تجارت ۵۰۰ میلیارد دلاری بریکس
گامی به سوی استقلال از دلار و سلطه غرب
۱۴۰۳/۱۱/۲۲
تجارت درونبلوکی کشورهای بریکس در سال ۲۰۲۴ از مرز ۵۰۰ میلیارد دلار عبور کرد. این رشد، ناشی از ساختارهای اقتصادی مکمل و تلاش برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا و بازارهای غربی است.
به گزارش مسیر اقتصاد، طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، بریکس بهعنوان یک بلوک اقتصادی قدرتمند سلطه سنتی قدرتهای غربی را به چالش میکشد.
در یک دهه گذشته، کشورهای بریکس از نقاط قوت جمعی و تقویت اقتصادی خود برای تجارت و سرمایهگذاری در خارج و بلوک استفاده کردهاند. در سال ۲۰۲۴ تجارت درون بریکس از ۵۰۰ میلیارد دلار فراتر رفت که نشاندهنده پیوستگی فزاینده این بلوک است. این رشد، ناشی از ساختارهای اقتصادی مکمل و تلاش برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا و بازارهای غربی است.
چین با سهمی بیش از ۷۰ درصد از تولید ناخالص داخلی این بلوک، همچنان بازیگر اصلی و تأثیرگذار است.
در یک تحول مهم، اندونزی در سال ۲۰۲۵ به عضویت کامل بریکس درآمد که نقطه عطفی در گسترش این بلوک است. گنجاندن اندونزی وزن اقتصادی و اهمیت استراتژیک بیشتری را برای بریکس به ارمغان میآورد. اندونزی به عنوان بزرگترین اقتصاد در آسیای جنوب شرقی دارای یک سبد متنوع شامل بخش تولید پررونق منابع طبیعی فراوان و بازار مصرفکننده رو به رشد است.
عضویت در بریکس، دامنه ژئوپلیتیکی بریکس و منافع اقتصادی آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی را افزایش میدهد و نقش این بلوک را به عنوان صدایی برای جنوب جهانی تقویت میکند. مشارکت اندونزی همچنین بر تعهد این بلوک به فراگیر بودن و جاهطلبی خود برای تغییر شکل حکومت اقتصادی جهانی تأکید میکند.
نفوذ کشورهای بریکس فراتر از تجارت درون بلوک بوده و از طریق نهادهایی مانند بانک توسعه جدید (NDB)، دسترسی اقتصادهای نوظهور به منابع مالی توسعه را تسهیل کرده است.
این اقدام، شرایط سختگیرانه مؤسسات مالی تحت رهبری غرب، مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، را دور میزند. تا سال ۲۰۲۴، بانک توسعه جدید بیش از ۳۰ میلیارد دلار برای پروژههایی از انرژیهای تجدیدپذیر در برزیل تا توسعه زیرساختها در هند تأمین مالی کرده است. علاوهبر این، کشورهای بریکس با ترویج استفاده از ارزهای محلی در تجارت، وابستگی به دلار آمریکا را کاهش دادهاند.
یوان چین بهعنوان ابزاری جذاب در معاملات دوجانبه، هژمونی دلار آمریکا در بازارهای مالی جهانی را به چالش کشیده است.
این تغییر استراتژیک نه تنها حاکمیت مالی کشورهای بریکس را تقویت کرده، بلکه آسیبپذیری آنها در برابر نوسانات تجارت دلاری را نیز کاهش داده است.
موانع پیش روی بریکس
با وجود این دستاوردها، ظهور بریکس با موانع قابل توجهی مواجه است. نابرابریهای اقتصادی در بین کشورهای عضو، چالش بزرگی برای تصمیمگیری منسجم است. مثلا تولید ناخالص داخلی اقتصاد چین نسبت به آفریقای جنوبی تقریباً 10 برابر بیشتر است. این عدم تعادل نگرانیهایی را در مورد نفوذ عادلانه در داخل بلوک ایجاد میکند، زیرا کشورهای کوچکتر اغلب از به حاشیه رانده شدن در فرآیندهای تصمیمگیری هراس دارند.
تنشهای ژئوپلیتیکی نیز همکاریهای درون بلوکی را پیچیدهتر میکند. وابستگی شدید کشورهای بریکس به صادرات کالا، آنها را بهویژه در برابر نوسانات بازار آسیبپذیر کرده است.
با وجود این چالشها، ظهور بریکس نشاندهنده یک تغییر عمیق در پویایی تجارت جهانی است.
ابتکاراتی مانند چارچوب «بریکس پلاس» که به دنبال گنجاندن اقتصادهای نوظهور دیگری مانند عربستان سعودی و مالزی است، جذابیت فزاینده آن را آشکار میکند.
پتانسیل گسترش این بلوک بر اهداف آن در راستای تبدیل به پلتفرمی برای نظم اقتصادی جهانی فراگیرتر و تقویت صدای جنوب جهانی در سیاستگذاری بینالمللی، تأکید میکند.
در نتیجه، کشورهای بریکس با ترویج تجارت درونبلوکی و تقویت مشارکت با سایر کشورهای در حال توسعه، پویایی تجارت جهانی را متحول کرده و سلطه سیستمهای مالی تحت رهبری غرب را به چالش کشیدهاند.
با این حال، موفقیت بلندمدت بریکس به توانایی آن در غلبه بر نابرابریهای داخلی، مدیریت تنشهای ژئوپلیتیکی و رفع موانع ساختاری در اقتصاد جهانی بستگی دارد.