تجــارت و شــانس
۱۴۰۴/۰۵/۱۴
هنگامی که ناتان برکمن، مدیرعامل شرکت «مهندسی آب شیرینکن» در سالهای پایانی دهه شصت(میلادی) به تهران سفر کرد، من در اوج موفقیتم در سمت وابسته نظامی ارتش اسرائیل بودم. ناتان از من حرفشنوی داشت و من از ارتباطات خوبم با فرمانده نیروی هوائی ارتش ایران، ژنرال خاتمی استفاده و او را به تجهیزات آب شیرینکن ساخت کشور اسرائیل علاقهمند کردم. با توجه به شناخت عمیقی که از ارتش ایران داشتم، فهمیدم که پایگاههای نیروی هوائی و دریایی ایران واقع در خلیجفارس برای یافتن آب شرب فریاد میزنند.
یکی از شرایط ایرانیها در چهارچوب اولین قرارداد خرید تجهیزات آب شیرینکن ساخت اسرائیل برای تأسیسات نیروی هوائی ایران در بوشهر این بود که، تکنیسینهای اسرائیلی میبایست دو دستگاه آب شیرینکنی را هم که آمریکاییها رها کرده بودند راهاندازی میکردند. بعداً معلوم شد که دستگاههای آمریکایی به دلیل شرایط بد جوی و بیمبالاتی اسقاط شدهاند؛ این واقعیت تکنیسینهای ما را از لزوم به کاراندازی آنها نجات میداد و وظیفه ما فقط امضای «گواهی از کار افتادگی» آنها بود.
سال ۱۹۷۳ وقتی مسئولیت مذاکرات فروش پنج دستگاه آب شیرینکن برای جزیره کیش واقع در خلیجفارس، به عنوان تفرجگاه مورد علاقه شاه، با مقامات توسعه جزیره کیش را داشتم، آن مقامات خواستند که ارتباطات با شرکتی ثبت شده در ایران باشد؛ به همین دلیل شرکتی را هم در اسرائیل و هم در ایران با نام «شرکت بینالمللی نمکزدایی با مسئولیت محدود1» و با حروف اختصاری I.D.E ثبت کردم. در تجارت تا اندازهای شانس هم مورد نیاز است. زمانی که تجارت در ایران را شروع کردم واقعاً در دورهای بودم که شاید بتوان آن را عصر طلایی اقتصاد ایران نامید. افزایش درآمد حاصل از فروش سوخت در اوایل دهه 1970 و دوازده سال تصدی نخستوزیری ایران توسط امیرعباس هویدا، به ثبات نسبی کشور کمک کرد و رشد اقتصادی میانگین سالانه، ۹ تا ۱۰درصد بود و درآمد سالانه هر نفر از ۳۰۰ دلار در سال ۱۹۶۵ به ۲۲۰۰ دلار در سال ۱۹۷۷ جهش داشت.
اوایل سال ۱۹۷۳ اقتصاد ایران دچار وضعیت بحران شد و بانک مرکزی مجبور بود که
۱۳ میلیارد دلار بابت عوامل مختلفش در خارج از کشور بپردازد. شرکتهای خارجی که در این کشور فعالیت میکردند مجبور به توقف فعالیتهایشان و فرستادن کارمندان مقیم خود در ایران به خانههایشان شدند. هرچند که پس از بحران جهانی نفت، پیشرفت اقتصادی از سر گرفته شد. درآمدهای ناشی از فروش نفت به شکل معناداری افزایش یافتند و بهسرعت حلقههای وسیعی در کشور ثروتمند شدند و شکاف اجتماعی در ایران افزایش یافت. بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۷ مصرف داخلی تا چهار برابر افزایش یافت، این رشد چشمگیر در تعداد صاحبان خودرو و همچنین خدمات اجتماعی به طور چشمگیری افزایش یافت. سال 1974، رونق اقتصادی منجر به تأخیر هشتماهه در ترخیص کالاهای وارداتی شد. واردات کالاهای مصرفی چنان زیاد شد که ایران در مقابل هر یک دلار فروش نفتش به ایالات متحده آمریکا، کالایی به ارزش دو دلار وارد میکرد. شکاف حاصل در تعادل پرداختها باعث کسری ذخیره ارزی و تقویت نارضایتیها گردید.
