به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,366
بازدید دیروز: 11,398
بازدید هفته: 47,575
بازدید ماه: 377,631
بازدید کل: 27,307,508
افراد آنلاین: 30
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۷ شهریور ۱٤۰٤
Thursday , 18 September 2025
الخميس ، ۲۶ ربيع الأول ۱٤٤۷
شهریور 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
154 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - شوالیه‌های ناتوی فرهنگی در سینما و ‌هالیوود ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 154  

 شوالیه‌های ناتوی فرهنگی در سینما و ‌هالیوود 

۱۴۰۴/۰۶/۰۴

‫کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا در عرصه فرهنگ و هنر [چ1] -فروشگاه اینترنتی کتاب  گیسوم‬‎

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

هری ترومن رئیس‌جمهور پیشین هشدار داده بود. «استبداد یا آزادی است... و چه‌بسا بدتر از آن، کمونیسم هرگونه وجود خدا را انکار می‌کند.» خلق چنین مفهومی (که پیچیدگی روابط جهانی را به نبردی بین نیروهای نور و تاریکی تقلیل می‌داد) به این معنا که گفتمان سیاست خارجی آمریکا بر تمایزاتی استوار شده بود تا در برابر هرگونه استدلال منطقی یا عقلانی مقاومت نماید. جرج سانتایانا، در سال ۱۹۱۶، فرآیند فلسفی‌ را توصیف کرده بود که طی آن چنین تحریف‌هایی بر فرآیند تاریخی غالب می‌شوند: «تخیل پایدار، دانش نامیده می‌شود توهم منسجم، حقیقت به‌شمار می‌آید و اراده سازمان‌یافته [و تحمیلی]، [یک امر اخلاقی و] فضیلت عنوان می‌گردد.»
این تمایزات برای بیل گراهام، واعظ جوان، نامفهوم بود. او با این نظریه به هشدارهای ترومن شدت داد: «کمونیسم... از سوی شیطان هدایت می‌شود... آن‌ها در هر مرحله با خدعه و نیرنگ بر ما پیشی می‌گیرند، به گمانم هیچ توضیح دیگری برای پیشرفت‌های چشمگیر کمونیسم وجود ندارد، جز اینکه قدرت، خرد و هوشی فراطبیعی به آن‌ها اعطا شده باشد.» اما نورمن میلر تشخیص متفاوتی داشت: «عمیق‌ترین بیماری سیاسی آمریکا این است که ملتی خودپسند است.»
در این فضای دگم‌اندیشی مذهبی بود که سناتور جو مک‌کارتی شکوفا شد. آرتور میلر در نمایشنامه «بوته آزمایش1»، شکار جادوگران [و فضای بگیر و ببند] در شهر سِیلم را با دوران مک‌کارتی مقایسه کرد تا نشان دهد چگونه گناهی مشابه، با فاصله‌ای دویست ساله تکرار شده است: [در هر دو مورد] «گناهِ [!] احساسِ بیگانگی2 و خصومت3 نسبت به نظام بی‌عیب و نقص حاکم [!] (آن‌گونه که طرفداران متعصب4 و مخالف تفکر انتقادی آن ترسیم می‌کردند) وجود دارد و این احساسات [از طرف طبقه حاکم و طرفدارن متعصب آن] نامشروع و [جرم] قلمداد شده و سرکوب شده‌اند». 
بدون سرکوب این احساس مشترک، شکار سرخ‌ها [یعنی کمونیست‌ها] در دهه ۱۹۵۰ هرگز نمی‌توانست چنین قدرتی تولید کند. نکته‌ اصلی هر دو دادگاه تفتیش عقاید، اثبات گناه از طریق اعتراف عمومی بود و از متهم انتظار می‌رفت که «همدستان خود و همچنین ارباب شیطانی خود را لعن کند و با ادای سوگندهای گذشته (که اکنون برایش تهوع‌آور گشته بود)، وفاداری جدید و خالصانه خود را تضمین دهد. سپس او را رها می‌کردند [مثل رها کردن حیوان در طبیعت] تا به جامعه آدم‌های به‌غایت محترم بپیوندد.» 
ویژگی عجیب جلسات کمیته فرعی مک‌کارتی و جلسات استماع کمیته فعالیت‌های ضدآمریکایی این بود که «کمتر به نام‌های افشاشده علاقه نشان می‌دادند و بیشتر بر آزمایش صداقت اعترافات شاهد تمرکز داشتند.» لزلی فیدلر (که مانند دوستش ایروینگ کریستول در اوایل دهه ۱۹۵۰ به دین روی آورده بود) این فرآیند را نوعی آیین نمادین توصیف کرد وقتی گفت: «اعتراف به خودی خود هیچ است، اما بدون اعتراف... نخواهیم توانست از لیبرالیسم بی‌گناهی به لیبرالیسم مسئولیت حرکت کنیم.»
کمیته آمریکایی مک‌کارتی که به نام بی‌مسمای (آزادی فرهنگی) خوانده می‌شد، بیش از همه به نمادگرایی اعتراف عمومی توجه نشان می‌داد. الیا کازان (فیلم‌ساز معروف آمریکایی و سازنده آثاری همچون «در بارانداز» و «شکوه علفزار») که در‌آوریل ۱۹۵۲ در جلسه استماع مک‌کارتی به افشای نام همکارانش پرداخته بود، به عنوان پاداش به عضویت کمیته آمریکایی منصوب شد و اکنون این کمیته با کمال میل و تمام‌قد از او دفاع می‌کرد. 
سول استاین، با حالت یسوعی، در دفاع از «استودیوی بازیگران» کازان5 در برابر حملات یک گروه ضد‌کمونیست تندرو، استدلال کرد که کازان «نقش مناسبی برای ضد‌کمونیست‌ها در تئاتر ایفا می‌کند مانند نقش مبلغی برای برادران عقب‌مانده سیاسی او که مدت زیادی طول کشیده تا این واقعیت را درک کنند، خدمت به گروه‌های خط مقدم در این کشور به قدرت غول شوروی کمک می‌کند.» 
استاین استدلال کرد: «به کسانی که در گذشته با کمونیست‌ها همراه بوده‌اند، باید فرصتی داده شود تا انرژی خود را به سمت اقدامات و تلاش‌های واقعاً ضدکمونیستی هدایت کنند، اگر این با اعتقادات فعلی آنها مطابقت دارد.» 
این برای اطمینان‌خاطر گروه فشار ضدکمونیست افراطی اِوار اینک6 کافی نبود. این گروه از کازان شکایت داشت که به همکاری با «افراد بی‌وجدان» مانند مارلون براندو، فرانک سیلوِرا و لو گیلبرت ادامه می‌دهد و «هیچ ضدکمونیست فعالی» را به کار نگرفته است.
پانوشت‌ها:
1- این نمایشنامه در فارسی به بوته آزمایش ترجمه شده ولی می‌توان آن را به کوره‌های جوشان نیز ترجمه کرد.
2- حس عدم تعلق به کشور
3- داشتن کینه نسبت حکومت
4- کسانی که هرگونه انتقاد از نظام حاکم را به مثابه خیانت به کشور قلمداد می‌کردند.
5- Kazan’s Actor’s Studio
6- Aware, Inc