(پاسخ به شبهات ):
زنده بودن یا مرگ حضرت عیسی(ع)
۱۴۰۴/۰۴/۲۱
شبهه: در قرآنکریم در مورد حضرت عیسی(ع)آمده است: «و ما قتلوه یقینا* بل رفعه الله الیه»؛ و قطعاً او را نکشتند! بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد. قسمت دوم (بل رفعه الله الیه) چطور معنا میشود؟ از طرفی ما معتقدیم حضرت عیسی زنده است ولی قرآن در آیه 55 آل عمران و در 117 مائده میگوید (متوفیک) و (توفیتنی). اینها چگونه با زنده بودن حضرت عیسی سازگار است؟
پاسخ: یکی از موضوعات مورد اختلاف میان قرآنکریم و کتاب مقدس، داستان کشته شدن و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی مسیح(ع) است، اناجیل چهارگانه کنونى همگى مسئله به دار آویخته شدن مسیح(ع) و کشته شدن او را ذکر کردهاند،(۱) و اعتقاد عمومى مسیحیان امروز نیز بر این مسئله استوار است، بلکه به یک معنى مسئله قتل و مصلوب شدن مسیح، یکى از مهمترین مسائل زیربنایى آئین مسیحیت کنونى را تشکیل مىدهد؛ اما قرآنکریم این دیدگاه را قاطعانه رد میکند و در اینباره میفرماید: «و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند؛ و قطعاً او را نکشتند!»(2)
معنای عبارت: خدا او را به سوی خود، بالا برد
معنای عبارت:«بَلْ رَفَعَهُ اَللّهُ إِلَیْهِ»؛ چنین است که آنها او (عیسی) را نکشته و به دار نزدند، بلکه خداوند او را بهسوی خود بالا برد.(۳) این آیه شریفه به حسب سیاق، ادعاى یهود مبنی بر اینکه او (عیسی) را کشتند و یا به دار زدند را نفى مىکند و ظاهرش دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی همان شخصى را که یهود دعوى کشتن و به دار زدن او را دارند، با همان بدن جسمانیاش به سوی خود بالا برده و از کید دشمن حفظ کرده است. پس معلوم میشود عیسى(ع) را با بدن و روحش به آسمان بالا برده، نه اینکه مانند سایر انسانها روحش از کالبدش جدا شده و به آسمان بالا رفته باشد؛ چون این احتمال چیزى است که با ظاهر آیه با در نظر گرفتن سیاق آن نمیسازد. به عبارت سادهتر بالا رفتن روح بعد از مردن هم در قتل هست و هم در آویخته شدن به دار و هم در مردن عادى، چون هرکسی که بمیرد روحش به عالم ارواح بالا میرود دیگر معنا ندارد بفرماید: (بلکه ما او را به سوی خود بالا بردیم)؛ کلمه «بلکه» به ما میفهماند بالا بردن عیسى با روح و جسمش بوده. پس این بالا بردن، خود نوعى رهایی بوده که خداى (عزوجل) عیسى(ع) را به آن وسیله خلاص کرده و او را از دست یهودیان نجات داد.(4)
دیدگاه قرآن در مورد زنده بودن حضرت عیسی
قرآنکریم در آیه ۵۵ سوره آلعمران و آیه ۱۱۷ سوره مائده از واژه «توفی» برای حضرت عیسی استفاده کرده است.
فرق «توفی» و «موت»
برای فهم درست این آیات باید در معنای «توفّی» و استعمالات آن در قرآنکریم بیشتر دقّت کرد. «توفّی» به معناى گرفتن چیزى به طور تام و کامل است،(۵) و به همین جهت در «موت» استعمال میشود، چون خداى تعالى در هنگام مرگ آدمى، جان او را از بدنش میگیرد. قرآن در اینباره تعبیراتى دارد، ازجمله اینکه در مورد کسانی که موعد مرگشان فرا رسیده فرموده: «توفته رسلنا»؛(۶) فرستادگان ما جانش را میستانند؛ و نیز فرموده: «قُلْ یَتَوَفّاکُمْ مَلَکُ اَلْمَوْتِ اَلَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ»؛(۷) بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده است [روح] شما را میگیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید؛ و نیز فرموده: «اَللّه یَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ اَلَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ اَلَّتِی قَضى عَلَیْهَا اَلْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اَلْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى... »؛(۸) خداست که جانها را در دم مرگ میگیرد و آنها هم که نمردهاند در خواب نگه میدارد و آن دیگری را به بدنش برمیگرداند تا مدتی معین... دقت در دو آیه اخیر این نکته را نتیجه میدهد که کلمه توفی در قرآن به معنای مرگ نیامده، بلکه اگر در مورد مرگ استعمال شده تنها به عنایت «گرفتن» و «حفظ کردن» بوده.
