71 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - هجمه سنگین رسانههای کمونیستی علیـه کنگـره ۱۴۰۳/۰۹/۱۶
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 71
هجمه سنگین رسانههای کمونیستی علیـه کنگـره
۱۴۰۳/۰۹/۱۶
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
روزنامه چپ فرانک تیرور به گفتههای لیفار که در نقش یک قهرمان فرانسوی ظاهر شده بود واکنش نشان داد و گفت، او اصلاً حق صحبت در این مورد را ندارد، «دلیل اینکه او صلاحیت اظهار نظر ندارد این است که خدمت به هنر باید همراه با فداکاری در راه آرمان آزادی و کرامت انسانی باشد، به ویژه در زمانی که این آرمانها، همچون دوران اشغال آلمان لگدمال شده باشند، دورانی که حتی مانع رقصیدن آقای لفار نشد!»
مقاله ادامه داده بود: «اجازه دهید سیاست و تبلیغات را فراموش کنیم. آن دستان رمزآلود و تاریک که ذهنهای خلاق در عرصههای هنری یا علمی را در خدمت دولت یا رئیس قرار میدهد توسط جهان آزاد، که روح را همه جا میدمد [و به همه زندگی و نشاط میبخشد]، به رسمیت شناخته نشده.... بالهای آزادی هنوز قطع نشده است».
به نظر میرسید روزنامه فرانک تیرور در مواضع «عمدتاً صریح ضدآمریکایی» خود در چند سال اخیر، تجدید نظر کرد و با تمام وجود از جشنواره حمایت نمود. سردبیر روزنامه جرج آلتمن عضو کمیته راهبردی کنگره بود. فیگارو لیترِر فرد دیگری بود که جشنواره را مطلوب دانست و به حمایت از آن برخاست. او جشنواره را شاهد بزرگی برای فعالیتهای هنری بیطرفانه دانست!۱و آن را ستایش کرد.
موریس نوئل، مدیر مسئول روزنامه، دوست ریموند آرون بود. و این آرون بود که او را به کنگره معرفی کرد. روزنامه اصلی لی فیگارو نیز از طریق دفاتر فعال آقای بریسون، مدیر مسئول روزنامه که ناباکف به سختی او را در ناهارهای طولانی جذب [کنگره] نمود، مواضع خود را همسو با کنگره میکرد.
کنگره از هر طرف زیر آماج نقد و ضربات شدید رسانههای کمونیستی قرار گرفته بود. روزنامه بشریت به جشنواره حمله کرد و از آن به عنوان بخشی از یک طرح شوم یاد کرد که در راستای «تسهیل اشغال ایدئولوژیکی کشور توسط آمریکا، و آغشته کردن اذهان فرانسویها به افکار جنگطلبانه و فاشیستی به اجرا در آمده، که قبول آن امکان ثبتنام روشنفکران فرانسوی در ارتش فرهنگی و تقویت ارتش اروپا را فراهم خواهد کرد.... تبادلات فرهنگی ابزاری برای تقویت برنامههای نفوذ، جاسوسی و تبلیغاتی آمریکا خواهد شد، برنامههایی که توسط برنهام تنظیم و توسط کنگره تصویب میشود، و پشتوانه مالی آن اعتبارات به اصطلاح امنیتی است...۲
جمله معروف آقای هِنری لوس مبنی بر اینکه: قرن بیستم باید تا حد زیادی قرن آمریکایی باشد، معنی واقعی [و فلسفه اصلی] رویدادی به نام جشنواره قرن بیستم را به ما بیان میکند. «ایالات متحده اکنون همان نقشی را بازی میکند که زمانی روم در برابر یونان بازی میکرد. هادریان۳ های جدید نه امپراتور هستند و نه رئیسجمهور: آنها بانکدار یا خودروساز هستند». دایانا جوسلسون پاریس آن دوره را مملو از احساسات ضدآمریکایی توصیف کرده و میگوید: ذهنیت «یانکی برو خانه» در همه جا وجود داشت: «افرادی که ما ملاقات کردیم واقعاً اینطور نبودند اما تصور میکردند که یک آمریکایی معمولی بسیار چندشآور است. بسیاری از آمریکاییها از این پاسخ [زننده و] خارج از انصاف به بزرگواریهای خود عصبانی شدند. سی دی جکسون اعتراف میکند: «اگر به خود اجازه میدادم میتوانستم از اروپاییها ناراحت شوم». «چطور اروپاییها از یک طرف میگویند آمریکاییها به خانه برگردید، و از طرف دیگر میگویند: خارج شدن یک لشگر آمریکا از اروپا به مثابه پایان جهان خواهد بود! اینکه از یک دهان دو صدای متفاوت شنیده میشود مقداری برای من احمقانه به نظر میرسد و این با ذهن منطقی معروف اروپاییان همخوانی ندارد».
به طور کلی جشنواره ناباکف در نهایت گره روابط آمریکا و فرانسه را بیشتر و بیشتر کرد. دو نوفویل که هرگز قانع نشد جشنواره را به عنوان یک ایده خوب بپذیرد بعدها گفت «به نظر میرسید یک رویداد پوششی گران قیمتی است. اما واشنگتن آن را دنبال کرد و به ما پول تزریق کردند زیرا فکر میکردند یک ایده عالی است. [اما شروع یک اتفاق بزرگی است،] من آن را به اثر گلوله برفی تشبیه میکنم. آیا شما این را موفقیت میدانید؟ خوب، سعی داشت چه کار کند؟ آیا پیام آزادی فرهنگی را نشر میداد؟ من نمیدانم. فکر میکنم هدف خود را به عنوان یک رویداد پوششی انجام داد. منظورم این است که فلایشمن را به عنوان حامی این چیزها معرفی کرد. این یک تلاش ترکیبی بود. من فکر میکنم یک پنجره بزرگی برای نمایش محصولات فرهنگی آمریکا بود، که در رقابت با فرهنگ اروپایی به نمایش در میآمد و واشنگتن خیلی به آن اشتیاق و علاقه نشان میداد».
پانوشتها:
1- یعنی جشواره ثابت کرد که میتوان کار هنری بیطرف انجام داد و در این مورد میتواند الگو باشد.
2- security credits اعتبارات امنیتی
3- نام امپراتور روم در سده دوم میلادی که برای جلوگیری از ورود و هجوم قبائل سلتی به مرزها و سرزمینهای امپراتوری روم، مرزی بین اسکاتلند و انگلستان کنونی کشید که به دیوار هادریان معروف است. طول این دیوار به حدود 120 کیلومتر میرسد.
4- یعنی هم دستان پنهان واشنگتن در این ماجرا پنهان میماند و هم به معرفی محصولات فرهنگی خود میپرداخت.