خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۷/۳۰
تحلیلگر صهیونیست: در جنگ پیروز نشدیم شاید با توافق بشود ایران را مهار کرد
یک مقام سابق صهیونیست میگوید جنگ دوباره با ایران، زیان راهبردی برای اسرائیل دارد و این رژیم باید از توافق دوباره آمریکا و اروپا با ایران حمایت کند. او همچنین تاکید کرد اقدام متقابل ایران، نشانه ناتوانی اسرائیل و غرب در ممانعت از بازسازی ظرفیتهای متعارف ایران هستند.
دنی سیترینوویچ، رئیس اسبق میز ایران در اطلاعات ارتش اسرائیل که اکنون در دانشگاه رایشمن تدریس میکند، در تحلیلی برای شورای آتلانتیک نوشت: سران اسرائیل بعد از پایان جنگ ۱۲روزه ژوئن گفتند ایران دیگر نمیتواند سلاح هستهای بسازد. در نتیجه این فرض، با هرگونه توافق دیپلماتیک غرب با تهران مخالفت میکنند.
اسرائیل فشار زیادی بر تروئیکای اروپایی آورد تا سازوکار ماشه را فعال کنند، به ترامپ، فشار آورد تا ابتکار دیپلماتیک با ایران را پس بزند و از همه مهمتر، به تهدید ایران ادامه داد.
دولت آمریکا و تروئیکای اروپایی به دنبال احیای مذاکرات دیپلماتیک با ایران هستند، اما شرایطی را تحمیل میکنند که مقامات ایران نمیتوانند بپذیرند، مانند دستکشیدن از حق غنیسازی اورانیوم یا محدود کردن برد موشکها.
بدون توافق هستهای، خطر جنگ دوباره وجود دارد و اینبار ممکن است به گرداب جنگی فرسایشی بیفتد که فشار اقتصادی را بر اسرائیل افزایش خواهد داد و هرگونه بهبود موضع راهبردی اسرائیل را به خطر خواهد انداخت؛ بهعلاوه، این احتمال را بالا میبرد که ایران تصمیم بگیرد به سمت تسلیحات هستهای حرکت کند. درون نظام، روزبهروز افراد بیشتری ادعا میکنند که گزینه دیگری وجود ندارد.
به گفته مقامات ارشد آژانس، ایران همچنان میزان قابلتوجهی مواد غنیشده ۶۰درصدی را دارد و همینطور ظرفیت غنیسازی را. گستره آسیب به این ظرفیتها مشخص نیست. احتمالا، ایران هنوز میتواند بر پایه مواد غنیشده، تا سطح ۹۰درصد غنیسازی کند، حتی بدون اینکه سایتهای نطنز و فردو را فعال کند. تنها راه برای تضمین اینکه ایران از همان مواد غنیشده استفاده نخواهد کرد، بازگرداندن نظارت بازرسان آژانس است که به واسطه جنگ، ایران را ترک کردند. این سایتها بدون نظارت هستند.
بدون توافق و حضور میدانی بازرسان، اسرائیل و غرب تنها به اطلاعاتی تکیه دارند که از ایران جمعآوری میشود؛ با این حال، معلوم نیست چنین اطلاعاتی در کار باشد و حتی اگر باشد، ممکن است در معرض تفاسیر متفاوت قرار گیرد؛ از اینرو، حضور بازرسان در محل اجازه درکی بهتر را از آنچه در برنامه هستهای ایران رخ میدهد خواهد داد. مشکل این است که بدون توافقی که فعلاً به هیچوجه در دسترس نیست، ایران با بازگشت بازرسان موافقت نخواهد کرد.
اما مواد غنیشده، تنها مسئلهای نیستند که دستاوردهای اسرائیل در جنگ را تهدید میکنند. ایران اخیراً شروع به بازسازی گسترده ظرفیتهای موشکی خود کرده؛ از جمله مجموعهای آزمایشهایی که ظاهراً با هدف بهبود ظرفیت پرتاب در جنگ دوباره با اسرائیل. ایران همچنین با جدیت مشغول احیای سیستمهای دفاع هوائی خود است. این اقدامات، آنچه را اسرائیل در جنگ کسب کرد، تضعیف میکنند و فراتر از هر چیز، نشانه ناتوانی در ممانعت از بازسازی ظرفیتهای متعارف توسط ایران است.