به عبارت دیگر کلمه «توفى» را در آن لحظهای که خداى تعالى جان را میگیرد، استعمال کرده تا بفهماند جان انسانها با مردن، باطل و فانى نمیشود و اینها که گمان کردهاند مردن، نابود شدن است جاهل به حقیقت امرند، بلکه خداى تعالى جانها را میگیرد و حفظ میکند تا در روز بازگشت خلایق بهسوی خودش دوباره به بدنها برگرداند و اما در مواردى که این عنایت منظور نیست و تنها سخن از مردن است، قرآن در آنجا لفظ «موت» را مىآورد نه لفظ «توفى» را، مثلاً مىفرماید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ... »؛ (۹) و محمد
(صلیالله علیه و آله) نیست، مگر پیغمبرى از طرف خدا که پیش از او نیز پیغمبرانى بودند و از این جهان درگذشتند، اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذشت باز شما به دین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟ و یا میفرماید: «وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا یُقْضى عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها... »؛(۱۰) کسانى که کافرند براى آنان آتش جهنم است نه مرگشان دهند تا بمیرند و نه عذاب جهنم را از آنها سبک کنند. و آیات بسیارى دیگر از این قبیل؛ حتى آیاتى که درباره مردن خود عیسى(ع) وارد شده کلمه موت را به کار برده، مانند آیه: «وَ اَلسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»؛(11) و سلام بر من روزی که زاده شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم؛ و آیه: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ...»؛(12) هیچ فردى از اهل کتاب نیست، مگر آنکه قبل از مرگش به طور حتم به عیسى ایمان مىآورد، پس کلمه «توفى» از این جهت صراحتى در مردن ندارد.
معنی توّفى حضرت عیسى
و اما در مورد حضرت عیسی(ع) قرآنکریم از یکسو اکیداً ادعای کسانی که معتقدند حضرت کشته شده است را رد میکند و از سوی دیگر آنچه از ظاهر آیه: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ...»؛ به دست میآید این است که حضرت عیسی(ع) نزد خدا زنده است و نخواهد مرد تا آنکه همه اهل کتاب به وی ایمان بیاورند، بنابراین توفی آن جناب به معنای گرفتن ایشان از دست یهود است و نه مردن.(13)
منابع بیشتر جهت مطالعه:
- تفسیر نمونه آیتالله مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج ۴، ص ۱۹۸.
پینوشتها:
۱. کتاب مقدس، ترجمه هزاره نو، انجیل مرقس، باب 14 و 15، انجیل متی، باب 26 و 27، انجیل لوقا، باب 22 و ۲۳، انجیل یوحنا، باب 18 و 19.
۲. نساء، آیه 157.
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، رسولی، هاشم و یزدی طباطبایی، فضلالله، بیروت دارالمعرفه، ۱۴۰۸ ق، ج۳، ص۲۱۰.
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه موسوى همدانى، سید محمدباقر، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۸ ش، ج ۵، ص ۲۱۸.
۵. ابن منظور، لسانالعرب، بیروت، دار صادر، 1414 ق، ج 15، ص ۴۰۰.
۶. انعام، آیه ۶۱.
۷. سجده، آیه 11.
۸. زمر، آیه ۴۲.
۹. آلعمران، آیه ۱۴۴.
۱۰. فاطر، آیه ۳۹.
۱۱. مریم، آیه ۳۳.
۱۲. نساء، آیه ۱۵۹.
۱۳. ر.ک طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه موسوى همدانى، سید محمدباقر، انتشارات جامعه مدرسین، ج ۳، ص ۳۲۲ الی ۳۲۵.