به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 13,379
بازدید دیروز: 8,554
بازدید هفته: 74,889
بازدید ماه: 331,606
بازدید کل: 26,929,385
افراد آنلاین: 35
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۳۱ مرداد ۱٤۰٤
Friday , 22 August 2025
الجمعة ، ۲۸ صفر ۱٤٤۷
مرداد 1404
جپچسدیش
321
10987654
17161514131211
24232221201918
31302928272625
آخرین اخبار
140 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - لغو نمایشگاه «پیشبرد هنر آمریکا» ۱۴۰۴/۰۴/۳۱
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 140

 لغو نمایشگاه «پیشبرد هنر آمریکا»

۱۴۰۴/۰۴/۳۱

‫کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا در عرصه فرهنگ و هنر [چ1] -فروشگاه اینترنتی کتاب  گیسوم‬‎

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

با این که اعتراضات دوندرو احمقانه به نظر می‌رسید، تا اواخر دهه ۱۹۴۰ او توانست باعث فروپاشی تلاش‌های متعدد وزارت امور‌خارجه برای استفاده از هنر آمریکا به عنوان سلاح تبلیغاتی شود. بی‌فرهنگ‌ها در سال ۱۹۴۷ پیروزی اولیه‌ای کسب کردند یعنی زمانی که باعث لغو نمایشگاهی از وزارت امور‌خارجه به نام «پیشبرد هنر آمریکا» شدند. آن نمایشگاه مجموعه‌ای از هفتاد ‌و ‌نه اثر «پیشرو»، از جمله آثار جورجیا اوکیف، آدولف گوتلیب و آرشیل گورکی بود، که قرار بود به اروپا و آمریکای لاتین سفر کند. این نمایشگاه به پاریس رسید، سپس به پراگ رفت، جایی که آن‌قدر موفق بود که روس‌ها بلافاصله یک نمایشگاه رقیب به آنجا فرستادند. توجیه رسمی این اقدام این بود که «برای مخاطب خارجی، هر‌گونه تصور از شخصیت آکادمیک یا تقلید هنر معاصر آمریکا را از بین ببرد.» 
یکی از منتقدان در ستایش این نمایشگاه چنین گفت:  «این‌بار ما نه برندی (نوعی مشروب آمریکایی) خانگی در بطری‌هایی به تقلید از کنیاک (نوعی مشروب فرانسوی) صادر می‌کنیم و نه آب انگور غیرالکلی، بلکه بوربن واقعی که در بشکه چوبی جا افتاده صادر می‌کنیم، یعنی همان چیزی که به حق می‌توان آن را شراب اصل آمریکایی توصیف کرد.»
این نمایشگاه به جای پیشبرد اهداف هنر آمریکا، نشانگر عقب‌نشینی شرم‌آور آن بود. نمایشگاه با مخالفت شدید در کنگره مواجه شده و نمایندگان، آن را به عنوان عنصری خرابکار و «غیرآمریکایی» محکوم کردند. یکی از سخنرانان کنگره تشخیص داده بود که نمایشگاه قصد تخریب آمریکا را داشته و می‌خواهد به خارجی‌ها بگوید مردم آمریکا ناامید، شکست‌خورده و دارای قیافه‌های زشت که کاملاً ناراضی از وضعیت خود و مشتاق تغییر دولت هستند. کمونیست‌ها و همسفران آنها که مطابق با طرح پیمان جدید (New Deal) ایشان را همراهی می‌کنند، هنر را به عنوان یکی از راه‌های تبلیغات (سیاسی) خود انتخاب کرده‌اند.
