131 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - کهنه سرباز بازنشستۀ جنگهای فراموش شده ۱۴۰۴/۰۳/۲۵
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 131
کهنه سرباز بازنشستۀ جنگهای فراموش شده
۱۴۰۴/۰۳/۲۵
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
مرد کارکشته توطئه از دفتر خدمات استراتژیکز OSS، آنگلتون، استعداد و نبوغ خود را به سازمان سیا برد، و آنجا ظرفیت بیحد و حصری را برای دسیسههای بیزانسی1
گشود.
اولین موفقیت بزرگ او، راهاندازی و کارگردانی کارزار مبارزاتی مخفی آمریکا برای تضمین پیروزی دموکراتهای مسیحی در سال ۱۹۴۸ در انتخابات ایتالیا بود.
این کارزار، که از نزدیک توسط جورج کنان و آلن دالِس نظارت و حمایت میشد، اولین اقدام موفق آمریکا در جنگ سرد سیاسی به شمار آمد.
به گفته کیم فیلبی، آنگلتون در سال ۱۹۴۹ به سمت ریاست دفتر عملیات ویژه سازمان سیا ارتقاء یافت. از 1954 به مدت بیست سال، او مسئول بخش ضداطلاعات سازمان سیا و تمامی ارتباطات با سازمانهای اطلاعاتی متحدین، بود. او همچنین یک گروه کاملاً مستقل از جاسوس-خبرنگاران را رهبری میکرد که مأموریتهای حساس و اغلب خطرناک انجام میدادند.
همکارانش در سازمان سیا تقریبا چیزی از این گروه نمیدانستند. این گروه تحت پوشش «برف عمیق» فعالیت میکرد. آنگلتون اسرار این گروه را در گاوصندوقی در دفترش نگهداری میکرد که فقط خودش به آن دسترسی داشت.
یک پرورش دهنده ماهر ارکیدههای وحشی (و الهامبخش نقش مادر در رمان کلیددار آرون لاتارم با عنوان ارکیدهها برای مادر)، یک ماهیگیر با قلاب در سطح جهانی؛ یک عکاس حرفهای؛ استاد کار با سنگهای قیمتی و چرم؛ از طرفداران اپرای ایتالیایی، پل نیومن، رابرت ردفورد، مارلون براندو، پیتر سلرز، شرلی مکلین، بازیهای کریکت و فوتبال اروپایی بود، انگلتون شخصیتی خارقالعاده و متنوع داشت.
کلر لوث بوس یکبار به او گفت: شکی نیست که شما جالبترین و جذابترین شخصیتی هستید که تاکنون دنیای اطلاعات به خود دیده، شما یک افسانه زنده هستید. شش فیت قد داشت، همیشه لباسهای تیره میپوشید، به گفته یکی از تحسینکنندگانش: آنگلتون چهرهای شبیه به بایرون (شاعر انگلیسی) - اندامی لاغر و صورتی گودافتاده- داشت.
او تصویر تمام عیار یک جاسوس- شاعر و الهامبخش بسیاری از افسانهها و خیالپردازیها در مورد سازمان سیا به عنوان امتداد سنت ادبی لیبرال آمریکا بود.
«شبکه گسترده ارتباط گیری منبعP 2 کورد مهیر، او را به کالج کنیون کشاند، جایی که شاعران مورد علاقهاش، آلن تیت و جان کرو رنسم، تدریس میکردند.
اینجا بود که رنسم در سال ۱۹۳۸ مجله کنیون ریویو را بنیان گذاشت؛ مجلهای که حس ادبی یک نسل را شکل داد و و اعتبار آن، جایگاه رفیعی به فرهنگ شهر دور افتاده و کمتحرک گامبیر بخشید3. همچنین در همین سال، مجموعهای از استعدادها در داگلاسهاوس ساکن شده بودند؛ ساختمانی با سبک معماری «کارپنتر گوتیک» در مرکز محوطه دانشگاه که به عنوان یک «صومعه» ایدهآل برای شاگردان شاعرِ سختکوش و عجیب و غریب جان کرو رنسم در نظر گرفته شده بود. این گروه که با نام «پسران رنسم4» شناخته میشدند، شامل رابی مکاولی، رندال جارل، جان تامپسون، دیوید مکداول، پیتر تیلور، و رابرت لاول (عضو ارشد هیئت علمی) بودند.»
رابی مکاولی در سال 1937 به عنوان دانشجو در کالج اولیوت، واقع در میشیگان، به سخنرانیهای کاترین آن پورتر و آلن تیت گوش داده و فورد مادوکس فورد را مشاهده کرده بود که در محوطه دانشگاه سرگردان است «مثل یک کهنه سرباز بازنشسته جنگهای فراموش شده» (ماکولی بعداً مقدمه چاپ ۱۹۶۱ کتاب پایان رژه اثر فورد را نوشت).
در طول جنگ، مکاولی چهار سال در واحد G-2، سازمان ضداطلاعات ارتش آمریکا، به عنوان مأمور ویژه خدمت کرد و به شکار نازیها پرداخت.
او بعدها این تجربه را در مجموعه داستانهای کوتاه «پایان ترحم» بازتاب داد که جایزه داستاننویسی فیوریوسو را برایش به ارمغان آورد. پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در دانشگاه آیووا، او به کنیون کالیج بازگشت تا به عنوان دستیار در مجله کِنیون ریویو به جان کرو رَنسم بپیوندد.
در آگوست 1953، رنسم به یکی از همکارانش گفت که «امید بسیاری دارم از رابی یک همکار [و پژوهشگر ارزشمند] بسازم، مگر اینکه به سازمان مرکزی اطلاعات سیا بپیوندد، که شنیدهام چنین قصدی را دارد». کورد مهیر شخصاً به مکاولی پیشنهاد کار در بخش سازمانهای بینالمللی را داده بود. پس از بررسی این پیشنهاد در طول تابستان، مکاولی آن را پذیرفت.
لی ویلیامز گفت: «کورد او را به عنوان افسر پرونده استخدام کرد تا با جوسلسون کار کند، زیرا حدس میزنم او فکر میکرد که میتواند به زبان درست صحبت کند».
پانوشتها:
1- «دسیسهبازیهای بیزانسی»: اشاره به توطئههای پیچیده و پرپیچوخم، مشابه دربار امپراتوری بیزانس. 2- «منبع P » اشاره به شبکه ارتباطی مخفی سازمان سیا با دانشگاههای نخبه (مانند آیوی لیگ) که پیشتر توضیح داده شد. 3- داو جونز فرهنگ شهر را ارتقاء داد یعنی شاخص فرهنگی شهر را ارتقاء داد. 4- «پسران رنسم»: گروهی از شاعران جوان و مستعد که تحت نظر جان کرو رنسم فعالیت میکردند و بعدها به چهرههای شاخص ادبیات آمریکا تبدیل شدند.