خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۸/۳۰
گزارش BBC: پیروزی متحدان ایران و شکست سکولارها در انتخابات عراق
شبکه دولتی انگلیس، ائتلاف متحدان ایران را بزرگترین برندگان انتخابات عراق، و سکولارها را بزرگترین بازندگان معرفی کرد.
وبسایت بیبیسی در گزارشی با عنوان «برندگان و بازندگان انتخابات عراق؛ گروههای حامی ایران چه عملکردی داشتند؟»، نوشت: براساس اعلام کمیسیون انتخابات، میزان مشارکت بیش از ۵۶درصد بود و در مقایسه با انتخابات اکتبر ۲۰۲۱، تعداد رایدهندگان به طور قابلتوجهی بیشتر شده بود. هیچ ائتلاف سیاسی واحدی موفق به کسب اکثریت نشد، و به این ترتیب گروهها و ائتلافهای پیروز باید بار دیگر یک دولت ائتلافی را براساس فرمول تقسیم قدرتی که پس از سال ۲۰۰۳ تعریف شده، تشکیل دهند: رئیسجمهور کرد، نخستوزیر شیعه و رئیسمجلس سنی.
ائتلاف «بازسازی و توسعه» محمد شیاع سودانی، نخستوزیر، به عنوان بزرگترین برنده روی کاغذ ظاهر شد و توانست ۴۶ کرسی را کسب کند. این فهرست شامل دو فراکسیون موفق بود که رهبران آنها با نیروهای حشد شعبی (بسیج مردمی) در ارتباط هستند؛ فالح فیاض، رئیس حشد شعبی (با هشت کرسی) و احمد اسدی، وزیر کار (با هفت کرسی). با این حال، ائتلاف سودانی با فیاض و اسدی نگرانیهایی را ایجاد میکند. هر دو نفر پیشتر در سال ۲۰۱۸ با پشت کردن به حیدر عبادی، نخستوزیری که متحدش بودند، به چارچوب هماهنگی پیوستند. ائتلاف دولت قانون، یکی از گروههای چارچوب هماهنگی به رهبری نوری مالکی، نخستوزیر سابق، که سهمش از ۳۸ کرسی در سال ۲۰۲۱ به ۲۹ کرسی کاهش یافت. صادقون، وابسته به عصائب اهل الحق، شبهنظامیان تحت حمایت ایران به رهبری قیس خزعلی، بزرگترین جهش انتخاباتی را داشت و از ۹ کرسی در سال ۲۰۲۱ به ۲۷ کرسی رسید. سازمان بدر، یکی از قدیمیترین گروههای شبهنظامیان تحت حمایت ایران در عراق به رهبری هادی عامری، برای اولینبار به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرد و از ۱۳ کرسی در سال ۲۰۲۱ به ۱۸ کرسی صعود کرد. این گروه به مدت یک دهه بر پستهای کلیدی امنیتی تسلط داشته است. ائتلاف نیروهای دولتی، فهرست شیعه به رهبری عمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی که در انتخابات قبلی چهار کرسی به دست آورده بود، اینبار ۱۶ کرسی پارلمان را کسب کرد. فراکسیون حقوق، وابسته کتائب حزبالله، گروه شبهنظامی قدرتمند تحت حمایت ایران، شش کرسی خود را حفظ کرد.
شکست بزرگ نیروهای سکولار/ نیروهای سکولار و لیبرال عراق، که همواره حامی یک دولت مدنی و غیرفرقهای بودهاند، به عنوان یکی از بزرگترین بازندگان انتخابات شناخته شدند. جنبش مدنی، با وجود امیدها برای بهره بردن از سرخوردگی عمومی نسبت به سیاستمداران موجود، نتوانست نارضایتی عمومی را به دستاوردهای انتخاباتی تبدیل کند، و یک شکست غیرمنتظره و شدید را برای هواداران و حامیان فکری خود رقم زد. بیشتر کنشگران مدنی و لیبرال زیر چتر ائتلاف بدیل، به رهبری عدنان زرفی، استاندار سابق نجف و چهره مخالف شبهنظامیان، متحد شده بودند.
این ائتلاف احزاب مختلفی را گرد هم آورده بود: حزب استقلال (که کرسی خود را از دست داد)، حزب کمونیست عراق، البیت الوطنی، جنبش ملی مدنی و دیگر گروههای کمتر شناخته شده، و همینطور فعالان جنبش اعتراضی اکتبر ۲۰۱۹ معروف به جنبش/ انقلاب تشرین (اکتبر).