مسئله اختلافات داخلی در میان مقامات محافظهکارتر و میانهروتر ایران هم هست،. پس از جنگ، بحث داخلی تشدید شد که درباره مذاکره با غرب، چه سیاستی باید در پیش گرفت؛ البته آنها بر سر این خواسته که غنیسازی در خاک ایران باید ادامه یابد متحد هستند و حاضر نیستند برنامه موشکی را محدود کنند، اما عناصر میانهروتر، از قبیل پزشکیان متوجه این هستند که تنها راه برای احیای اقتصاد، رفع تحریمها، از طریق توافق است این احتمال هست که پس از جنگ، شرایطی ایجاد شده باشد که منجر به توافق شود، با اعمال شرایطی که تضمین کند ایران نتواند ظرفیتهای غنیسازی در ابعاد صنعتی را برپا کند.
اسرائیل، با هرگونه توافق که اجازه رفع تحریمها را بدهد، مخالف است؛ اما ازسرگیری جنگ، خطرات مهمی برای اسرائیل خواهد داشت. به خاطر داشته باشیم که بهرغم ادعای مقامات ارشد، اسرائیل در جنگ با ایران پیروز نشد. دستاوردهای مهمی داشت اما ایران نهتنها ظرفیتهای هستهای خود را حفظ کرد، بلکه توانست مناطق متعددی را در اسرائیل هدف قرار دهد و آسیبهای جدی وارد کند. بهعلاوه، اگر جنگ علیه ایران دوباره شروع شود، شرایط اینبار برای اسرائیل کمتر مناسب باشد. معلوم است که ایران آمادگی بهتری برای چنین کارزاری خواهد داشت، در سایه درسهایی که از جنگ آموخته و تلاشهایش، بهخصوص در حوزه سیستمهای موشکی، برای استفاده از این درسها در جهت بهبود توانایی خود.
علاوه بر این، معلوم نیست اسرائیل بتواند انتظار داشته باشد، همانقدر کمک از دولت ایالاتمتحده بگیرد که در کارزار پیشین گرفت. در سایه چندین چالش پیشروی دولت آمریکا در داخل و خارج، محتمل است که موضوع ایران در صدر فهرست اولویتهای ترامپ قرار نداشته باشد؛ بهعلاوه، نتیجه جنگ غزه هم معلوم نیست.
مقامات اسرائیل این فرض را دارند که با از سرگیری جنگ میتوانند حکومت ایران را دچار فروپاشی کنند و کاملاً نادیده میگیرند که بهرغم مشکلات داخلی، حملات اسرائیل به ایران، موجب تقویت موضع حاکمیت در ایران و تقویت حس ملیگرایی ایرانیان شد. حملات بیشتر، صرفاً به تقویت این روند منجر شود.
بنابر آنچه گفته شد، اسرائیل باید از توافقی حمایت کند که مانع از برپایی دوباره ظرفیتی در ابعاد بالا برای غنیسازی در ایران میشود. جنگ دوباره، در سایه آمادهسازیهایی که در ایران برایش انجام شده، شاید از قبلی سختتر باشد و اسرائیل را درگیر جنگی فرسایشی کند، بدون این که هیچ چشمانداز روشنی باشد.
تصمیم به عدم حضور در شرمالشیخ چرا عاقلانه بود؟
موضعگیری مسئولان سیاستخارجی و محتوای اجلاس شرمالشیخ نشان میدهد که تصمیم عدم شرکت در این نشست بر پایه تحلیل اهداف نشست گرفته شده است.
وبسایت دیپلماسی ایرانی وابسته به حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان در تحلیلی نوشت: در حالی که بسیاری از کشورها در اجلاس شرمالشیخ مصر درباره آتشبس غزه شرکت کردند، غیبت ایران در این نشست پرسشهایی را برانگیخت. بررسی زمینههای سیاسی، موضعگیری مسئولان سیاستخارجی و محتوای این اجلاس نشان میدهد که تصمیم تهران بر پایه تحلیل دقیق از ساختار و اهداف نشست گرفته شده است.
