مشارق و مغارب در قرآن
(پرسش و پاسخ)
پرسش:خداوند در قرآنکریم از یک طرف شرق و غرب را به صورت مفرد آورده و تعبیر «پروردگار شرق و غرب » را به کار میبرد. اما از سوی دیگر به صورت تثنیه و با تعبیر پروردگار «مشرقین و مغربین» دو مشرق. دو مغرب ذکر میکند و در نهایت به صورت جمع این دو واژه را استعمال میکند و با تعبیر به پروردگار «مشارق و مغارب» شرقها و غربها یاد میفرماید.
آیا این تغییر واژهها از مفرد به تثنیه و جمع موهم اختلاف و تعارض در قرآنکریم میباشد؟
پاسخ:هماهنگی و تفاوت مقامهای بحث
خدای متعال در قرآنکریم از یک طرف تعبیر: «ربالمشرق و المغرب»(مزمل-9) را به صورت مفرد آورده است و از سوی دیگر با تعبیر تثنیه «ربالمشرقین و ربالمغربین» (الرحمن- 17) به کار میبرد و در نهایت به صورت جمع تعبیر میفرماید: «فلا اقسم برب المشارق و المغارب»(معارج- 40) که در برخورد اول با این دسته از آیات به نظر میرسد که در قرآنکریم اختلاف و تعارضی وجود دارد، اما با اندکی تدبر و دقت در جایگاه و مقام بحث و سیاق آیات این توهم شبهه برطرف شده و به عمق معانی حکیمانه این دسته آیات بیشتر پی میبریم.
1- این دسته آیات سهگانه کاملا با یکدیگر هماهنگی داشته و هر یک اشارهای به نکتهای است. توضیح اینکه خورشید هر روز از نقطهای تازه طلوع و در نقطهای تازه غروب میکند.
بنابراین به تعداد روزهای سال مشرق و مغرب داریم. از سوی دیگر در میان این همه مشرق و مغرب دو مشرق و مغرب در میان همه آنها ممتاز است، که یکی در آغاز تابستان، یعنی حداکثر اوج خورشید در مدار شمالی، و یکی در آغاز زمستان، یعنی حداقل نزول خورشید در مدار جنوبی است، که از یکی تعبیر به مدار رأسالسرطان و از دیگری تعبیر به مدار رأسالجدی میکنند. چون این دو کاملا مشخص است، روی آن مخصوصاً تکیه شده است.
علاوهبر این دو مشرق و دو مغرب دیگر که آنها را مشارق و مغارب اعتدالی مینامند، در اول بهار و اول پاییز هنگامی که شب و روز در تمام دنیا برابر است، بعضی «ربالمشرقین و ربالمغربین» را اشاره به آن گرفتهاند و آن نیز قابل توجه است. اما آنجا که به صورت مفرد ذکر شده، معنی جنس را دارد که بیآنکه نظر به افراد داشته باشد، توجه تنها روی اصل مشرق و مغرب است.
به این ترتیب تعبیرات مختلف بالا هر یک نکتهای دارد و انسان را متوجه تغییرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغییر منظم مدارات شمس میکند.(تفسیر نمونه، ج 25، ص 46)
2- توضیح دیگری که پیرامون آیه شریفه: «ربالمشرقین و ربالمغربین» مناسب است گفته شود، آن است که عدهای دو مشرق و مغرب را در اینجا به طلوع و غروب خورشید، و طلوع و غروب ماه تفسیر کردهاند، و آن را مناسب با آیه «الشمس و القمر بحسبان» میدانند. گرچه معانی که در بالا ذکر شد، مناسبتر به نظر میرسد، به خصوص اینکه در بعضی از روایات اسلامی به آن اشاره شده است.(همان، ج 23، ص121)
3- نکته دیگری که مرحوم طباطبایی صاحب المیزان در مورد «ربالمشرق و المغرب» گفته آن است که: این عبارت وصفی است که از وصفیت مقطوع شده، و تقدیر آن «هو ربالمشرق و المغرب» است، و جمله «ربالمشرق و المغرب» به معنای«رب» همه عالم است، برای اینکه مشرق و مغرب دو جهت نسبی است که مشتمل بر تمامی جهات عالم مشهود است. اگر از میان شش جهت، تنها این دو جهت را ذکر کرد برای این بود که با لیل و نهار که قبل از این آیه ذکر کرده، مناسبتر بوده و شب و روز مربوط به طلوع و غروب است.(المیزان، ج20، ص102) و این نکته در جمع دلایل بین آیات مشرق و مغرب نکته مهم و بسیار مفیدی است. لذا تعبیر به «رب المشرق و المغرب» اشاره به حاکمیت و ربوبیت خداوند بر تمام جهان هستی دارد، همانگونه که در تعبیرات روزمره میگوییم: فلانکس شرق و غرب عالم را در سیطره خود قرار داده است، یعنی تمام کره زمین را و نه فقط نقطه مشرق و مغرب را در سیطره خود قرار داده است، و هیچ ارتباطی با مشرقین و مغربین و یا مشارق و مغارب ندارد، که موجب اشکال یا توهم شبهه شود.
ضمن اینکه ممکن است منظور از مشارق و مغارب آن باشد که خورشید در هر روز از ایام سال شمسی، مشرق و مغربی جداگانه دارد و هیچ روزی از مشرق دیروزش طلوع و در مغرب دیروزش غروب نمیکند، مگر در مثل همان روز در سالهای آینده، و احتمال هم دارد، مراد از «مشارق و مغارب» مشرقها و مغربهای همه ستارگان باشد. در هر حال هریک از این آیات نظر به مطلبی و موضوعی کاملاً جداگانه دارد که جایگاه و مقام بحث آنها متفاوت است و از اصول تعارض وحدت موضوع خارج است که در این دسته آیات چنین وحدتی به چشم نمیخورد که موهم اختلاف و تعارض آیات باشد.