(پاسخ به شبهات ):
آثار بیاحترامی به والدین
۱۴۰۴/۰۱/۲۲
شبهه: آیا این ادعا درست است که «اگر کسی با پدر و مادرش بدرفتاری کند، به منظور کفاره گناه و مجازاتش در دنیا، طوری مقدر میشود که فرزندش نیز با او همین بدرفتاری را داشته باشد»؟ اگر این درست باشد، لازمهاش این است که بدرفتاری کسی با والدینش، کل نسل او را به تباهی برساند چرا که بدرفتاری او با والدینش، مستلزم بدرفتاری فرزندان او با خود او است؛ و بدرفتاری فرزندان او نیز مستلزم بدرفتاری نوههای او با والدین خودشان است و... بنابراین، کل نسل آنها به بدرفتاری و تباهی مبتلا میشود!! آیا این ادعا درست است؟
پاسخ: در آموزههای اسلامی، احترام به والدین جایگاهی رفیع دارد تا آنجا که قرآنکریم پس از امر به پرستش خدا، بلافاصله بر نیکی به پدر و مادر تأکید میکند: «و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد! هرگاه يكى از آن دو، يا هر دو آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو.»(1) اما در میان مردم، این گزاره رواج یافته است که: «هر گناهی کفاره دارد» و اگر کسی به والدین خود بیاحترامی کند، فرزندانش نیز با او چنین خواهند کرد. از این نظر، این پرسش مطرح میشود: آیا این رخدادِ تکرارشونده، ظلم به نسلهای آینده نیست؟ آیا چنین ساختاری با عدل الهی سازگار است؟ در ادامه، این انگاره را بر اساس مبانی دینی واکاوی میکنیم.
نکته اول: آثار بدرفتاری با والدین
بیتردید، نافرمانی از والدین از گناهان کبیره محسوب میشود و علاوهبر عذاب اخروی، آثار وضعی سنگینی در دنیا دارد:
* سلب توفیق عبادت و بندگی خدا(2)
* جلوگیری از استجابت دعا(3)
* محرومیت از رحمت خاص الهی(4)
* عدم قبولی نماز(5) و موارد دیگر.
این پیامدها نشان میدهد که بیاحترامی به والدین، نهتنها نقض فرمان الهی است، بلکه توازن روحی و معنوی انسان را نیز برهم میزند.
نکته دوم: کفاره گناهان؛ فرزند و والدین
در جستوجوهای روایی، هیچ حدیث معتبری نیافتیم که صراحتاً بیان کند: «بدرفتاری با والدین، موجب تکرار همان رفتار توسط فرزندان میشود.» آنچه در برخی روایات آمده، ناظر به رنجهای والدین است که سبب پوشاندن و بخشش گناهان آنها میشود: «إِذَا مَرِضَ الصَّبِيُّ كَانَ مَرَضُه كَفَّارَةً لِوَالِدَيْهِ؛ زمانی که فرزند بیمار میشود، بیماریاش کفاره والدین او است.»(6)
بنابراین، بیماری کودک، کفاره گناهان والدین است، نهاینکه گناه والدین، علت بیماری کودک باشد. از این نظر، اگر فرزندی بیمار شود و سبب رنج والدین گردد، خداوند صبر والدین بر این رنج را جبران میکند و گناهان آنها را میپوشاند. بنابراین، مفاد روایت، با جبرگرایی نسلی و تکرار یک گناه، هیچ ارتباطی ندارد.
نکته سوم: کفاره گناه در دنیا و آخرت
در ادامه این بحث، باید به این نکته مهم توجه داشت که گاهی کفاره نافرمانی از والدین و بدرفتاری با آنها، در دنیا محقق نمیشود و مجازات آن به آخرت موکول میشود.
این موضوع در مورد بسیاری از گناهکاران صادق است؛ افرادی که مرتکب قتل، جنایت، کفر یا فسق میشوند، اما گاه در دنیا نهتنها مجازات نمیشوند، بلکه بر نعمتهایشان نیز افزوده میشود. این افزایش نعمتها درواقع زمینهساز افزایش گناه و درنتیجه، تشدید عذاب اخروی آنان است.(7)
از سوی دیگر، ممکن است گناه نافرمانی از والدین در همین دنیا کفاره یابد، اما نهلزوماً به شکل نافرمانی فرزندان و بدرفتاری آنها. این کفاره میتواند به شیوههای دیگری مانند از دستدادن اموال یا بیماری و چیزهای دیگر محقق شود. بنابراین، هرگز نباید تصور کرد که تنها راه جبران گناه و تنبیه گناهکار، تکرار آن در نسلهای بعدی او است.
نکته چهارم: امتحان والدین
گاهی نیز کسی با وجود احترام و احسان کامل به والدین خود، با بدرفتاری فرزندانش مواجه میشود. در چنین مواردی، بدرفتاری فرزندان لزوماً به معنای کفاره گناهان گذشته والدین نیست، بلکه ممکن است امتحانی الهی باشد تا صبر و ایمان آن فرد سنجیده شود.
در قرآنکریم، بارها به این نکته اشاره شده که فرزندان، مایه امتحان بشر هستند: «و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است؛ و(براى كسانى كه از عهده امتحان برآيند،) پاداش عظيمى نزد خداست.»(8)
باید توجه داشت که فرزندان به منظور امتحانشدن والدین، به بلاهایی مانند بیماری، اعتیاد یا تبهکاری دچار نمیشوند؛ بلکه آنها خودشان موقعیتی ایجاد میکنند که والدین در آن موقعیت امتحان میشوند. از این نظر، حتی خوشرفتاری یا ایثار و شهادت فرزندان نیز میتواند زمینه امتحان والدین باشد.
نتیجه:
با عنایت به آنچه گذشت، روشن میشود:
۱. کفاره گناه بدرفتاری با والدین میتواند در آخرت یا در دنیا و به شیوههای دیگر محقق شود.
2. تکرار گناه در نسلها یک قاعده جبری نیست، بلکه فرزندان در انتخاب رفتار خودمختار هستند.
3. رنجهای ناشی از نافرمانی فرزندان، گاه امتحان الهی است، نهمجازات گناهان سابق.
بنابراین، باور یاد شده در شبهه، خاستگاه دینی ندارد بلکه متون دینی، گواهند بر نادرستیِ آن.
پینوشتها:
1. اسراء، آیه 34.
2. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، کتابفروشی داوری، 1358ش، ج 2، ص 479.
3. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث، 1429ق، ج 4، ص 257.
4. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، قم، دار الذخائر، 1410ق ج 1، ص 150؛ شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت، 1409 ق، ج16، ص281.
5. شیخ کلینی، الکافی، ج 4، ص65.
6. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج81، ص197.
7. آل عمران، آیه 178.
8. انفال، آیه 28.