این نتایج چه معنایی برای تشکیل دولت دارد؟ مجلس جدید عراق رئیسجمهور این کشور را انتخاب خواهد کرد، که او نیز به نوبه خود باید نامزد بزرگترین فراکسیون پارلمانی را برای تشکیل دولت معرفی کند. چارچوب هماهنگی، بدون احتساب ائتلاف سودانی، حدود ۹۰ کرسی در اختیار دارد. این تعداد به چارچوب امکان میدهد با همراهی برخی شرکای سنی و کرد، یک بلوک جایگزین تشکیل دهند؛ مگر آنکه سودانی زیر چتر این ائتلاف بماند و برای دوره دوم از حمایت آن برخوردار شود.
خبرنگار صهیونیست: نفوذ جاسوسی ایران در اسرائیل عمیق است
در حالی که هر هفته خبر تازهای از شناسایی چند جاسوس دیگر ایران در اسرائیل منتشر میشود، یک مقام اطلاعاتی سابق این رژیم تاکید کرد وارد جنگ فرسایشی شدن برای اسرائیل پرهزینه است.
دنی سیتیرینوویچ رئیس سابق میز ایران در اطلاعات ارتش اسرائیل گفت: ایران پس از هر حمله، توان هستهای و موشکی خود را دوباره میسازد و این روند هربار سریعتر و قدرتمندتر میشود.
وی افزود: دانش و زیرساخت فنی تهران از بینرفتنی نیست و برنامه غنیسازی و توسعه موشکی همچنان پابرجاست. هر حمله تازه به برنامه موشکی ایران بهای سنگینی دارد و اسرائیل میداند وارد جنگ فرسایشی شدن برایش پرهزینه است.
سیتیرینوویچ تاکید کرد: مردم ما دوست دارند فکر کنند ایران دروغ میگوید، اما باید گفت تهران در این جنگ دستاوردهایی داشت. ایران در جنگ اخیر تا آخرین روز توان شلیک موشک را حفظ کرد و ساختار سیاسیاش پابرجا ماند.
همزمان، شبکه آی ۲۴ اسرائیل به نقل از منابع غربی گزارش داد: ایران در پی جنگ ۱۲روزه، در بازسازی توان موشکهای بالستیک خود سرمایهگذاری قابلتوجهی انجام داده است. این منابع گفتند تهران به این نتیجه رسیده است که برای ضربه زدن به نقاط آسیبپذیر اسرائیل به حجم بالایی از موشکها نیاز دارد.
از سوی دیگر، پلیس و سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شینبت) اعلام کردند سه شهروند این رژیم، از جمله یک سرباز وظیفه و یک سرباز ذخیره نیروی هوایی، به اتهام جاسوسی برای ایران و ارتکاب جرایم امنیتی سنگین محاکمه شدهاند. یک سرباز مستقر در پایگاه هوائی حتسریم برای تهران عملیات جمعآوری اطلاعات و ماموریتهایی انجام داده است. رافائل روبينی، از بئرشبع، در هفتههای اخیر با عوامل ایران در تماس بوده و با آگاهی از هدایت ایران، اقداماتی انجام داده که میتوانست به امنیت اسرائیل آسیب بزند.
عمیت سیگال، خبرنگار صهیونیست درباره بازداشت جاسوس جدید نوشت: عمق نفوذ جاسوسی ایران؛ مظنون دستگیر شده، یک نظامی در پایگاه «حتسریم» وابسته به نیروی هوایی ارتش اسرائیل است.
در همین حال رسانههای صهیونیستی خبر دادند: ایران حرکت دوگانهای انجام داده است؛ سه شهروند اسرائیلی به اتهام جاسوسی بازداشت شدند. این سه نفر، مأموریتهای جاسوسی برای ایران انجام دادهاند. ایران تلاش میکند در نیروی هوائی نفوذ کند، و شاباک فاش کرده که چگونه اطلاعات ایران موفق شد یک نظامی را که در پایگاه حتزاریمِ نیروی هوائی خدمت میکرد، به خدمت بگیرد. او اقداماتی در زمینه جمعآوری اطلاعات و اجرای مأموریتها برای دستگاه اطلاعاتی ایران انجام داده است. در پروندهای دیگر، یک ساکن کریاتیَام بازداشت شده برای ایران جاسوسی کرده و از جمله طبق دستور، اطلاعاتی از شریک زندگی خود که در نیروی هوائی خدمت میکند، جمعآوری کرده است.
