات میکردند. به نوشته مورّخان، زهرای مرضیه(ع) تا زنده بود، علی(ع) حامی نیرومندی داشت و به خاطر فاطمه(ع)، حرمت علی(ع) را پاس میداشتند. اما پس از شهادتش، علی تنهاتر و بیپناهتر گشت. خط سیاسی فاطمه زهرا(ع) بسیار روشن و روشنگر و ابهام زدا بود. چنان مدبّرانه عمل میکرد که پس از او هم راه، روشن بماند. اینکه وصیّت کرد پیکرش را شبانه غسل دهند و به خاک سپارند، تا آنان که بر وی ستم کردند و او را آزردند، در مراسم دفن او حضور نداشته باشند و از این حضور نتوانند بهره سیاسی ببرند و کارهای خود را تطهیر و توجیه کنند، نمونهای از درایت و آینده نگری حضرت بود. هنوز هم مخفی بودن مکان دفن او، روشنگر حقیقت و نشانه ظلمی است که بر او و خاندان پاک پیامبر خدا رفته است. وصیّت او نیز بار سیاسی داشت و بیانگر مواضعش در مسائل اجتماعی و سیاسی بود.
6. احیاگری و فرهنگ یاد
فداکاری و جانبازی در راه دین، کلید سعادت اجتماعی و رستگاری ابدی است. اولیای دین، هم آموزگاران، هم مدافعان و هم احیاگران «خط جهاد» و «فرهنگ شهادت» بودند. حضرت زهرا(ع) نیز با سیره و رفتار خود، تلاش در زنده نگهداشتن این خط و فرهنگ داشت؛ حتی با برنامههای عبادی و ذکر و دعا و زیارت، به پاسداری از آرمانهای شهدا میپرداخت. تسبیح حضرت(ع) که با آن ذکر میگفت، نخی بود که به تعداد ذکرها و تکبیرها «گره» داشت و با آن تسبیح میگفت. پس از شهادت حمزه سیّدالشهدا در جنگ احد، از خاک تربت او تسبیح ساخته بود و با آن ذکر میگفت. از آن پس مردم نیز در پیروی از رفتار او چنان کردند.[6] این کار و برنامه، نوعی احیای فرهنگ شهادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطرة آن الگوهای ایمان و ایثار و جهاد و الهامگیری از روح شهیدان راه خداست، تا این فرهنگ در نسلهای آینده هم زنده بماند. بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه(ع) در صحنههای اجتماعی دفاع از دین و پیشوا و رهبری حاضر بود؛ از جمله در جنگ اُحد که نخستین رویارویی مسلمانان با مشرکان بود، شرکت داشت و به امدادگری و مداوای زخمهای رسول خدا(ص)مشغول بود. همراه سه زن دیگر از مدینه آب و غذا میآوردند و به جبهه نبرد میرساندند و به درمان مجروحان میپرداختند.[7] زنان قهرمان ملّت ما نیز در انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس، با الهام از آن حضرت، یاریگر مدافعان حق و پشتیبانی کنندة صحنههای جهاد و مبارزان راه انقلاب بودند. او احیاگری خط شهادت و رشادتهای مبارزان را، سالها پس از حماسه احد نیز داشت و به خاطره معطّر آنان وفادار مانده بود و میکوشید تا به عنوان راویِ صادق آن صحنههای ایثار و فداکاری عمل کند. به نقل تاریخ، روزهای دوشنبه و پنجشنبه به احد میرفت و مزار شهدای احد و حضرت حمزه را زیارت میکرد. از آنجا که خود در صحنه نبرد احد حضور داشت و صحنههای آن را دیده بود، به عنوان یک شاهد زنده و روایتگر آن حماسه دینی، به دیگران نشان میداد و میفرمود: اینجا پیامبر(ص) بود و آنجا مشرکان! این عمل، هم الگوی «زیارت شهید» را دارد، هم زنده نگهداشتن خاطرات شهدا و وقایع ایّام نبرد را.
