به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,633
بازدید دیروز: 5,805
بازدید هفته: 28,292
بازدید ماه: 49,262
بازدید کل: 23,711,083
افراد آنلاین: 9
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۱۲ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 1 May 2024
الأربعاء ، ۲۲ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
از اسلاحاط تا اصلاحات ( ۱ )

از اسلاحاط تا اصلاحات ( ۱ )


اشاره
همزمان با یوم الله 9 دی موسسه انتشاراتی قدر ولایت جدیدترین اثر در دست چاپ خود  را تحت عنوان « اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی» در دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنه ا ی را در اختیار کیهان قرار داد که از امروز در صفحه پاورقی روزنامه منتشر خواهد شد علاقه‌مندان می‌توانند نظرات انتقادی و هم‌چنین پیشنهادی خود را درباره این اثر به دفتر پژوهش‌های کیهان ارسال کنند.

پیشگفتار
اصول و اصلاحات، از جمله اصلاحاتی هستند که اگر مفهوم آن بدرستی فهمیده شود مورد تصدیق و خواست انسانها قرار می‌گیرد. هم در فطرت انسان و هم در تعالیم الهی، جایگه روشن و با اهمیتی دارند. اصلاح یک تعبیر بلند از تلاش آدمی و مجموعه‌های بشری بر آبادانی باطن خود و سرزمین ساکن در آن است. کمال و رشد انسان در بُعد فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی. در اصلاح مستمر و صحیح نهفته است. نقطه مقابل این ارزش بزرگ، فروشهیت بزرگ یعنی فساد است که در آن تلاش آدمیان و مجموعه‌های بشر، به خروج نفس و باطن خودشان از تعادل و تکامل و تخریب بنیانهای اقتصاد و فرهنگ و امنیت جامعه و ظهور و بروز بی‌عدالتی، ظلم و ستم منتهی خواهد شد.
طواغیت و مستکبرین و زرسالاران در طول تاریخ، همواره تلاششان متمرکز بر این مسئله بوده که با سوء‌استفاده از آنچه در نزد مردم مقبول و مشروع و مقدس است، مثل عدالت، مثل اصلاح، مثل حقوق، مثل حمایت از مظلوم، عملیات تخریبی و فسادانگیز خود را بپوشانند و تشخیص اهداف شوم خود را برای آنان ناممکن کنند.
قرآن، در توصیف منافقان، به این تلاش آنان اشاره می‌کند. آنجا که وقتی به آنان گفته می‌شود که همچون سایر مردم ایمان بیاورید، ابا می‌کنند و اعمال مفسده‌انگیز خود را، اصلاحی معرفی می‌نمایند.
و اذا قیل لم لاتفسدوا فی‌الارض قالو انّما نحن مصلحون، الا انّهم هم‌المفسدون ولکن لایشعرون.(1)
طواغیت هم همین رویّه را دارند، در مقابل دعوت انبیا، آنان را متهم به فساد در میان مردم و بهم زدن سازمانی که تحت سلطه آن، توانسته‌اند مردم را وادار به پذیرش استیلای آنان کنند، می‌نمایند. در حالی که همه انبیا برای اصلاح پلشتی‌هایی آمده بودند که حکومتهای ناحق، آنها را نهادینه و عادت مردم کرده بودند.
در دنیای مدعی و دموکراسی امروز هم، همان جاهلیت دیده می‌شود که با لعابی فریبنده، مؤثرتر از سابق و با پوشش تبلیغات و بمباران روانی در اذهان عمومی باورانده می‌شود. کودتاهای نارنجی، بخشی از پروژه اصلاح شیطانی و آمریکایی هستند که قربانی بزرگ آن منافع مردمی است که در حوزه جغرافیایی آن قرار دارند. ادعا می‌کنند برای اصلاح آمده‌اند، امّا جهت‌گیری آنها، تأمین منافع مستکبران است نه عموم مردم. در شورای سابق، یلتسین با ادعای اصلاح گورباچف را از صحنه بیرون راند و خواسته‌های محقق نشده غرب را یکی‌یکی برآورده کرد.
