پیوستن کارشناس ارشد سیا به ایدئولوژی «هنر آزاد»
۱۴۰۴/۰۵/۱۹
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
جورج کنان (از کارشناسان ارشد سازمان سیا) به این ایدئولوژی «هنر آزاد» پیوست و به مخاطبان فعال موزه هنر مدرن در سال ۱۹۵۵ گفت که آنها وظیفه دارند «برخی از تصوراتی که جهان خارج از ما دارد را اصلاح کنند، تصوراتی که شروع به تأثیرگذاری زیاد بر موقعیت بینالمللی ما کردهاند.»
آیزنهاور در سخنرانی که بهصراحت از کار موزه هنر مدرن حمایت میکرد، اعلام کرد: «تا زمانی که هنرمندان ما بتوانند آزادانه احساسات شدید شخصی خود را ابراز کنند و تا زمانی که هنرمندان ما آزاد باشند آنچه را که صادقانه بدان معتقدند خلق کنند، بحثهای سالم و پیشرفت در کار هنر وجود خواهد داشت... اما چقدر فرهنگ تولید هنر در یک جامعه استبدادی متفاوت است. هنگامی که هنرمندان برده و ابزار دولت میشوند؛ هنگامی که هنرمندان به تبلیغکنندگان اصلی یک هدف سیاسی تبدیل میگردند، پیشرفت متوقف شده و خلاقیت و نبوغ نابود میشود.» این بیانات احساسی توسط آگوست هکشر، رئیس سابق برنامه بینالمللی موزه هنر مدرن، تکرار شد که ادعا کرد کار موزه «به مبارزه اصلی این عصر (یعنی مبارزه آزادی در برابر استبداد) مرتبط است. ما میدانیم که هرجا استبداد، قدرت را به دست میگیرد، چه تحت فاشیسم یا کمونیسم، هنر مدرن نابود و تبعید میشود.»
جورج کنان (از کارشناسان ارشد سازمان سیا) به این ایدئولوژی «هنر آزاد» پیوست و به مخاطبان فعال موزه هنر مدرن در سال ۱۹۵۵ گفت که آنها وظیفه دارند «برخی از تصوراتی که جهان خارج از ما دارد را اصلاح کنند، تصوراتی که شروع به تأثیرگذاری زیاد بر موقعیت بینالمللی ما کردهاند.» کنان گفت که این «احساسات منفی» «به شرایط فرهنگی و نه سیاسی مربوط میشوند.» نکته بعدی او همه را شوکه کرد: «تمامیتخواهان تشخیص دادند که تنها در صورتی میتوانند ادعای ایجاد یک تمدن امیدوارکننده و قابل اعتماد را داشته باشند که ظاهراً از اعتماد و اشتیاق هنرمندان برخوردار باشند. و من غمگینم که آنها بسیار زودتر از بسیاری از مردم خودمان به این درک رسیدند.»
کنان پرسید: ماهیت وظیفه پیشرو چیست؟ «ما باید... به جهان خارج نشان دهیم که هم یک زندگی فرهنگی داریم و هم به آن اهمیت میدهیم. که به اندازه کافی به آن اهمیت میدهیم، در واقع، که آن را در خانه تشویق و حمایت میکنیم تا اطمینان حاصل نماییم که با آشنایی با فعالیتهای مشابه در جای دیگر غنی میشود. اگر این تصورات تنها با قدرت و موفقیت کافی به کشورهای خارج از مرزهای ما منتقل گردد، من بشخصه تمام موجودی باقیمانده تبلیغات سیاسی را با نتایجی که تنها از این طریق میتوان به دست آورد، معاوضه میکنم.»
حمایت کنگره آزادی فرهنگی از نقاشی تجربی، عمدتاً انتزاعی، در مقابل زیباییشناسی فیگوراتیو یا واقعگرا باید در این چارچوب مشاهده شود. از بیانات تام بریدن و دونالد جیمسون مشخص است که سازمان سیا احساس میکرد نقشی در تشویق رضایت برای هنر جدید دارد. از سوابق بنیاد فارفیلد نیز میتوان نشان داد که این مؤسسه تعهد خود را با دریافت دلار اعلام کرد. علاوهبر حمایت از نمایشگاه «نقاشان جوان»، چندین کمک مالی از بنیاد فارفیلد به موزه هنر مدرن منتقل شد، از جمله ۲۰۰۰ دلار به شورای بینالمللی آن در سال ۱۹۵۹، برای تهیه کتابهایی در مورد هنر مدرن برای خوانندگان لهستانی.
شواهد بیشتر و غیرقابل انکاری وجود دارد که سازمان سیا یک جزء فعال در سازوکارهایی بود که اکسپرسیونیسم انتزاعی را ترویج میکرد. بلافاصله پس از بسته شدن نمایشگاه «نقاشان جوان» در سال ۱۹۵۵-۱۹۵۶، نیکولاس ناباکوف شروع به برنامهریزی برای برگزاری یک نمایشگاه دیگر کرد. علیرغم شروع ضعیف، این پیشنهاد در اوایل سال ۱۹۵۹ نهائی شد. جانکی فلیشمن، که تا آن زمان رئیس کمیته موسیقی و هنر کنگره و همچنین عضو شورای هنرهای بینالمللی موزه هنر مدرن (نسخه گسترشیافته برنامه بینالمللی) بود، پیوند بین دو سازمان را فراهم کرد. یکبار دیگر، موزه هنر مدرن نماینده آمریکا برای شرکت در نمایشگاه شد، و اینبار آثاری بیشتر از آنچه قبلاً برای دوسالانه پاریس به اروپا ارسال گردیده بود، به نمایشگاه فرستاده شد. تا پایان سال، منشی ناباکوف توانست به جانکی بگوید که خبر نمایشگاه برنامهریزی شده «مانند یک تورنادو در محافل هنری پیچیده است. هر نقاش جوانی در پاریس، هر مدیر گالری، هر منتقد هنری دارند به [کنگره] تلفن میزنند تا بفهمند موضوع چیست. این یک موفقیت بزرگ خواهد بود.»
نمایشگاه که در ابتدا با عنوان «منابع شاعرانه نقاشی معاصر» نامگذاری شده بود، در نهایت در ژانویه ۱۹۶۰ در موزه هنرهای تزئینی لوور با عنوان تحریکآمیزتر «آنتاگونیسمها» افتتاح شد. آثار مارک روتکو (که در آن زمان در فرانسه بود)، سام فرانسیس، ایو کلین (در اولین نمایش خود در پاریس)، فرانتس کلاین، لوئیز نولسون، جکسون پولاک، مارک توبی و جوآن میچل بر این نمایشگاه تسلط داشتند. بسیاری از نقاشیها از وین به پاریس آورده شده بودند، جایی که کنگره آنها را به عنوان بخشی از یک کمپین گستردهتر، سازماندهی شده توسط سازمان سیا، برای تضعیف جشنواره جوانان کمونیست در سال ۱۹۵۹ به نمایش گذاشت. این نمایشگاه برای سازمان سیا ۱۵,۳۶۵ دلار هزینه داشت، اما برای نسخه گسترشیافته آن در پاریس، مجبور شدند پول بیشتری خرج کنند. ۱۰,۰۰۰ دلار دیگر از طریق بنیاد هوبلیتزل پولشویی شد و علاوهبر آن ۱۰,۰۰۰ دلار از انجمن فرانسوی اقدام هنری، به نمایشگاه تعلق گرفت.