72 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - پاسخ سـیا به قطارهای تبلیغی کمونیستها ۱۴۰۳/۰۹/۱۸
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر -72
پاسخ سـیا به قطارهای تبلیغی کمونیستها
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
واکنش ملوین لاسکی به جشنواره خیلی سرد بود. او گلایه خود را اینگونه ابراز کرد: ارکستر سمفونی بوستن هزینه سنگینی را روی دوش ما گذاشته است (در واقع هزینه کل آوردن ارکستر به اروپا 166359.84 دلار شد).
لاسکی ادامه داد: «بنده بر این باور بودم که جشنواره یک مسئله جزئی و بیاهمیت است. اینکه خارجیها فکر کنند آمریکاییها میتوانند موسیقی بنوازند یا نه، مسئله مهمی نبود. تمام مسئله این نبود که نباید پول مفت به کسی بدهیم.
مسئله این بود که پول زیادی1 وجود نداشت. همانطور که مردم اذعان کردند پول ما اندک بود. بنابراین صرف چنین مبالغ هنگفتی برای این نوع تبلیغات منطقی نبود».
دایانا جوسلسون چنین نتیجه میگیرد: «آن زمان احساسات ضدآمریکایی در فرانسه خیلی قوی بود. جشنواره نیکلاس برای مقابله با آن طراحی شد. بسیار هیجانانگیز بود. اما این نظر که آمریکا پشت کنگره است را بیشتر تقویت کرد».
با این وجود جشنواره دو نتیجه ملموس داشت. ابتدا با تابلو ارکستر سمفونی بوستن، هنر سمفونیک آمریکا را به رخ همگان کشید و خود را به جهان معرفی کرد. بعد از حضور پیروزمندانه در جشنواره پاریس، ارکستر به اکثر شهرهای بزرگ اروپا سفر کرد، و در لاهه، آمستردام، بروکسل، فرانکفورت، برلین، استراسبورگ، لیون، بورود و لندن هنر خود را به نمایش گذاشت و در واقع نیروی ویرانگر فرهنگ آمریکایی و پاسخ سیا به قطارهای تبلیغی2 سابق بود.
سی دی جکسون با هیجان از موفقیت چشمگیر سمفونی بوستن و استقبال گستردهای که در سفر اروپایی خود مواجه گشته بود نوشت:
«.... ما به راحتی نمیتوانستیم به بیان دیدگاه خود بپردازیم [ما نمیتوانستیم به صراحت با مردم سخن بگوییم]. باید دلیلی [پیدا میکردیم که] این خونها و عرقها و اشکها را توجیه میکرد، ضرورت این کار احساس میشد. اگر نگویم بزرگترین، اما یکی از بزرگترین خطرهایی که ما در اروپا با آن مواجه هستیم عدم پذیرش آمریکا از سوی اروپاییان، در مسائلی غیر از کوکاکولا، وان حمام و مخزن آب است.... سهم ارکستر سمفونی بوستن در این حوزه فرهنگی و روشنفکری بیحد و حصر بوده [و کمک شایانی به بازسازی چهره آمریکا در اذهان اروپاییان کرد]». بریدن نیز همینطور مشتاق بود و بعدها در خاطراتش گفت: «من هنگامی که میدیدم ارکستر سمفونی بوستن چنان در فرانسه توجهات و نظرها را به آمریکا جلب کرده و تحسین مردم را برانگیخته که جان فاستر دالس یا دوایت دی آیزنهاور با صد سخنرانی هم نمیتوانند چنین موفقیتی را بهدست آورند، وجودم پر از شادی و سرور میشد».
دومین دستاورد مثبت جشنواره این بود که بنیاد فارفیلد را به عنوان یک پشتیبان ظاهراً معتبر برای کنگره تأسیس کرد. این بدان معنی بود که ایروینگ براون دیگر مجبور نبود از پولهای کثیف خود خرج کند، و کمکم خود را کنار کشید. فارفیلد در 30 ژانویه 1952 به عنوان یک «سازمان غیرانتفاعی» تأسیس شد.
بر اساس دفترچهای که منتشر کرده «این سازمان به صورت خصوصی و توسط گروهی از افراد آمریکایی که علاقهمند به حفظ میراث فرهنگی جهان آزاد و تشویق به تبادل و گسترش مداوم دانش در زمینههای هنر، ادبیات و علوم هستند، تشکیل شده است.
بدین منظور، بنیاد به گروهها و سازمانهایی که در بسط و همگانی کردن پیشرفتهای فرهنگی اخیر مشغولند و گروههایی که موسساتشان سهم ارزشمندی در پیشرفت فرهنگ، در زمینههای ادبی، هنری و علمی دارند؛ کمک مالی خواهد کرد. این بنیاد به سازمانهایی کمک میکند که برنامههایشان به سمت تقویت روابط فرهنگی، برای پیوند دادن ملتهای جهان و آگاه کردن مردم از خطرات ذاتی تمامیتخواهی بر پیشرفت فرهنگی و فکری حرکت میکند».
رئیس فارفیلد، جولیوس فلایشمن پیشانی و جلودار3 بیرقیب [و البته صوری] سیا، وارث ثروت عظیم مخمر و جین4 که در ایندین هیل5 خارج از شهر سینسیناتی زندگی میکرد، بود. او در تأمین مالی نیویورکر کمک کرد و سابقه طولانی در کمک به هنر داشت: او مدیر اپرای متروپُلیتن نیویورک، یکی از اعضای انجمن سلطنتی هنر در لندن، عضو کمیته مشورتی مدرسه یِیل دراما، مدیر [شرکت] باله روسی دِ مونت کارلو6 (که پایهگذار آن دیاگیلف بود)، مدیر بنیاد باله نیویورک، و حامی مالی بسیاری از نمایشهای خیابانی بود. مایکل جوسلسون از او به عنوان «ماسِیناس7 آمریکایی برای جهان فرهنگ» یاد میکرد. ثروت شخصی و حمایتهای مختلف او از هنر، او را به فرشته ایدهآل CIA تبدیل نمود، فرشتهای که CIA را در حمایت مالی از کنگره آزادی فرهنگی یاری میداد.
پانوشتها:
1- oodles of money: خروارها پول
2- agitprop trains زمانی شوروی برای ترویج اندیشه و پیشبرد اهداف خود، طرح قطارهای تبلیغی را کلید زد. این قطارها به شهرها و کشورهای مختلف رفته و برنامههای فرهنگی و تبلیغی خود را به اجرا میگذاشتند. این قطارها به نوعی سینما سیار هم محسوب میشدند. اجرای موسیقی هم یکی دیگر از ابزارهای تبلیغی آنان بود. آنها از این طریق پیام انقلاب کمونیستی خود را به سایر شهرها و کشورها صادر میکردند که به نوعی جنگ تبلیغی در برابر دشمنان داخلی و خارجی محسوب میشد
3- Front man جلودار، پرچمدار، پیشانی، تابلو. کسی که به ظاهر مسئول گروهی را به عهده میگیرد ولی در اصل مسئول کس دیگری است، کسی که در ظاهر فقط همه کاره است
4- میوهای که از آن مشروب درست میکنند. نام یک نوع مشروب الکلی
5- شهری واقع در ایالت اوهایو
6- Ballet Russe de Monte Carlo
7- مشاور و وزیر فرهنگ اولین امپراتور روم بوده و همواره از او به عنوان حامی ثروتمند و سخاوتمند و خوشفکر هنر یاد میشود. او در سال 68 قبل از میلاد متولد و در سال 8 قبل از میلاد درگذشت.