نمی‌توان فرد یا گروهی را یافت که مدعی اصلاحات نباشد و باطن کار خود را که فسادانگیزی است، آشکارا فریاد کند. به همین خاطر است که آموزه‌های انبیا و ائمه علیهم‌السّلام و قرآن مجید بر این استوارند که مشخصه‌ها و ویژگیهای اصلاح‌گری واقعی و مقرون به فایدة ماندگار و مصلحان صادق را بیان کنند و در سیرة و عمل خود نشان دهند تا مردم، شعارها را باز شناسند و پشت نقابها، باطن و واقعیت جریانات و شخصیتها را ببینند و گرفتار فتنة عظیم تشابه حق و باطل نشوند. در انقلاب اسلامی ایران، این اتفاق بارها افتاد و تجربیات اندیشمندی که بصیرت‌آفرین بودند بدست آمد. گروههای ملی‌گرا، گروههای چپ، مدعیان دین‌داری وابسته به غرب، شخصیت‌های سست اراده، کم نبودند که ادعای اصلاح و اصلاحات کردند و عاقبتشان، آلودگی آنان به انحراف و مجذوب غرب بودنشان را برملا ساخت.
نزدیک‌ترین آنها که مدت هشت سال ریاست قوة مجریة کشور را به دست داشت، جریان اصلاح‌طلبان است که کشور را در آستانة دو فتنة بزرگ سال 78 و 88 قرار دادند که اگر لطف و عنایت حق تعالی و رهبری داهیانه امام خامنه‌ای و بصیرت و حضور در صحنة مردم نبود، سرنوشتی بدتر از کودتاهای نارنجی رقم می‌خورد.
دو دولت دوم خرداد، رسماً شعار اصلاحات را سرلوحة خود قرار داد. مجموعة موضعگیریها، سیاست‌گذاریها و اقدامات آنان بویژه در حوزه فرهنگ، نشان داد که اصلاحات در نگاه آنان، عبور از انقلاب اسلامی و قانون اساسی است به‌طوری‌که نظام غیردینی و سکولار، همانند نظامهای مادّی و سرمایه‌داری غرب، برپا شود!
در اینجا قصد بررسی عملکرد این جریان نیست، چرا که در این مجموعه ممکن نیست(2). آنچه مورد نظر است واکاوی اصطلاح اصلاح و اصلاحات و تبیین اندیشه و نگاه الهی و عقلانی امام‌خمینی و امام خامنه‌ای به عنوان سکّانداران بیدار و میدان آشناست تا سره از ناسره شناخته شود. قصد این است که اصلاحات اسلامی و انقلابی و مشخصّه‌ها و پی‌آمدهای آن مشخص شود تا از آنچه تحت این عنوان ولی با محتوا و ویژگیهای مورد نظر آمریکا مطرح می‌شود، متمایز گردد. اصلاح‌گرانی که قبله‌شان آمریکا و غرب است نتوانند خواسته‌های خود را رنگ دین بزنند و به نام اسلام، هویت ملی و اسلامی مردم را چوب حراج بزنند.
گمان نشود که این جریان به تاریخ پیوسته است. چنانچه تاریخ نشان می‌دهد که این جریانات همواره بوده‌اند. امروز هم و فردا نیز همین جریان، با رنگ و لعاب دیگری، تحت شعار دیگری، به پیگیری و دنبالگیری همان خواسته‌ها اقدام می‌کند و خواهد کرد. به تعبیر رسای امام علی(عليه‌السّلام)، باید حق را شناخت آنگاه طرفداران آن را شناسایی کرد. باطل را شناخت تا هواداران آن مشخص شوند.