این هفته همچنین اجازه انتشار این خبر داده شد که شیمعون ازرزر، ساکن ۲۷ساله کریاتیَام، و شریک زندگیاش، بهظن ارتکاب جرائم امنیتی مرتبط با ارتباط با عوامل اطلاعاتی ایران و اجرای مأموریتهای امنیتی تحت هدایت آنها، بازداشت شدهاند. تحقیقات شاباک و پلیس نشان داد که ازرزر بیش از یک سال با عوامل اطلاعاتی ایران در ارتباط بوده و تحت راهنمایی آنها مأموریتهای مختلف امنیتی انجام داده است. او از جمله تصاویر و موقعیتهای مکانهای حساس در اسرائیل را ارسال کرده و حتی پیشنهاد داده بود اطلاعات حیاتی از پایگاههای ارتش را منتقل کند.
دولت ترامپ، نشریات زنجیرهای را سنگ روی یخ کرد
سه روزنامه زنجیرهای با وجود تکذیب ادعای واسطه کردن بن سلمان و ارسال پیام به آمریکا، برای دومین روز به شایعه پردازی در این زمینه پرداختند.
متعاقب این دروغپردازی زنجیرهای، خبرگزاری بدنام رویترز هم وارد گود شد و ادعا کرد «ایران از عربستان خواسته است که از آمریکا بخواهد مذاکرات متوقف شده را احیا کند؛ این امر منعکسکننده نگرانی تهران در مورد حملات هوائی احتمالی اسرائیل و بدتر شدن مشکلات اقتصادی است. پیش از سفر بن سلمان به کاخ سفید، رئیسجمهور ایران با ارسال نامهای تاکید کرد که ایران به دنبال تقابل نیست و در صورت تضمین حقوقش، مایل است مناقشه هستهای را از طریق دیپلماتیک حل کند»!
یادآور میشود سخنگوی وزارت امور خارجه، سفیر ایران در عربستان و رئیس سازمان حج کشورمان به صراحت، ادعای مذکور را تکذیب کردند. اما روزنامههای اجارهای، روز پنجشنبه هم به دروغپراکنی در اینباره ادامه دادند:
- روزنامه اعتماد: میانجیگری بن سلمان؟/ از محتوای نامه پزشکیان اطلاع چندانی در دست نیست(!)
- روزنامه شرق (با عکس ترامپ و بن سلمان): ایران، محور ناگفته اتاق بیضی کاخ سفید
- هممیهن: پیمان و پیغام/ بررسی دیدار بن سلمان و ترامپ و آنچه درباره صلح خاورمیانه و ضرورت دستیابی به توافق با ایران گفتند.
گفتنی است که روزنامههای زنجیرهای روز چهارشنبه هم با ادبیات دو پهلو سعی کرده بودند به شایعه سازی در این باره و تضعیف موضع اقتدار کشورمان بپردازند:
- اعتماد: بمب خبری پیام به ریاض/ فلاحتپیشه از آخرین رایزنیها به ریاض میگوید.
- سازندگی: حامل پیام ایران؟/ منابع خبری [؟!] اعلام کردند پزشکیان پیش از دیدار بن سلمان با ترامپ، پیامی برای او ارسال کرده است. آیا عربستان قرار است میانجی جدید باشد؟
- شرق: پیام به پای پرواز/نامه رئیسجمهور در آستانه سفر بن سلمان به آمریکا
رئیس سازمان حج و سخنگوی وزارت خارجه در این زمینه به صراحت گفته است: پیام مذکور، صرفا برای تشکر از عربستان در زمینه میزبانی حج بوده است. منطقا هم پیام سیاسی سطح بالا، توسط رئیس سازمان حج منتقل نمیشود.
همچنین سخنگوی وزارت امور خارجه با رد شایعه منتشره، تصریح کرد: «هیچ فرآیند مذاکراتی بین ایران و آمریکا وجود ندارد و همانطور که وزیر خارجه بارها تاکید کردهاند مذاکره با طرفی که به تجاوز نظامی مباهات میکند و دنبال دیکتهکردن خواستههای خود است، توجیه منطقی ندارد. پیام رئیسجمهور به ولیعهد عربستان، صرفا محتوای دوجانبه داشته و حاوی قدردانی بهخاطر خدمات ارائهشده به حجاج ایرانی و اهمیت استمرار همکاریها در اینباره بوده است».