اجلاس شرمالشیخ که با عنوان «آتشبس فوری در غزه» برگزار شد، در عمل بیش از آنکه تلاشی برای توقف واقعی جنگ باشد، به صحنهای برای بازسازی طرحهای سیاسی آمریکا در منطقه شباهت داشت. محور اصلی گفتوگوها نه درباره رفع محاصره یا بازسازی غزه، بلکه درباره چگونگی بازگشت روند موسوم به «طرح ابراهیم» بود، روندی که بر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و بازتعریف توازن قوا در خاورمیانه استوار است. از نگاه تحلیلگران، حضور در چنین اجلاسی میتوانست به معنای پذیرش چارچوبی تلقی شود که در آن، مسئله اصلی فلسطین یعنی پایان اشغال و تشکیل دولت مستقل، عملاً به حاشیه رانده شده است.
سیاست تهران بر مشارکت در گفتوگوهایی است که تصمیمسازی واقعی در آن انجام میشود؛ نمونهاش همکاری فعال با بریکس، سازمان شانگهای و جنبش عدمتعهد است. در مورد شرمالشیخ، منابع نزدیک به دستگاه دیپلماسی میگویند بررسیهای کارشناسی نشان داده بود چارچوب این نشست نهتنها پاسخگوی بحران انسانی در غزه نیست، بلکه ممکن است به بازتولید فشارهای سیاسی علیه ایران منجر شود.
فاصله میان عنوان و واقعیت اجلاس شرمالشیخ در حالی برگزار شد که همزمان، حملات اسرائیل به غزه ادامه داشت و هیچکدام از بیانیههای نشست محکومیت صریح این حملات را شامل نمیشد. این نشانهای از جهتگیری یکسویه اجلاس تلقی شد. بسیاری از تحلیلگران منطقهای نیز بر این باورند که هدف واقعی نشست، مدیریت تبعات جنگ برای رژیم صهیونیستی و ترمیم چهره سیاسی آمریکا در جهان عرب بود، نه یافتن راهحلی برای بحران.
براساس همین ارزیابیها، تصمیم به عدم حضور نه از سر بیتفاوتی، بلکه از منظر پرهیز از همراهی با روندی گرفته شد که از ابتدا فاقد توازن و صداقت تلقی میشد. تهران در مواضع رسمی خود بارها اعلام کرده است که صلح در منطقه تنها زمانی معنا دارد که بر عدالت، رفع اشغال و احترام به اراده مردم فلسطین استوار باشد. حضور در نشستهایی که این اصول را نادیده میگیرند، به حل بحران کمکی نمیکند.
از سوی دیگر؛ در مقابلِ غیبت در شرمالشیخ، ایران در اجلاس اخیر جنبش عدم تعهد حضوری فعال و تأثیرگذار داشت. در این نشست که با مشارکت بیش از ۱۲۰ کشور برگزار شد، هیئت ایرانی نقشی محوری در شکلگیری بیانیه نهائی ایفا کرد؛ بیانیهای که نهتنها بر حق ملت فلسطین برای مقاومت و تشکیل دولت مستقل تأکید داشت، بلکه اقدام یکجانبه غرب برای تمدید محدودیتهای قطعنامه ۲۲۳۱ را نیز فاقد مشروعیت دانست.
باید چند خسارت دیگر برملا شود تا حسن روحانی محاکمه شود؟!
اعترافات هفته گذشته ولیالله سیف، رئیس اسبق بانک مرکزی باز هم پرونده خسارتهای جبرانناپذیر حسن روحانی را به صدر اخبار کشور بازگرداند. اظهارات افشاگرانه سیف، باعث شد تا شیوه غلط مدیریت و استراتژی فسادآلود حل مسائل در دولت روحانی عیان شود.
به گزارش رجانیوز، علیرغم آنکه روحانی در ماههای اخیر تلاش داشت تا وانمود کند که عاقلترین سیاستمدار و حامی سفت و سخت منافع ملی است اما در عمل، مصاحبه رئیس بانک مرکزی وی، تمام رشتههای روحانی را پنبه کرد و پرده از تصویر بدون روتوش دولت تدبیر و امید برداشت.
در لابهلای خطوط آن مصاحبه روشن شد که روحانی، کوچکترین احساس مسئولیتی در برابر نسلهای آینده ایران و حتی فردای اتمام مسئولیتش نداشته است. او برای دفاع از انگاره غلط «برجام پرفایده» به خزانه کشورِ در تحریم حملهور شد و چوب حراج به ۶۰ تن طلا زد.