در این کتاب، با اصول و لوازم و ضرورتهای هر دو جهت‌گیری اسلامی و آمریکایی در اصلاحات آشنا می‌شویم. اصلاحاتی که جزء ذات انقلاب است و بایستی مستمراً رصد و انجام شود در چه صورتی در جهت انقلاب، قانون اساسی و منافع واقعی و استراتژیک ملت ایران خواهد بود و در چه حالتی در خدمت منافع غرب و علیه نظام و منافع3 عمومی ملت قرار خو اهد گرفت. این است هدف ما از ارائه این مجموعه و امید است به لطف الهی، چنین اثری از آن حاصل شود. ان‌شاء‌الله.
معنای لغوی
صلاح: شایسته شدن، خوب شدن و آن ضد فساد است. در قرآن گاهی با فساد مقابل آمده و گاهی با سیئه (گناه) مثل «ولا تفسدوا روا فی الارض بعد اصلاحها...» اعراف: 56 و 85. «و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و آخَرَ سیئا...» توبه: 102.
اصلاح: ایجاد صلح و سازش و الفت، مثل «فمن خاف من مّوصٍ جنفاً او اثماً فاصلح بینهم فلا اثم علیه» بقره: 182. «ان تبرّوا و تتّقوا و تصلحوا بین النّاس» بقره: 224. و نیز به معنی اصلاح و شایسته کردن چیزی است. مثل «کفّر عنهم سیّئاتهم و اصلح بالهم» محمّد(ص): 2. یعنی سیئاتشان را پوشیده و حالشان را اصلاح کرد. «و اصلح لی فی ذریّتی انّی تبت الیک و انّی من المسلمین.» احقاف: 15. یعنی برای من در فرزندانم اصلاح ایجاد کن.(4)
کلمة اصلاح- به طوری که راغب گفته- در مقابل فساد است، و فساد عبارت است از تغییر دادن هر چیزی از آنچه طبع اصلی آن اقتضاء دارد، در نتیجه صلاح به معنای باقی‌ماندن و یا بودن هر چیزی است به مقتضای طبع اصلیش، تا آنچه خیر و فائده در خور آن است بر آن مترتّب گردد، بدون این‌که به خاطر فسادش چیزی از آثار نیک آن تباه گردد.(5)
کاربُرد اصلاح در قرآن کریم
در قرآن کریم، کلمة اصلاح در موارد ذیل استعمال شده است:
اصلاح بین یتیمان در خصوص اموال مربوط به آنان: و یسئلونک عن الیتامی قل إصلاح لهم خیر(6).
اصلاح بین زوجین در زمانی که اختلاف بین آنان بروز می‌کند: و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً مّن اهله و حکماً مّن اهلها ان یریدا اصلاحاً یوفق الله بینهما(7).
در همین رابطه مردانی که زنان خود را طلاق داده‌اند اولی به رجوع به همسرانشان هستند در صورتی که ارادة اصلاح دارند: و بعولتهن أحقّ بردّهنّ فی ذلک إن أرادوا إصلاحاً(8). اصلاح بین مردم: خداوند نجوا و صحبت درگوشی را ممنوع اعلام فرمودند الّا در سه مورد. یکی اصلاح بین مردم است: لاخیر فی کثیرٍ منّ نّجواهم الّا من امر بصدقةٍ او معروفٍ او اصلاحٍ بین النّاس.(9)
اصلاح امور اقتصادی و امنیتی مردم: حضرت شعیب، مردم عصر خود را که به کم‌فروشی عادت کرده بودند، از این کار منع می‌کند و از آن به افساد در زمین یاد می‌کند: یا قوم اوفوا المکیال والمیزان بالقسط و لاتبخسوا النّاس اشیاء‌هم ولاتعثوا فی الارض مفسدین. قوم شعیب، او را تهدید می‌کنند و استدلال می‌کنند که جنسها مال خودشان است و هر طور بخواهند در اموالشان عمل می‌کنند. حضرت شعیب آنان را نصیحت کرده و به این نکته توجه می‌دهد که او چیزی از اموالشان نمی‌خواهد. بلکه اراده اصلاح آنان را به قدر توانائیش کرده است: ان ارید الّا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الّا بالله.(10) نهی مردم از افساد در زمین بعد از اصلاح آن. خداوند در دو مورد در قرآن کریم، مردم را از این‌که در زمین فساد کنند بعد از آن‌که به واسطة تلاش انبیاء و مصلحان، اصلاح شده است، نهی می‌فرماید:
