۱۴۶۷ - (پاسخ به شبهات ): بازیچه بودن زندگی دنیا ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
(پاسخ به شبهات ):
بازیچه بودن زندگی دنیا
۱۴۰۴/۰۱/۲۰
شبهه: اگر قرآن کامل است چرا همیشه دنیا و زندگی در آن و ثروت آن را بیارزش و بازیچه معرفی کرده مثل انعام/ 32 و حدید/20 و... و فقط زندگی آخرتی را اهمیت میدهد. همین باعث شده که کشورهای غربی به علم و تکنولوژی و اقتصاد و ثروت و تجارت و... بپردازند و دنیای خوب و زندگی پیشرفتهای داشته باشند ولی در مقابل، مسلمانان به دنیا اهمیت ندهند و عقب افتاده باشند. آیا این نقص و عیب قرآن نیست؟ آیا این تفسیر از آیههای قرآن درست است؟
پاسخ: در قرآن کریم خداوند متعال، انسان را موظّف کرده که این زمین را آباد کند؛ یعنی ظرفیتهای موجود در این مجموعه کره ارضی را به فعلیّت برساند: «شما را در زمین زندگانى داده و آباد کردن آن را از شما خواسته است.»(۱)
و به همین منظور یکی از ویژگیهای نعمت شب و روز را زمینهساز بودن برای کار و تلاش و جستوجوی رزق و روزی مطرح میکند.(۲)
امام صادق(ع) میفرماید: «لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لاِخِرَتِهِ، ولا آخِرَتَهُ لِدُنیاهُ؛ از ما نیست کسى که دنیاى خود را به خاطر آخرتش و یا آخرت خود را به خاطر دنیایش، رها کند.»(۳)
همچنین امام موسى کاظم(ع) در این زمینه فرمود: «اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً؛ چنان براى زندگى دنیا تلاش کن که گویا تا ابد زنده هستى و براى آخرت خویش آنچنان کار کن که گویى فردا از دنیا خواهى رفت.»(۴) با توجه به دیدگاه اسلام درباره زندگی دنیا این سؤال پیش میآید که منظور قرآن از به کارگیری دو واژه «لهو» و «لعب» درباره دنیا چیست؟
معنی بازیچه بودن دنیا
«لَهْوٌ» به سرگرمیهایی گفته میشود که انسان را از هدف اصلی و مسائل اساسی باز میدارد؛ «لَعِبٌ» انجام کاری مثل بازی است که قصدی در آن نیست.(۵) زندگی مادی دنیا از مصادیق لهو است، زیرا آدمى را با زرق و برق خود و آرایش فانى و فریبنده خود از زندگى باقى و دائمى باز مىدارد و به خود مشغول و سرگرم مى کند.
همچنین به اعتبارى لعب نیز هست، براى اینکه مانند بازی بچهها فانى و زودگذر است. به خلاف زندگى آخرت، که انسان در آن عالم با کمالات واقعى که از راه ایمان و عمل صالح کسب کرده زندگى مىکند.(۶)
بنابراین تلاش برای آبادانی دنیا به هیچ عنوان با برتری آخرت بر دنیا منافات ندارد. این تلاش، نه به عنوان هدف زندگی بلکه به عنوان عمل صالح و وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی است.
پیشرفت غرب بر اساس تمدن اسلامی
ظهور و انحطاط تمدّن اسلامی از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن از سال 81ـ 597 هـ. ق (700ـ 1200 م) از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو حکومت، تصفیه اخلاق و رفتار، سطح زندگانی، وضع قوانین منصفانه انسانی، ادبیات، دانشوری، علم، طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود. تمدنی که حق بسیار عظیمی بر تمدن امروز اروپا دارد. چگونگی الهامگیری تمدن اروپایی از اسلام بهوسیله انشعاب گروهی از مسیحیان نواندیش و تجدیدنظرخواه به نام پروتستانها بود که بعد از جنگهای صلیبی و آشنا شدن با تمدن اسلام و ارزشهای اسلامی با اصلاحات جدید موجبات رشد و توسعه کشورهای اروپایی را
فراهم آورد.
مهمترین اصلاحاتی که از اسلام گرفته شد:
1. برداشتن فاصله و واسطه میان انسان و خدا و عدم نیاز به وساطت کشیشان، براساس قرآن. (۷)
2. قائل شدن حق و جایگاه مستقل برای عقل در حریم دین و طرد مسائل دینی ضد عقل، بر اساس قرآن که بسیار بر تعقل تاکید میورزد و عقل را یکی از منابع چهارگانه استنباط احکام الهی میداند.(۸)
3. احترام به سختکوشی و بهبودی معاش، براساس قرآن.(۹)
بنابراین مسیحیان پروتستان هر سه اصل را مستقیماً از اسلام گرفتند.(۱۰)
افول تمدن اسلامی
اما چرا تمدّن اسلامی با این همه عظمت و شکوه و ارزش و جلال و گستردگی جغرافیایی و عمق، افول کرد؟
انحطاط مسلمانان، عوامل خارجی و داخلی چندی داشت.
بهطور مشخص، سه عامل عمده را میتوان در افول تمدّن اسلامی مؤثر دانست:
اول. جنگهای صلیبی به وسوسه یهودیان و با هجوم مسیحیان؛
دوم. حمله مغولان به وسوسه یهودیان و با هجوم
مغولها؛
سوم. بیلیاقتی، سستی، ناتوانی و ضعف گسترده عبّاسیان در اثر انحراف از دین و جنگهای داخلی.(۱۱)
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. وات، مونتگمری، تاثیر اسلام در اروپا، ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی، تهران، انتشارات مولی، 1361ش، صص107-126. 2. لکزایی، شریف، مقاله علل ضعف تمدنی و عقبماندگی جوامع اسلامی در اندیشه امام موسی صدر، دوفصلنامه مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی، دوره،2 شماره 1، بهار و تابستان 1398 (پیاپی 3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. هود، آیه 61. 2. اسراء، آیه 12/ قصص، آیه 73. 3 و4. صدوق، ابن بابویه من لایحضره الفقیه، مصحح علىاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق، ج ۳، ص ۱۵۶. 5. اصفهانی، راغب، المفردات، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404ق، ج1، ص455. 6. ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج16، صص 225-226. 7. بقره، آیه 186. 8. یونس، آیه 100. 9. نجم، آیه 39. 10. مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، بخشی از پانزده گفتار، مجموعه آثار، صدرا، 1389ش، ج21، صص461-463. 11. برای آگاهی بیشتر در این زمینه به مقاله «تمدن اسلامی؛ دلایل زوال و انحطاط آن» رجوع شود./ بسیج، احمدرضا، مقاله «تمدن اسلامی؛ دلایل زوال و انحطاط آن»، فصلنامه معرفت، شماره 109.