شاهکار روحانی در مدیریت گعدهای و بازی با معیشت ۹۰میلیون ایرانی آنجا تکمیل میشود که به اذعان سیف برای تعیین نرخ ارز معروف به دلار جهانگیری، از آرای حضار آن جلسه میانگین میگیرد و یک رقم تصادفی را بهعنوان خروجی جلسه تصویب میکند. شاید تمام این روایت در برخورد اول تنها یک شوخی بهنظر برسد اما برای همه حضار آن جلسه و حتی حسن روحانی واضح بود که در مدیریت کلان اقتصادی، تغییر حتی یک رقم ناچیز نیز میتواند آمارهای نهائی را زمین تا آسمان جابهجا کند و اثراتی تاریخی در زندگی شهروندان بهجا بگذارد.
سیف درباره پروژه تضییع تاریخی بیتالمال میگوید: «من به روحانی گفتم چون نمیتوانم این تصمیم(ارز دستوری ۴۲۰۰ تومانی) را اجرا کنم، نرخ ۴۲۰۰ را در مصاحبه اعلام نمیکنم. روحانی گفت تصمیم مهمی است و معاون اول باید اعلام کند. به جهانگیری گفتم حداقل بگو ۴۸۰۰؛ او به روحانی گفت بگویم ۴۵۰۰؟ روحانی گفت نه، من که نظرم ۳۸۰۰ بود اما چون تصمیم جمع ۴۲۰۰ بود، گفتم همان! ببینید نرخ ارز چطور تعیین میشد!»
اما مهمترین سؤال پیرامون این اظهارات متوجه دستگاه قضائی است. زمانی که سیف بهعنوان یک کارشناس و رئیس اسبق بانک مرکزی از این اقدام تعمدی روحانی و فعل خسارتساز او در قبال اقتصاد کشور سخن میگوید و خود را بهعنوان شاهد سوءمدیریتهای دولت دوازدهم معرفی میکند، چرا دستگاه قضا به این پرونده مشخص و غیر مبهم ورود نکرده و با یکی از مصادیق عیان فساد برخورد نمیکند؟! آیا قرار نیست که از عاملان پروندههای خسارتبار دهه نود حسابکشی شده و از آنان درباره تصمیمات غیرکارشناسانهای که اقتصاد کشور را تا مرز ورشکستگی برد، بازخواست شود؟ چرا باید در محاکمه عامل مستقیم تمامی مفاسد هنگفت نامبرده تعلل نشان داد؟
لازم به ذکر است نصرالله پژمانفر، رئیس کمیسیون اصل نود مجلس هم پیشتر اعلام کرده بود که پرونده حسن روحانی با ۷۰۰هزار شکایت مردمی در حوزه مشکلات بورس و مداخلات ارزی به دادستانی ارسال شده بود.
شاید اگر روحانی یکبار بابت کارشکنیهای تعمدی خود در دادگاه روحانیت و جرائم اقتصادی حاضر میشد، امروز وقت خود را صرف تجویز نسخه تسلیم نمیکرد!
نیوزویک: ایران پس از جنگ ۱۲ روزه توان موشکی خود را ارتقا داد
«ایران پس از درگیریهای اخیر با اسرائیل، توان موشکی خود را بازسازی کرده و ارتقا داده است.»
نشریه آمریکایی نیوزویک در این باره در گزارشی به نقل از تحلیلگران غربی نوشت: این اقدام نشاندهنده توان سریع ایران در بازیابی ظرفیت موشکی خود و نمایش بازدارندگی در برابر تلآویو است.
نیوزویک با بیان اینکه ایران موشکهای جدیدی را برای جنگ آماده میکند مینویسد: مقامهای ایرانی از توسعه نسل تازهای از موشکهای بالستیک و کروز خبر دادهاند که دقت، برد و توان نفوذ بیشتری دارند و در صورت بروز درگیری مجدد با اسرائیل آماده استفاده خواهند بود.
این نمایش موشکی بخشی از پیام سیاسی ایران برای اثبات توانایی بازدارندگی و تداوم برنامه دفاعیاش در برابر فشارهای آمریکا و متحدانش ارزیابی شده است.
