1319 - شبهه اکثریت نافرمان(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
شبهه اکثریت نافرمان
(پرسش و پاسخ)
پرسش:چرا با وجود اینکه گرایش به حق و حقطلبی فطری انسانها میباشد، و قرآن هم به این مطلب در برخی آیات تاکید مینماید، اما اکثریت مردم به صراحت برخی آیات دیگر قرآن از اطاعت اوامر الهی و پیروی از حق سر باز میزنند. آیا این اختلاف، موهم تناقض در آیات قرآن نیست؟
پاسخ:قرآن کریم از سویی درباره اطاعت همه انسانها و آسمانها و زمین طرح شبهه میفرماید: «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اطاعت یا اکراه و همچنین سایههایشان هر صبح و عصر برای خدا سجده میکنند.»(رعد-15) و در آیه دیگر در همین زمینه میفرماید: «همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند خواسته و ناخواسته تسلیم خداوند میباشند.»(آلعمران-83) اما از طرف دیگر در برخی آیات اکثر مردم را ناسپاس میداند. «بیشتر مردم سپاس و شکر نمیکنند.»(یوسف-38) و یا در آیه دیگر: «مردمان کمی شکر نعمتهای الهی را بجا میآورند.»(سبأ-13) و یا کافر و بیایمان: «اکثر مردم ایمان نمیآورند.»(هود-17) و «ما این آیات قرآن را به صورتهای گوناگون برای آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولی بیشتر مردم از هر کاری جز انکار و کفر ابا دارند.»(فرقان-50) و یا مخالف حق: «بیشتر آنها با حق مخالف بودند.»(مومنون-70) توصیف میفرماید. آیا این اختلاف صریح در آیات قرآن موهم تناقض در آیات الهی نیست؟
پاسخ شبهه
آیات الهی که دلالت بر تسلیم بیقید و شرط در برابر خداوند و سجده و تسبیح الهی همه موجودات دارد، اشاره به مرحله تکوین عالم خلقت و هستی دارد و ربطی به آیات نافرمانی انسانها در برابر خدای متعال و آیات تشریعی ندارد. به عبارت دیگر سجده، تسبیح و تسلیم در این دسته آیات به معنای خضوع و نهایت تواضع تکوینی در برابر خالق هستی است.
لذا میبینیم که جسم و جان آنها تسلیم قوانین الهی است. حیات و مرگ، رشد و نمو، سلامت و بیماری و مانند آن در حیطه قدرت خداوند است، و یا به بیان دیگر هر موجودی، با تمام وجود خویش، از صانع و خالقی سخن میگوید که همان سجده و تسبیح تکوینی موجودات عالم هستی میباشد. ولی آیات دسته دوم به موضوع دیگری پرداخته است که عبارت از سرکشی و نافرمانی اکثر انسانها از راه توحید واقعی و راستین که مرحله جعل قوانین شرع است، میباشد و ارتباط چندانی به مرحله تکوین ذاتی موجودات ندارد.
در بعد اطاعت تکوینی تذلل و خضوع و تسلیم و تواضع همه موجودات در برابر ساحت کبریایی پروردگارشان به گونهای ذاتی و غیر اختیاری است که هیچ موجودی نمیتواند از آن عدول کند و ناسپاسی نماید.
اما اطاعت اوامر و نواهی الهی و پیروی از حق و حقیقت ساحت دیگری است که انسانها بر اساس نوع خلقت و انتخابگر بودن خودشان میتوانند هم در مسیر تسلیم و بندگی و عبودیت خدا عمل کنند و هم میتوانند برخلاف قوانین و تعالیم حقه الهی نافرمانی و مخالفت کنند.
قرآن کریم میفرماید: «ما راه و چاه را به انسان نشان دادیم خواه شکرگزار شود خواه ناشکر!»(الانسان-3)، و در آیه دیگر میفرماید: «آیا مگر ما راه خوب و بد را جلوی پایش نگذاشتیم؟»(البلد-10) بنابراین انسان بر اساس نوع خلقت خود که از سایر موجودات متمایز میگردد قدرت انتخاب و اختیار دارد، و همین قدرت انتخابگری به او این اجازه را میدهد که بتواند در برابر اوامر و نواهی الهی مطیع، تسلیم و خاضع یا ناسپاس و عصیانگر و متکبر باشد.
البته اینکه انسانها در بعد تشریعی در مسیر هدایت الهی قرار گیرند و این مسیر را انتخاب کنند یا در جهت مخالف هدایت تشریعی عمل کنند و راه کفر و ناسپاسی را انتخاب کنند به مجموعهای از علل و اسباب فردی و اجتماعی بستگی دارد که قلت و کثرت انسانها در این رابطه امری مطلق نیست و تابعی از همه متغیرهای دخیل و تاثیرگذار در انتخاب، تفکر و عمل انسانها است و در عصرها و نسلهای مختلف، با یکدیگر تفاوت میکند.