نکته قابل تأمل اینکه بر خلاف فضاسازیهای دروغین مذکور، آمریکا و تروئیکای اروپایی به صدور قطعنامه ضدایرانی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی پرداختند. دولت آمریکا نیز روز پنج شنبه چند تحریم جدید علیه ایران اعمال کرد تا عیار ادعای دروغین غربگرایان کاملاً محک بخورد.
همچنین ترامپ در مجمع سرمایهگذاری آمریکا- عربستان، علیه ایران لفاظی کرد و گفت:
«- ما شدیدترین تحریمهای تاریخ را علیه ایران اعمال کردیم و رژیم را از همه منابعی که برای تأمین مالی تروریسم نیاز داشت، محروم ساختیم.
- هیچ تضادی از این تندتر و روشنتر نمیتوان تصور کرد: مسیری که شما در شبهجزیره عربستان انتخاب کردید، در مقابل فاجعهای که درست آن سوی خلیجفارس، در ایران، در حال رخ دادن است.
- دههها بیتوجهی و سوءمدیریت، ایران را به جایی رسانده که مردمش هر روز با قطعی برقهای چندساعته دست و پنجه نرم میکنند؛ همهجا صدای آن را میشنویم.
- در حالی که کشورهای عربی تمام تلاش خود را برای تبدیل شدن به ستونهای ثبات منطقه و شرکای بزرگ تجارت جهانی به کار بستهاند، رهبران ایران فقط به غارت ثروت مردم خودشان و خرج کردن آن برای تروریسم و خونریزی در کشورهای دیگر مشغول بودهاند.
- کاش رژیم ایران به جای ویران کردن منطقه، فقط نیمی از این انرژی را صرف ساختن کشور خودش میکرد. من بار دیگر به حملات ماه ژوئن آمریکا به تأسیسات هستهای ایران افتخار میکنم.
- شرط تعامل دیپلماتیک ایران با واشنگتن روشن است: برچیدن کامل برنامه هستهای. به ایران توصیه میکنم به یک توافق هستهای جدید و واقعی تن دهد.
- ما با بی-2 تاسیسات ایران را نابود کردیم. آژانس چند روز بعد اعلام کرد که نابودی خیلی سنگین بوده است.
- ما ابر تیره ایران را از عربستان سعودی دور کردیم؛ کشوری که ایران نام داشت و توانایی هستهای داشت».
گزافهگوییهای ترامپ در حالی است که محافل آمریکایی بسیاری درباره ادعای نابودی کامل تاسیسات هستهای ابراز تردید کردهاند. او همچنین در حالی از تعامل و توافق جدید حرف میزند که مرتکب خیانت شده و میز مذاکره را نابود کرده است.
در موضوع عربستان، ترامپ همچنان که در گذشته ادعا کرده بود دولت سعودی گاو شیرده آمریکاست، مشغول دوشیدن این کشور است. او برای جبران بدهی 38 هزار میلیارد دلاری دولتش و کسری بودجه شدید که موجب دعوای شدید با کنگره و 42 روز تعطیلی دولت آمریکا شد، باج
600 میلیارد دلاری از بن سلمان خواسته است. در واقع خود سعودیها گرفتار فشار بیامان آمریکا هستند و مجبورند در بحبوحه کسری بودجه 65 میلیارد دلاری خود، به ترامپ سیریناپذیر باج بدهند.
در این شرایط محافل غربگرا به جای عبرت کردن از رفتار تحقیرآمیز ترامپ با بن سلمان (در ازای سکوت نسبت به قتل روشنفکر منتقدی به نام خاشقجی) اولا ماموریت دارند که از عبرت عربستان، الگوی پیشرفت و توسعه بتراشند! و ثانیا عربستان گرفتار در پنجه ترامپ را به دروغ، واسطه میان ایران و آمریکا معرفی کنند. انگار قبلا قطر و عمان و مصر و برخی دولتهای اروپایی وساطت نکرده و مثلا توافق برجام یا پنج دور مذاکرات عمان برگزار نشده بود و حضرات میخواهند با تراشیدن واسطه، تازه مذاکره نوبر نکرده را نوبر کنند!
یادآور میشود ترامپ چند ماه قبل سخنی گفته بود که حکایت حال و روز غربگرایان است: «التماس ما را میکنند. [...] من را میبوسند و میمیرند برای توافق با ما. میگن لطفاً با ما توافق کنید. من هر کاری میکنم، هر کاری بگید میکنم قربان. لطفاً با ما توافق کنید»!