ایران یک زرادخانه موشکی ارتقا یافته و بازسازی شده زیرزمینی را رونمایی کرد. سامانههایی که در طول جنگ ایران و اسرائیل در ماه ژوئن آسیب دیده بودند، اکنون به حالت عملیاتی بازگشتند.
تصاویر پخش شده از این زرادخانه، نگاهی نادر به داخل تأسیسات سپاه پاسداران را میدهد و پرتابگرهایی را به نمایش میگذارد که از ترکش حملات اسرائیل دچار آسیب شدهاند؛ همچنانکه موشکهایی را به تصویر میکشد که در طول جنگ ۱۲ روزه شلیک شدهاند. این تصاویر در واقع، نخستین نمایش عمومی توانایی موشکی ایران از زمان جنگ با اسرائیل محسوب میشود.
این اقدام بر نزاع نظامی و فنی که میان ایران و اسرائیل همچنان حل نشده باقی مانده است، تأکید دارد. حمله هوائی اسرائیل، سبب انتقام موشکی و پهپادی ایران شد و یکی از مستقیمترین درگیریها را در سالهای اخیر رقم زد.
نمایش این زرادخانه موشکی با هدف اطمینان بخشی دوباره به مخاطبان داخلی و نیز پیامی به آمریکا و اسرائیل است که نیروی موشکی ایران، همچنان عملیاتی باقی مانده است و به شکلی فزاینده بروز و منعطف است؛ همچنانکه این نمایش با هدف برجسته کردن خطرات تشدید تنش گسترده منطقهای، اختلالات انرژی و تجدید نگرانی بینالمللی بر سر توسعه برنامه هستهای صورت گرفته است.
ارتش اسرائیل: حماس ۲۰ هزار نیرو و صدها موشک دارد
علیرغم دو سال وحشیگری رژیم صهیونیستی برای نابودی جنبش حماس در غزه، جدیدترین برآورد ارتش این رژیم پس از آتشبس این است که حماس 20 هزار نیرو و صدها موشک دارد.
زمانی که نتانیاهو دو سال پیش جنگ غزه را شروع کرد وعده داد که بهسرعت حماس را در غزه نابود و اسرای صهیونیست را به خانه باز گرداند. اما پس از دو سال او به هیچیک از این دو هدف نرسید و دست آخر این حماس بود که در مذاکرات با آمریکا ارباب بزرگتر رژیم صهیونیستی قبول کرد اسرای صهیونیست را در ازای آزادی صدها فلسطینی رها کند. برآورد دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی نیز حاکی از آن است که حماس از زمان برقراری آتشبس، کنترل خود بر نوار غزه را تقویت کرده و با وجود ویرانیها و جنگ ویرانگر و مرگبار دو ساله، در حال برقراری نظم و امنیت در مناطق مختلف این باریکه است.
روزنامه عبریزبان «هاآرتص» در گزارشی در همین زمینه نوشته است که هزاران عضو خود را طی جنگ به عنوان نیروی ذخیره حفظ کرد که همگی وظیفه داشتند بلافاصله پس از پایان درگیریها، قدرت و کنترل این جنبش بر غزه و برقراری نظم و امنیت را دوباره اعمال کنند. برآورد ارتش رژیم صهیونیستی نیز گزارش هاآرتص را تأیید میکند. به گزارش کانال 13 اسرائیل، ارزیابی ارتش رژیم صهیونیستی نشان میدهد که حماس همچنان قدرت رزمی و توان عملیاتی خود را حفظ کرده است. به گزارش ایرنا، به نقل از این شبکه خبری عبریزبان، ارتش رژیم صهیونیستی به این ارزیابی از توان نظامی حماس رسیده است که این جنبش بعد از دو سال جنگ و بمباران وحشیانه، بیش از
۲۰ هزار نیروی عملیاتی و صدها موشک دارد.بنا به ارزیابی ارتش رژیم صهیونیستی از توان نظامی حماس، این جنبش همچنین هنوز صدها کیلومتر تونل سالم در اختیار دارد.
