افشاگری نیویورکتایمز علیه سیا
۱۴۰۴/۰۹/۲۳
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
به طور مشابه، نورمن میلر استدلال میکرد که جنگ آمریکا در ویتنام «نقطه اوج رشتهرویدادهای طولانی است که به شکلی نامشخص در اواخر جنگ جهانی دوم آغاز شده است. قدرتمندترین واسپهای (آنگلوساکسونهای پروتستان سفیدپوست) آمریکا از میان دولتمردان، مدیران اجرائی شرکتها، ژنرالها، دریادارها، سردبیران روزنامهها و قانونگذارانِ میانسال و سالخورده بر سر یک موضوع همقسم شده بودند: آنان با ایمانی مشابه شوالیههای قرون وسطی سوگند خورده بودند که کمونیسم دشمن مرگبار فرهنگ مسیحی است. اگر در جهان پس از جنگ در برابر آن مقاومت نمیشد، خود مسیحیت نابود میشد.»
درست در همین بسترِ اعتراضات انتقادی بود که روزنامه نیویورکتایمز به آنچه در پشتپرده و پستوهای تاریک حکومت آمریکا پنهان گردیده بود، علاقهمند شد.
در آوریل ۱۹۶۶، خوانندگان آن با انبوهی از افشاگریها درباره سازمان سازمان سیا شوکه شدند.
در یکی از مقالات آمده بود: «بهنظر میرسد دامنه فعالیتهای سازمان سیا در داخل و خارج بیپایان باشد. اگرچه ماهوارهها، الکترونیک و ابزارهای پیشرفته بخش عمدهای از کار طاقتفرسای جاسوسی را برعهده گرفتهاند، اما نقش و دخالت انسانها (کسانی که سازمان را با چالشهای دیپلماتیک روبهرو میساختند1، پرسشهایی درباره خط و مشی و تخلفات اخلاقی آن برمیانگیختند) در این زمینه کماکان عمیق است؛... به همین دلیل است که بسیاری از افراد متقاعد شدهاند که نوعی هیولای فرانکنشتاین در سازمان سیا خلق شده که هیچکس نمیتواند به طور کامل آن را کنترل کند... آیا دولت این مردم آزاده و شرافتمند، بیش از حد به عملیاتهای «پنهانی»، «حقههای کثیف» و اقدامات خشن و غیرقانونی در «کوچهپسکوچههای» جهان متکی شده است؟ آیا به نقطهای رسیدیم که جواب آتش را با آتش، زور را با زور، خرابکاری را با خرابکاری و جنایت را با جنایت میدهیم. اکنون چه فرقی از نظر شرافت و آزادگی بین ما و دشمنان خشن و بیامان ما باقی مانده؟ اینها پرسشهای اساسی و دغدغههای به حق مردم آمریکاست.»
مطلبی در ۲۷ آوریل ۱۹۶۶، ادعاهای کانر کروز اوبراین را- که اکنون تبدیل به اطلاعات عمومی شده بود- تکرار کرد که مجله اینکاونتر از وجوه سازمان سیا کمک مالی دریافت کرده است.
اگر حرکت نسنجیده بعدی لاسکی نبود، شاید قضیه همینجا خاتمه مییافت. او مقالهای از گورونوِی ریس منتشر کرد- مردی که بعدها به عنوان «ماهیگیر مضحک و بیاعتبار در آبهای جنگ سرد» توصیف شد- که به جای پاسخ مستقیم به اتهامات اوبراین علیه اینکاونتر، با زیر سؤالبردن رفتار او وقتی چند سال قبل نماینده سازمان ملل در کنگو بود، به او توهین کرد.
اوبراین بلافاصله علیه اینکاونتر شکایت حقوقی طرح کرد. در شرایطی که لاسکی غایب بود (به آمریکایجنوبی سفر کرد) و اسپندر در آمریکا به سر میبرد، فرانک کرمود- که به عنوان سردبیر مشترک مجله اینکاونتر فعالیت میکرد (مطلب ریس قبل از انتشار به او نشان داده نشده بود)- مجبور بود به تنهائی تاوانش را بپردازد.
در ماه میِ سال قبل، اسپندر در نامهای به جوسلسون خبر داد که به عنوان شاعر مشاور کتابخانه کنگره آمریکا منصوب شده است، مقامی معادل «شاعر ملی» (که پیش از او رابرت فراست و رابرت لوول این سمت را برعهده داشتند، اما اسپندر اولین غیرآمریکایی بود که این افتخار به او اعطا میشد).
در ابتدا، جوسلسون خشمگین شد و در ژوئن به موگریج نوشت که اسپندر «نتوانسته در برابر آوای نخستین پری دریایی مقاومت کند2.»
قرار بر این شد که اسپندر تا مدتی که در آنجا حضور دارد، دستمزدی از مجله اینکاونتر دریافت نکند، اما جوسلسون که مشتاق بود نوعی کنترل مالی بر اسپندر حفظ کند، ترتیبی داد که «کماکان از او به شکلی بسیار مناسب حمایت مالی شود.» او به موگریج گفت که این موضوع «کاملاً محرمانه» است.
اسپندر نیز در این فاصله پیشنهاد کرد که فرانک کِرمود میتواند جانشین مناسبی باشد، حداقل برای مدتی که او غایب است.
پانوشتها:
1- مشکلآفرین بودند، با افشای کارهای جاسوسی و خرابکارانه آنها، روابط بین آمریکا و کشورهای هدف خدشهدار گشته و دولت آمریکا برای توضیح و حلوفصل موضوع وارد عمل میشد و از طریق گفتوگوهای دیپلماتیک به موضوع فیصله میداد، بنابراین یک چالش دیپلماتیک بود. سازمان مجبور میشد در برابر رفتار مأمورانش در گوشه و کنار جهان پاسخگو باشد.
2- او نتوانست در برابر این فرصت فریبنده و وسوسهانگیز مقاومت کند. در ادیسه هومر، پریهای دریایی (سایرنها) موجوداتی افسانهای هستند که با آوای مسحورکننده خود دریانوردان را وسوسه میکنند تا کشتی خود را به صخرهها بکوبند و نابود شوند.