صادرات اسرائیل به ایران تابع قدرت خرید ایرانیها بود. از زمان جنگ یوم کیپور[اکتبر 1973] که قیمت نفت در بازار جهانی به طرز چشمگیری افزایش یافت، قدرت خرید ایران با سعی و کوشش رشد کرد و در بازار ایران، رفاه همهگیر شد.2 ایران روزانه حدود پنج میلیون بشکه نفت با قیمت ۱۳ دلار برای هر بشکه را صادر میکرد و درآمد روزانه ۶۵ میلیون دلاری، بیشتر صرف توسعه ارتش، خرید سلاح، توسعه سرمایهگذاری و افزایش واردات کالاهای مورد نیاز شد. جریان عظیمی از کارآفرینان، مدیران شرکتهای بینالمللی و دهها هزار نفر از مهندسین و کارگران حرفهای در این کشور تلاش میکردند تا کشور را از عقبماندگی خود نجات داده و به صفوف کشورهای پیشرفته صنعتی پیوند دهند.3 کمبود نیروی انسانی ماهر در ایران فرصتهای فراوانی را برای کشورهایی که علاقهمند بودند و توانایی مشارکت در توسعه ایران را داشتند به وجود آورد و اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نبود. به دلیل نزدیکی جغرافیایی به ایران و وجود نیروی انسانی ماهر، اسرائیل در مقایسه با کشورهای صنعتی پیشرفته از جمله ایالاتمتحده، کشورهای اروپای غربی و ژاپن از وضعیت مطلوبتری برخوردار بود. توانایی رقابت با چنین کشورهایی در سطح حرفهای و میزان دستمزد، کار بزرگی بود.
فعالیتهای اقتصادی اسرائیل در ایران بسیار متنوع و بهویژه در حوزههای ساختمان، کشاورزی، تکنولوژی و حملونقل قرار میگرفت. در سال ۱۹۷۸ نزدیک ۵۰۰ خانواده اسرائیلی در ایران ساکن شدند. اکثر اسرائیلیهای ساکن تهران در«بهجتآباد» اقامت داشتند؛ محله مسکونی مدرن در شمال تهران که مقامات ارشد دولتی نیز در آن سکونت داشتند. هر روز صبح حدود دویست کودک اسرائیلی به مدرسه عبری به نام «داود بنگوریون» که تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش در اورشلیم بود، برده میشدند. پسرم عوفر از اولین دانشآموزان این مدرسه بود که دوباره اوایل دهه شصت شروع به فعالیت کرد. در خیابانهای پایتخت ایران حضور اسرائیل در زمینه ساختوساز نمایان بود؛ از جمله هتل مجلل «اینترکُنتینانتال» در تهران که توسط شرکت «راسکو» و خانههای چند طبقهای که توسط شرکت «سولل بونه» ساخته شده بودند.
فعالیتهای اسرائیل در منطقه خلیجفارس و بهخصوص در جزیره خارک نیز نمایان بود. به منظور جلوگیری از اذیت و آزار عراق از آزادی کشتیرانی در شطالعرب، شاه دستور انتقال صادرات کلیه فرآوردههای نفتی کشورش از بندرهای آبادان و خرمشهر به جزیره خارک را که در گذشتههای دور به عنوان ایستگاه دریانوردان یونانی استفاده میشد، صادر کرد. خارک جزیرهای بسیار خشک است که میزان بارش در آن به بالاتر از ۲۰ میلیمتر در سال نمیرسد. اطراف منازل کوچک مدیران شرکت ملی نفت ایران قطعات کوچک فضای سبز بود که از طریق آبهای تصفیه شده سه دستگاه تصفیه آب که در جزیره تأسیس نمودیم آبیاری میشدند. یکی از این تأسیسات در پادگانی متعلق به نیروی هوائی ایران تأسیس شد؛ و یکی از پایگاههای کوچک نیروی دریایی هم که کشتیهایش مشغول گشتزنی و برقراری امنیت تردد در تنگه هرمز بودند از آن استفاده میکردند. برخی از تأسیسات شرکت نفت در جزیره و پایگاه نیروی هوائی با حصار امنیتی احاطه شده بودند که توسط صنعت هوائی اسرائیل در پی توصیه تیم بازرسی اسرائیلی که اواسط دهه شصت به جزیره فرستاده بودم، ایجاد شده بود. شرکت «موتورولا اسرائیل» تجهیزات ارتباطی در جزیره خارک را تأسیس کرد؛ شرکتی که من یکی از بنیانگذاران دفتر آن در اواخر دهه شصت در تهران بودم و دروازه عظیمی به سوی بازار ایران را برای آنها گشودم.
پانوشتها:
1- International Desalination Equipment LTD
2- م: نیمرودی توضیح نمیدهد که این افزایش درآمد ملی ناشی از افزایش عایدی صادرات نفت، اقشار خاصی از جامعه را بهرهمند میساخت و بخش بزرگی از اقشار متوسط و فرودست جامعه با همان مشکلات معیشتی گذشته دستوپنجه نرم میکردند.
3- م: برخلاف این ادعا، ایران در این مقطع رشد صنعتی متوازن و متناسب با ویژگیهای اقتصادی کشور را شاهد نبود بلکه آنچه رخ داد انتقال حجم محدودی از صنایع مونتاژ و کاملاً وابسته به کشورهای صادرکننده به ایران بود.