امید اسرائیل به مزدوران اجارهای
ارتش اسرائیل ناتوان از نابودی حماس به مزدوران اجارهای و باندهای تبهکار امید بسته است. براساس گزارشها پدیدار شدن شبهنظامیان مسلح و شبکههای تبهکار در جریان جنگ غزه، بخشی از طرح رژیم صهیونیستی برای بهرهگیری از این گروهها در مرحله پس از جنگ است؛ ساختاری که هم در سرکوب مقاومت، هم در سرقت کمکها و ایجاد مناطق بیثبات نقش دارد و اکنون در سایه ارتش اشغالگر و تحت حفاظت مستقیم آن فعالیت میکند.
به گزارش ایسنا روزنامه العبری جدید در اینباره نوشته است: پدیدار شدن شبهنظامیان مسلح و باندهای تبهکار در غزه طی جنگ نسلکشی رژیم اشغالگر، پدیدهای قابل توجه بود؛ زیرا در دورهای که حماس بین سالهای ۲۰۰۷ تا اکتبر ۲۰۲۳ کنترل کامل بر امنیت داخلی داشت، چنین تشکلهایی وجود نداشتند. نخستین نمونه این شبهنظامیان پس از یورش ارتش اشغالگر و ورود به شهر رفح در می۲۰۲۴ (اردیبهشت 1403) شکل گرفت؛ گروهی که تحت رهبری «یاسر ابوشباب» و معاونش «غسان دهینی» در شرق گذرگاه رفح، نزدیک مرز مصر قرار دارد. به نوشته العربی جدید این گروه در ترور فرماندهان میدانی مقاومت و تعدادی از مبارزان در رفح و جنوب خانیونس نقش داشت و همچنین کمکهای ورودی از گذرگاه کرم ابوسالم را سرقت کرد؛ اقدامی که بخشی از سیاست گرسنه نگه داشتن توسط رژیم صهیونیستی برای اعمال فشار بر دو میلیون ساکن غزه بود. در حال حاضر این گروه تحت حمایت کامل ارتش اشغالگر در شرق رفح مستقر است و حتی نیروی هوائی اسرائیل چندینبار برای جلوگیری از هدفگیری اعضای آن توسط نیروهای امنیتی غزه وارد عمل شده است. گروه ابوشباب که از قدرتمندترین باندهای غزه محسوب میشود، نام «ارتش مردمی» را برای خود برگزیده و تصاویر، ویدئوها و برنامههای آموزشی خود را در رفح منتشر کرده است. رسانههای صهیونیستی نیز فضای چشمگیری برای حضور ابوشباب در رادیو ارتش و روزنامههایشان فراهم کردند تا روایت و تبلیغات او را برجسته کنند.
در پایان این گزارش آمده است: ارتش صهیونیستی گروههایی مثل الشباب را بخشی از سامانه امنیتی خود در منطقه حائل میداند و احتمال نگهداشتنشان در آینده برای انجام وظایف امنیتی در مناطق مرزی وجود دارد. اگر تلآویو از غزه خارج شود، آنها را به عنوان نیروی امنیتی جایگزین باقی خواهد گذاشت و اگر بماند، آنها را به عنوان نیروی محلی غیروابسته به هیچ نهاد فلسطینی حفظ خواهد کرد.
درخواست سازمان ملل برای تشکیل کمیته حقیقتیاب
از سوی دیگر انتشار گسترده اخبار و گزارشها درباره وجود آثار شکنجه در شهدای فلسطینی موجب شده است که گزارشگر سازمان ملل خواستار تشکیل کمیته حقیقتیاب در این زمینه شود. به گزارش ایرنا رسانههای فلسطینی به نقل از روزنامه گاردین انگلیس نوشتند که «موریس تیدبول بینز» پزشک قانونی و گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه قتلهای خارج از قانون، این درخواست را در پی انتشار گزارشهایی از رفتارهای غیرانسانی و مرگ مشکوک دهها اسیر فلسطینی مطرح کرده است. روزنامه گاردین در گزارشی مفصل به نقل از مسئولان وزارت بهداشت غزه فاش کرده است که ارتش رژیم صهیونیستی به تازگی جسد ۱۳۵ اسیر فلسطینی را به نوار غزه بازگردانده که همگی آثار واضحی از شکنجه و اعدام خارج از قانون دارند. در این زمینه دکتر «منیر البرش» مدیرکل بهداشت غزه و سخنگوی بیمارستان ناصر در خانیونس اظهار داشت: اسناد و مدارکی که داخل کیسههای اجساد یافت شده، نشان میدهد این اجساد از اردوگاه نظامی سدیتیمان در صحرای نقب منتقل شدهاند؛ اردوگاهی بدنام که در آن اسیران فلسطینی با دستان بسته، چشمان بسته و بدنهای بیحرکت به تختهای بیمارستانی بسته شده و مجبور به پوشیدن پوشک بودهاند.به نوشته رسانههای فلسطینی، این اطلاعات براساس گزارشها و تصاویر منتشرشده توسط گاردین در سال گذشته تایید شدهاند.
