1315 - شبهه علم غیب پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۳/۰۹/۱۶
شبهه علم غیب پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)
(پرسش و پاسخ)
پرسش : قرآن کریم از یکسو در برخی آیات علم غیب را مخصوص خدای متعال میداند، اما از طرف دیگر در بعضی آیات و روایات پیامبران و امامان را برخوردار از علم غیب معرفی میکند. آیا میان این دو دسته آیات تعارضی وجود دارد؟
پاسخ:طرح شبهه
خدای متعال در برخی آیات قرآن از یکسو علم غیب را مخصوص خدا معرفی میکند «و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الّا هو» کلیدهای غیب، تنها نزد خداست و کسی جز او آن را نمیداند.(انعام-59) «هرکه در آسمانها و زمین است جز خدا غیب را نمیشناسد.»(نمل-65) و یا با صراحت درباره پیامبر گرامی(ص) میفرماید: «بگو به شما نمیگویم گنجینههای خدا نزد من است، و غیب نیز نمیدانم».(انعام-50) اما از طرف دیگر در بعضی از آیات میفرماید: «پیامبران از غیب آگاهی دارند. خداوند دانای غیب است و کسی را بر اسرار غیبش مسلط نمیکند، مگر آنهایی را که به پیامبری انتخاب میکند.»(جن- آیات 26 و 27) آیا اختلاف میان این دو دسته آیات موهم تعارض در آیات قرآن کریم نیست؟
پاسخ شبهه
1- منظور از «اختصاص علم غیب به خدا» علم استقلالی و ذاتی خداوند است، لذا هیچکس غیراز او مستقلاً و ذاتاً هیچگونه آگاهی از غیب ندارد، و هرچه دارد از ناحیه خدا و با الطاف و عنایات او است. بنابراین علم غیب پیامبران(ص) و امامان(ع) و اولیای الهی جنبه تبعی به اذنالله دارد، و از این جهت میان این دو دسته آیات منافات و تعارضی وجود ندارد.
2- اسرار غیب در دوجا ثبت است:
1- در لوح محفوظ (خزانه مخصوص علم خداوند) که هیچ دگرگونی در آن رخ نمیدهد و هیچکس جز خداوند از آن آگاه نیست
2- لوح محو و اثبات آن، که علم به مقتضیات است نه علت تامه، و آنچه که دیگران نمیدانند مربوط به همین قسمت است که به اذنالله پیامبران(ص) و امامان معصوم(ع) میتوانند از آن علم برخوردار شوند.
3- خداوند بالفعل از همه اسرار غیب آگاه است، ولی ممکن است انبیا و اولیای بسیاری، اسرار عالم غیب را بالفعل ندانند، اما هنگامی که اراده کنند خداوند به آنها تعلیم میدهد. البته این اراده نیز به اذن و رضای خدا انجام میگیرد. بنابراین آیات و یا روایاتی که میگوید آنها نمیدانند، اشاره به ندانستن فعلی و ذاتی است، و آیات و روایاتی که میگوید میدانند، اشاره به قابلیت و امکان دانستن آنها دارد. لذا آگاهی کسی که دایره مأموریت او محدود به مکان و زمان خاصی نبوده و رسالت او جهانی و جاودانی است تا روز قیامت، چگونه ممکن است فقط بر جزئی از زمان و محیط محدود پیرامون خود آگاهی و علم داشته باشد؟! بنابراین آیاتی که علم به غیب را از پیامبر اکرم(ص) و انبیاء(ع) نفی میکند، تنها در این مقام است که این حضرات از آن جهت که بشری هستند و طبیعت بشری دارند، علم به غیب ندارند.
خلاصه چنین نیست که علم غیب از خواص طبیعت بشری و یا طبیعی باشد که اعلی مرتبه طبیعت بشری را دارد، به طوری که بتواند این خاصه و اثر را در جلب هر منفعت و دفع هر ضرر استعمال کند و به کار گیرد، همان طور که ما توسط اسباب ظاهری جلب نفع و دفع ضرر میکنیم. بگو! من از میان پیامبران نودرآمدی نبودم و نمیدانم با من و با شما چه معاملهای خواهد شد.(احقاف-9) و لذا همان طور که میبینیم، وقتی پیامبران معجزهای میآورند، بدین جهت نیست که این حضرات، افرادی از جنس بشر و یا برجستگانی از بشرند و این خاصیب خود آنان است، بلکه هرچه از این معجزات میآورند به اذن خدای متعال و اوامر او است. لذا میبینیم در چند جا در پاسخ آنان که پیشنهاد معجزه با آیتی کردهاند، خداوند میفرماید: بگو! پاک است پروردگار من، آیا جز من بشری فرستاده هستم؟(اسراء-93) یا میفرماید: و هیچ فرستادهای را نرسد که بیاجازه خداوند نشانهای بیاورد.(مومن-78)