با تکریم یاد شهیدان و گرامیداشت ایّام جنگ و دفاع، میتوان «فرهنگ جهاد و شهادت» را به نسلهای آینده منتقل کرد. این، درسی است که وارثان پیروزی و بازماندگان کاروان شهادت، از سیره فاطمه زهرا(ع) میآموزند.
7.خانهداری
چگونه زیستن و معاشرت کردن با هسمر و فرزندان و سامان بخشی به امور خانه و زندگی که در حیات طیّبه حضرت زهرا(ع) بود، هم الگوی خانوادههاست، هم خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است. آن حضرت، آیین خانه داری و همسرداری را به خوبی مراعات میکرد. در زندگی واقعاً شریک و همراه و همراز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود. گاهی در خانه، به علّت دوران و شرایط تنگنای اقتصادی حاکم بر مسلمانان و آن حضرت، غذایی نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(ع) چیزی به حضرت علی(ع) نمیگفت و از او درخواستی نمیکرد؛ حتی به پیامبر خدا هم در این مورد سخنی نمیگفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را تأمین کند و شرمنده شود. تا این حد مراعات قدرت مالی شوهر و پرهیز از «درخواست»، تنها از آن حضرت بر میآمد که همسر و همتای کسی همچون علی(ع) است. مشارکت در کارهای خانه، جلوه دیگری از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهی در اثر کار بسیار، دستهایش تاول میزد، لباسهایش غبارآلود میشد و بر لباسش دود و خاکستر مینشست.[8] کارها بین حضرت علی(ع) و فاطمه(ع) تقسیم شده بود.آوردن آب و تهیه هیزم و کارهای خارج از خانه، بر عهده علی(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهای داخل خانه با فاطمه(ع) بود. حضرت زهرا(ع) از اینگونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبهرو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسی برای تقویت عفاف و پاکی در جامعه اسلامی است. آن حضرت، در کارهای داخل خانه نیز در دورانی که «فضّه» به عنوان خدمتکار، در محضرش بود، کارهای خانه را میان خودش و فضّه خادمه تقسیم میکرد تا چندان سختی بر او وارد نیاید.[9]
حضرت زهرا(ع) ساده زندگی میکرد.از تجمّل در زندگی پرهیز داشت و سختیهای دنیا را تحمّل میکرد، تا به شیرینیهای آخرت برسد. وسایل زندگی او ساده و مهریهاش اندک بود.در برابر همسرش علی بن ابی طالب(ع)، فروتنی داشت و به همه وظایف و حقوق همسری، در نهایت ادب عمل میکرد و یک «پناه » برای شوهرش بود و همدم رنجها و غصّههای وی به شمار میآمد. علی(ع) فرموده است: «وقتی به خانه میآمدم و به زهرا نگاه میکردم، تمام غم و اندوهم برطرف میشد. هرگز کاری نکردم که فاطمه از من خشمناک شود، فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت.».[10] اینکه زهرا(ع) حتی دردهایش را از شوهرش پنهان میکرد تا موجب غصّه و ناراحتی او نشود، جلوه دیگری از همدردی و همراهی با او بود. مهربانیاش با فرزندان، همدلیاش با همسر، همکاریاش در کارهای خانه با خدمتگزار، مراقبت از کودکان برای برنامههای عبادی و آمادگیهای روحی برای نیایش و دعا و... از نمونههای سرمشق بودن این خاندان برای همگان است. اینها گوشهها و نمونههایی از سیره و رفتار والای آن بانوی بزرگ بود. باشد که مرام و شیوه او، الگوی همه ما باشد، پیوسته و در همه حال و همه جا.
پینوشتها
[1] مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341.
[2] علل الشرایع، ج 1، ص 216.
[3] یعنی 34 بار الله اکبر، 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله.
[4] مناقب، ج 3، ص341.
[5] انسان/ آیه 8.
[6] وسائل الشیعه، ج 4، ص1033.
[7] نهجالبلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج15، ص36.
[8] علل الشرایع، ج 2، ص 65.
[9] کافی، ج 8، ص 165.
[10] کشف الغمّه، ج 1، ص 363.
از: فرهنگ کوثر شماره 69