گاردین همچنین نوشت که تصاویر مشاهدهشده توسط این روزنامه، که به دلیل ماهیت ناراحتکنندهشان منتشر نشدهاند، قربانیانی را نشان میدهند که چشمانشان بسته و دستانشان از پشت بسته شده و برخی با طنابهایی دور گردنشان دیده میشوند. پزشکان در خانیونس تاکید کردهاند که بررسیهای پزشکی و مشاهدات میدانی بهوضوح نشاندهنده وقوع شکنجه و اعدامهای برنامهریزی شده علیه اسیران فلسطینی است. براساس گزارش مسئولان بهداشت فلسطین، برخی اجساد آثار شلیک از فاصله نزدیک دارند و برخی دیگر زیر چرخ تانکهای اسرائیلی له شدهاند.
«ایاد برهوم» مدیر اداری مجتمع پزشکی ناصر با اشاره به اینکه اجساد اسیران فلسطینی، بدون نام و تنها با کدهای شناسایی تحویل داده شدهاند و روند شناسایی از طریق ویژگیهای جسمی و نمونههای ژنتیکی آغاز شده است، افزود: یکی از موارد مستند، جسد «محمود اسماعیل شبات»، جوان ۳۴ ساله اهل شمال غزه بود که آثار لهشدگی پاهایش زیرتانک و نشانههای شکنجه بر بدنش دیده میشد. به گفته وی برادر او توانست از طریق یک زخم جراحی قدیمی، او را شناسایی کند. پزشکان فلسطینی تاکید کردند که بسته بودن دستها و چشمهای بسیاری از اسیران فلسطینی نشان میدهد که آنان در زمان بازداشت به شهادت رسیدهاند. گاردین همچنین به نقل از یک شاهد اسرائیلی گزارش داد که بیماران فلسطینی مجروح با گلوله، برهنه و با دستان و چشمان بسته به بیمارستان صحرایی سدیتیمان منتقل شدهاند. این شاهد افزود که برخی از آنان بهدلیل بیتوجهی پزشکی و اعمال محدودیتهای شدید، دچار قطع عضو شدهاند.
برکناری مشاور امنیت داخلی
خبر دیگر این که منابع خبری اعلام کردند که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی، «زاحی هنگبی» مشاور امنیت داخلی این رژیم را برکنار کرده است. به گزارش مهر به نقل از الجزیره هنگبی بعد از برکناری تاکید کرده است که باید یک تحقیق جامع در مورد «شکست مفتضحانه» روز هفتم اکتبر (حمله غافلگیرکننده مقاومت) انجام شود. رسانههای رژیم صهیونیستی گزارش دادند که هنگبی با تصمیمات نتانیاهو در جریان جنگ غزه همنظر نبود و پیشتر با حمله به قطر و اشغال شهر غزه، مخالفت کرده بود. شبکه خبری ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرده است که «سارا نتانیاهو»، همسر نخستوزیر رژیم صهیونیستی در برکناری «زاحی هنگبی»، رئیس شورای امنیت این رژیم دخالت داشته است. این رسانه صهیونیستی به نقل از برخی از منابع آگاه گزارش کرد، سارا نتانیاهو با انتقاد از هنگبی گفته است که او به اندازه کافی تابع نخستوزیر نبوده و رویکرد انتقادی داشته است. به گفته این منابع، در ماههای اخیر گزارشهایی ارائه شده مبنی بر اینکه سارا از دفتر نخستوزیری خواسته است، مصاحبههای هنگبی را متوقف کند. به گفته سارا نتانیاهو، هنگبی ضعیف است و از نتانیاهو حمایت نمیکند. پیشتر، نتانیاهو در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود که همسرش در عمده سیاستهای داخلی رژیم صهیونیستی مداخله میکند و بر تصمیمگیریها اثرگذار است.