نماینده دیگری که از نیاکان شایسته جسی هلمز بود، فریاد زد: «من فقط یک آمریکایی احمق هستم که بابت این نوع زباله‌ها (که اسم هنر روی آن گذاشته اند) مالیات می‌پردازم. اگر حتی یک نفر در این کنگره باشد که باور دارد این نوع مزخرفات... درک بهتری از زندگی آمریکایی می‌آورد، پس باید به همان تیمارستانی فرستاده شود که افرادی که این چیزها را کشیده‌اند از آنجا آمده‌اند.» 
نمایشگاه لغو شد و نقاشی‌ها با ۹۵‌درصد تخفیف به عنوان اموال مازاد دولت فروخته شدند. در پاسخ به اتهاماتی که بسیاری از هنرمندان حاضر در نمایشگاه در سیاست‌های چپ‌گرا دست داشته‌اند (که در آن‌ زمان یک شرط لازم برای هر‌کسی بود که خود را پیشگام در عرصه هنر نو می‌پنداشت)، وزارت امور‌خارجه یک دستورالعمل بزدلانه صادر کرد که در آینده هیچ هنرمند آمریکایی با ارتباطات کمونیستی یا همسفران کمونیست، حق نداشت آثارش را با هزینه دولت به نمایش بگذارد و با این اقدام، «برداشت از هنر آوانگارد به عنوان هنری غیرآمریکایی، اکنون به سیاست رسمی تبدیل شده بود.» حالا تصویری وحشتناک از بربرهایی که در پشت دروازه‌های کاخ هنر والا کمین کرده بودند، به تخیل نخبگان فرهنگی نفوذ کرد. 
دوایت مک‌دونالد این حملات آوانگارد به هنر را با عنوان (بولشویسم فرهنگی) «Kulturbolschewismus» محکوم کرد و استدلالش این بود: «اگرچه آنها به نام دموکراسی آمریکایی ارائه می‌شوند، در واقع منعکس‌کننده حمله‌های توتالیتر به هنرها هستند. شوروی‌ها (و در واقع بخش زیادی از اروپا) می‌گفتند که آمریکا یک بیابان فرهنگی است و به نظر می‌رسید که رفتار نمایندگان کنگره‌ آمریکا نیز این مطلب را تأیید می‌کند. استراتژیست‌های سطح بالا که مشتاق بودند به جهان نشان دهند در آنجا هنری متناسب با عظمت و آزادی آمریکا وجود دارد، دریافتند که نمی‌توانند حمایت عموم مردم را نسبت به این ادعا جلب کنند به دلیل این که مخالفت‌های داخلی بسیاری وجود داشت. پس چه کردند؟ آنها به سازمان سیا روی آوردند و مبارزه‌ای برای اثبات شایستگی‌های اکسپرسیونیسم انتزاعی در برابر تلاش‌ برای لکه‌دار کردن آن آغاز شد.» 
بردن (Braden) بعدها در خاطرات خود نوشت:  «ما با دوندرو (Dondero)، نماینده کنگره‌ مشکل زیادی داشتیم. او نمی‌توانست هنر مدرن را تحمل کند. فکر می‌کرد هنر مدرن هجو است، فکر می‌کرد گناه است، فکر می‌کرد زشت است. او جنگ سختی درباره نقاشی راه انداخت و کار را برای ما بسیار سخت کرد تا کنگره با برخی از کارهایی که می‌خواستیم انجام دهیم (فرستادن هنر به خارج، فرستادن سمفونی‌ها به خارج، انتشار مجلات در خارج و هر‌چیزی از این دست) موافقت کند. این یکی از دلایلی بود که باید کارها به صورت مخفیانه انجام می‌شد؛ هنر مدرن باید مخفی می‌شد زیرا اگر به رأی در یک دموکراسی گذاشته می‌شد، رد می‌شد. برای تشویق صراحت و صداقت، باید پنهان‌کاری می‌کردیم.» 
اینجا دوباره آن پارادوکس متعالی استراتژی آمریکا در جنگ سرد فرهنگی نمود پیدا کرده بود: برای ترویج پذیرش هنری که در دموکراسی تولید شده بود (و به عنوان نمایشی از دموکراسی مورد ستایش قرار می‌گرفت)، باید خود فرآیند دموکراتیک دور زده می‌شد.