اکنون باید از دستگاههای نظارتی و امنیتی و قضائی سؤال کرد که چرا اجازه میدهند نشریات اجاره وابسته به دشمن، ضمن دروغپراکنی، به تضعیف جایگاه اقتدار ایران بپردازند؟
هک شهرداری تیرانا در جریان جنگ ۱۲ روزه، آلبانی را در چنبره بحران امنیتی ناشی از میزبانی از منافقین فرو برد. اشرف ۳ اکنون به بمب ساعتی در خاک آلبانی تبدیل شده و تهدیدات سایبری و امنیتی گستردهای را علیه این کشور ایجاد کرده است.
ماریا موریگی، در پایگاه خبری «CeSEM» طی یادداشتی پرده از خطرنات امنیتی منافقین برای دولت آلبانی برداشته و نوشته است که اشرف ۳ اردوگاه تبعیدیها شده است.
در بخشی از این گزارش آمده است که اردوگاه منافقین (MEK) در مانز آلبانی، یک «شهر تبعیدیها» است، حدود ۴۰ هکتار با بیش از صد ساختمان که با دیوارهای بلند و ایستگاههای بازرسی محصور شده است. حدود ۲۵۰۰ پناهنده مخالف تحت قوانین سختگیرانه داخلی در اینجا زندگی میکنند.
چهره منافقین بدون نقاب
برای درک دقیق باید توضیح داد که گروهک منافقین در دهه ۶۰ میلادی در ایران به عنوان یک گروه دانشجویی رادیکال (به اصطلاح «مارکسیستهای دارای بمب») متولد شد، اما پس از انقلاب به یک گروه چریکی و ضدایرانی تبدیل شد. تعداد کشتههای تأیید شده ناشی از اقدامات تروریستی MEK حداقل ۱۷۰۰۰ نفر (شامل دانشمندان، سیاستمداران، اساتید و شهروندان عادی ایرانی) است.
اعضای آن که در جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰) در کنار صدام حسین علیه ایران جنگیدند، و این سازمان تا همین اواخر توسط هر دو کشور ایالات متحده و ایران به عنوان «سازمان تروریستی خارجی» نامیده میشد.
در ادامه این گزارش آمده است که در سال ۲۰۱۳، این گروه به طور رسمی در آلبانی پناه گرفتند. اما آنچه جالبتر است، معیارهای دوگانه این گروه است؛ در واقع، در حالی که رهبران رجوی برای اعضای عادی، زندگی پر از فداکاری و انقلابی سختگیرانه را موعظه میکنند، خود آنها در پاریس با حمایت سیاسی در نهایت تجمل زندگی میکنند تا جایی که مریم رجوی (رئیس خودخوانده گروهک) و گروهی از محافظانش یک مرکز اسپا کامل در «ویشی» اجاره کردند و ۲۹۰۰۰ یورو نقدی برای ماساژ، درمان با لجن و هیدروتراپی هزینه کردند.
در همین حال، در اشرف ۳، اعضای عادی یک نظامیگری سخت را تحمل میکنند، بدون تلفن یا اخبار خارجی، با برنامههای زمانی انعطافناپذیر، اغلب محروم از خواب و بیمار.
نکته قابل توجه در این گزارش آن است که روایتی از دولت آلبانی و خطرات پیرامونی گروهک منافقین برای آن را بیان کرده و نوشته است: آلبانی برای بیش از یک دهه، به عنوان پناهگاهی برای منافقین عمل کرده است.
پذیرایی از MEK اکنون به یک نگرانی جدی امنیتی تبدیل شده و عملاً از کنترل تیرانا خارج شده است. تیرانا از متحدان غربی خود درخواست کرده تا در مورد جنایات MEK در اشرف ۳ تحقیق کرده و شواهدی از حملات سایبری که از داخل اردوگاه راهاندازی شده است را جستوجو کنند.
پایگاه بحرانساز اشرف 3 که تیرانا را تا مرز فلج سایبری برد
میزبانی از MEK، آلبانی را به «خط مقدم» خصومت ایران تبدیل کرده است. در ژوئیه ۲۰۲۲، هکرها پورتال e- Albania را فلج کردند و ثبتنامهای مدرسه و ثبت اسناد املاک را به تأخیر انداختند: یک «جنگ سایبری» که آلبانی بلافاصله به آن واکنش نشان داد.
