تبلیغ سیاستهای آمریکا در کشورها با حمایت مالی سیا
۱۴۰۴/۰۴/۱۰
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
تا اواسط دهه ۱۹۵۰، وفاداری جوسلسون عمدتاً متوجه کنگره بود، و به طور غریزی نیازهای آن را بالاتر از نیازهای سازمان سیا طبقه بندی میکرد. او معتقد بود کنگره تنها برای تامین مالی به این سازمان (سیا) نیاز دارد (و کورد مه یر نیز نظارت دقیقی بر [هزینههای مالی و] دلارهای خود داشت و حسابدار سازمان سیا، کن دانالدسون، را به عنوان «بازرس کل مالیِ» مستقر در لندن به کنگره فرستاده بود). جوسلسون حتی تلاش کرده بود تا کنگره را از وابستگی مالی به سازمان سیا رها کند و با بنیاد فورد برای دریافت کمکهای مالی وارد مذاکره شد. از آنجا که بنیاد فورد تا اواسط دهه ۱۹۵۰، چندین میلیون دلار به کنگره کمک مالی کرد، منطقی بود که انتظار داشته باشد این بنیاد بار مالی کامل را برعهده بگیرد. اما سازمان سیا حاضر نبود دست از کنترل خود بر کنگره بردارد و گفتوگوهای جوسلسون با بنیاد فورد از همان ابتدا محکوم به شکست بود.
به جای کاهش، حضور و دخالت سازمان سیا در زندگی فرهنگی آن دوره اکنون افزایش یافته بود. لارنس دو نوفویل از نیویورک به جوسلسون نامهای نوشت و ایدههایی برای بحث در مجله اینکاونتر مطرح کرد، از جمله اینکه مقالهای درباره موضوع «وجدان فرد در مقابل الزامات سلسله مراتبی» نوشته شود، که جوسلسون با عجله آن را به اسپندر و کریستول پیشنهاد داد. احتمالاً آنها از علاقه خاصی که جوسلسون به پیچیدگیهای چنین موضوعی داشت، بیاطلاع بودند.
سایر اعضای سازمان نتوانستند در برابر کشش قلمش مقاومت کنند. جک تامپسون به نوشتن برای مجلات علمی مانند «هادسون ریویو» ادامه داد و در سال ۱۹۶۱ کتاب «بنیانگذاری وزن شعر انگلیسی» را منتشر کرد که یک مطالعه درخشان درباره شعر انگلیسی بود. رابی مکاولی برای مجلاتی چون «کِنیون ریویو»، «نیو ریپابلیک»، «ایریش یونیورسیتی ریویو»، «پارتیزان ریویو» و بخش نقد کتاب نیویورک تایمز می نوشت. او در طول فعالیتش در سازمان سیا، به نوشتن داستان ادامه داد، از جمله «نقابهای عشق» (۱۹۵۴) و «پایان ترحم و داستانهای دیگر» (۱۹۵۸).
شرکت لندنی «هودر و استاتن» کتابی درباره افغانستان به قلم ادوارد اِس. هانتر (از دیگر عوامل سازمان سیا که با پوشش یک نویسنده مستقل سالها در آسیای مرکزی پرسه میزد) منتشر کرد. فردریک پراگر، که مبلغ دولت نظامی آمریکا در آلمان پس از جنگ بود، بین بیست تا بیستوپنج جلد کتاب منتشر کرد که سازمان سیا به نوعی در نگارش، انتشار یا توزیع آنها دست داشت. پراگر گفت که سیا یا مستقیماً هزینههای چاپ را به او بازپرداخت می کرد و یا (معمولاً از طریق یک بنیاد) خرید تعداد کافی از نسخهها را تضمین مینمود تا چاپ کتاب برای او صرفه اقتصادی داشته باشد.
رئیس ستاد اقدامات مخفی سازمان سیا نوشت: «حساب کتاب با تمامی ابزارهای تبلیغی و رسانهای جداست. اساسا به این دلیل که آن میزان تغییری که یک کتاب میتواند در نگرش و رفتار خواننده ایجاد کند هیچ رسانهای نمیتواند ایجاد کند و این کتاب را به مهمترین سلاح تبلیغی استراتژیک (بلندمدت) تبدیل میکند».
به گفته همان منبع، برنامه پنهانی سازمان سیا برای انتشار کتاب با اهداف زیر اجرا میشد: «کتابها را بدون افشای هرگونه نفوذ ایالات متحده، با یارانههای مخفیانه به نشریات یا کتابفروشهای خارجی، در خارج از کشور منتشر یا توزیع کنید. کتابها را منتشر کنید و دامن کتابها نباید به هرگونه ارتباط آشکار با دولت ایالات متحده آلوده شود، به خصوص اگر موقعیت نویسنده حساس باشد. کتابها را با دلایل عملیاتی، بدون توجه به توجیه صرفه اقتصادی آنها، منتشر کنید. برای انتشار کتاب و فرآیند توزیع، سازمانهای ملی بومی یا بین المللی راه اندازی کنید و به آنها یارانه دهید. نويسندگان ناشناس خارجی را تحریک به نوشتن کتابهای مهم سیاسی بنمایید، یا با کمک مالی مستقیم به نویسنده (در صورتی که امکان تماس مخفیانه وجود داشته باشد) یا به صورت غیر مستقیم از طریق عوامل ادبی یا ناشران».
در سال ۱۹۷۷، روزنامه نیویورک تایمز ادعا کرد که سازمان سیا در انتشار حداقل هزار کتاب دخالت داشته است. این سازمان هرگز فهرست کامل انتشارات خود را منتشر نکرد، اما مشخص شد که کتابهایی که در آنها نقش داشته شامل موارد زیر میشود:
«انقلاب مجارستان» اثر مِلوین لاسکی، ترجمههای آثار تی.اس. الیوت مانند «سرزمین متروکه» و «چهار کوارتت» و طبیعتاً آن دسته از کتابهایی که توسط کنگره آزادی فرهنگی یا مؤسسات وابسته به آن منتشر شده است از جمله :
مجموعههای شعری، «از گذشته تا حال: نبرد ایدهها از کالوین تا روسو» اثر هربرت لوتی؛ «یک قدم به ماه» اثر پاتریشیا بلیک؛ «نوشتههای جدید از روسیه» (۱۹۶۴، کتابی از انتشارات اِنکاونتر)؛ «ادبیات و انقلاب در روسیه شوروی» ویرایش شده توسط مکس هِیوارد و لئوپولد لابِدز (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۶۳)؛ «تاریخ و امید: پیشرفت در آزادی» اثر کوت یِلِنِسکی، «هنر حدس زدن» اثر برتراند دو ژوونل؛ «یکصد گل» ویرایش شده توسط رودریک مَکفارهار؛ رمان شرح حال «پیش از زمان من» اثر نیکولو توچی؛ «ایتالیاییها» اثر بارتزینی؛ «دکتر ژیواگو» اثر بوریس پاسترناک؛ و چاپهای جدیدی از «شهریار» ماکیاولی. همچنین تحت نام «شرکت انتشاراتی چخوف» که به صورت مخفیانه توسط سازمان سیا تأمین مالی میشد، آثار چخوف به طور گسترده ترجمه و توزیع شدند.