در اوایل سال ۲۰۲۳، دادستانهای دولتی آلبانی، اعضای MEK را به انجام مخفیانه حملات سایبری و فعالیت علیه دولت ایران متهم کردند. ماهها نظارت آنلاین، آنها را به یک «کارخانه تروِل» گسترده که در مانز پنهان شده بود، رهنمون کرد. در ژوئن ۲۰۲۳، مقامات آلبانی تصمیم به مداخله گرفتند و در ۲۰ ژوئن ۲۰۲۳، «پلیس ویژه» با دستور یک دادگاه ویژه و مجوز بازرسی برای جاسوسی و جرایم سایبری، به اشرف ۳ یورش برد.
اردوگاه ورودیهای خود را پلمب کرد و این یورش با مقاومت شدید و دهها زخمی مواجه شد، اگرچه آمار دقیق و جزئیات مشخص نیست. با این حال، پلیس حدود صد ایستگاه کاری و دهها لپتاپ، تبلت و درایو را توقیف کرد که MEK در تلاش برای نابودی آنها بود. دادستانی ویژه (SPAK) به طور رسمی تحقیقاتی را برای «تحریک به جنگ، رهگیری غیرقانونی دادههای رایانهای، تداخل در سیستمهای رایانهای» و جرایم مرتبط اعلام کرد: یک پرونده کیفری با شدت بیسابقه که بر اساس شواهد کشف شده در اردوگاه اشرف ۳ تشکیل شده است.
در ژوئن ۲۰۲۵، یک گروه هکری به طور آشکارا اعلام کرد که وبسایتهای شهرداری تیرانا را «به تلافی» میزبانی آلبانی از «تروریستها» تخریب کرده است. گروه هکری ایرانی HomelandJustice ادعا کرد که دادهها را از سرورهای شهر استخراج کرده و حملات بیشتری را تهدید کرد، تا جایی که آلبانی به طور رسمی از متحدان ناتو و اتحادیه اروپا درخواست کرده است تا برای رمزگشایی کامپیوترهای اشرف ۳ به دنبال سرنخهای مجرمانه همکاری کنند.
آلبانی و بهای سنگین میزبانی از منافقین
در ادامه این گزارش قابل توجه آمده است: این مارپیچ خصومت قابل پیشبینی بود. آلبانی میدانست که دعوت از بیش از ۲۵۰۰ عضو MEK به قلمرو خود، تهران را تحریک خواهد کرد. با این حال، تحت فشار شدید ایالات متحده و سازمان ملل متحد، تیرانا این هشدارها را نادیده گرفت. نتیجه این است که اردوگاه MEK در اشرف ۳ اکنون به یک بمب ساعتی در خاک آلبانی تبدیل شده است، زیرا همان تبلیغات ضدایرانی گروه، آلبانی را به هدف اصلی حملات سایبری ایران تبدیل کرده است.
تحلیلگران غربی و آلبانیایی اکنون ادعا میکنند که MEK «از کنترل آلبانی خارج شده» و آلبانی در مدیریت MEK به «بنبست استراتژیک» رسیده است. این گروه اکنون به عنوان یک منطقه خودمختار تروریستی تعریف میشود که امنیت منطقهای را تهدید میکند، Propaganda ضدایرانی را پرورش میدهد و عملیات جنگ سایبری بین ایران و غرب را در خود جای داده است.
در واقع، منطقه MEK در مانز خارج از حاکمیت قضائی آلبانی عمل میکند: با ظهور شواهدی از فعالیتهای غیرقانونی، تیرانا در بالاترین سطح هشدار قرار دارد. جادههای منتهی به اردوگاه توسط ایستهای بازرسی مسدود شده است. آژانسهای فناوری و پلیس به طور منظم محیط شبکه را اسکن میکنند، زیرا گروه MEK ممکن است دولتهای خارجی را هک کند. میزبانی از MEK، آلبانی را به هدف یک قدرت خارجی خصمانه تبدیل کرده است، بسیار فراتر از آنچه تیرانا میتوانست پیشبینی کند.
به گزارش مشرق نیوز، این پرونده در نهایت معیارهای دوگانه سیاست غرب نسبت به ایران را برجسته میکند. در واقع، به بهانه ترویج دموکراسی در ایران، اتحادیه اروپا بارها از تیرانا برای میزبانی از MEK تقدیر کرده، این گروه را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کرده و سیاستمداران برجسته غربی رهبران MEK را با آغوش باز پذیرفتهاند. در مقابل، تهران همواره MEK را به عنوان «تروریسم حمایتشده» محکوم کرده و اشرف ۳ را یک اقدام آمریکایی خوانده است.