ولا تفسدوا فی الأرض بعد إصلاحها.(11)
ذیل این آیه آمده است: «منظور از فساد بعد از اصلاح، ممکن است اصلاح از ظلم یا کفر یا هر دو بوده باشد، در روایتی از امام باقر علیه‌السّلام می‌خوانیم: ان الارض کانت فاسدة فاصلحها الله بنبیه(ص)(12): «زمین فاسد بود و خداوند به وسیلة پیامبر اسلام آن را اصلاح کرد.» مورد دوم دربارة قوم شعیب است که آلوده به مفاسد اجتماعی و اقتصادی «کم فروشی و تقلب در معامله» بودند و قبلاً به آن اشاره شد. در این‌جا نیز آنان را از هدر دادن زحمات انبیاء در ایجاد ایمان و صداقت و پاکی، برحذر می‌دارد و فساد اخلاقی و بی‌ایمانی و نامنی را فاقد سود و خیر برای همگان، معرفی می‌نماید. علاقه طباطبایی ذیل این آیه می‌فرماید: «گرچه افساد در زمین به حسب اطلاق شامل گناهان مربوط به حقوق الله نیز می‌شود، ولکن از ما قبل و ما بعد جملة مورد بحث برمی‌آید که مقصود از فساد خصوص آن گناهانی است که باعث سلب امنیت در اموال و اعراض و نفوس اجتماع می‌شود، مانند راهزنی و غارت و تجاوزهای ناموسی و قتل و امثال آن.»(13)
تأیید مصلحین و تأکید بر اجری که نزد خداوند دارند و ضایع نمی‌شود. إنّا لا نضیع اجر المصلحین.(14)
اصلاح بین برادران مسلمان و مؤمن
این امکان همیشه هست که به خاطر جهالت و فهم نادرست و یا وسوسة شیاطین و منافع دنیوی، مسلمانان در برابر هم صف‌آرایی و به کشمکش بپردازند. خداوند، اصلاح بین آنان را وظیفه همگان می‌داند تا اختلاف و جنگ به وجود آمده- که فساد است- تبدیل به وحدت و صلح شود.
و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما(15) این مسئله آن‌قدر اهمیت دارد که اگر یک گروه، دست به ستم و تجاوز گشوده باشد، همگان موظف‌اند با او به ستیز برخیزند تا فتنة او را خاموش و به حقّ تسلیمش کنند. در این حال، اگر دست از ظلم برداشت باز تأکید می‌شود که، «فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا»(16) بین آنها را با عدل و قسط اصلاح نمایید. خداوند بعد از این دستورات راهبردی، مجدداً بر برادر بودن مؤمنان با یکدیگر تأکید و تصریح فرموده و مجدداً دستور اصلاح بین آنها را صادر می‌فرمایند:
إنّما المؤمنون إخوةٌ فاصلحوا بین اخویکم.(17)
شایستگی و شایسته کردن اولاد و همسر
و اصلح لی فی ذریّتی انّی تبت الیک و انّی من المسلمین.(18)
و برای من در فرزندانم شایستگی و اصلاح قرار ده که من به سوی بازگشت نمودم و از مسلمانان و منقادان هستم.
و وهبنا له یحیی و اصلحنا له زوجه.(19)
و یحیی را به او (ذکریا) عنایت کردیم و همسرش را برایش شایسته قرار دادیم.
رسوا کردن منافقین و کسانی که به دروغ نقاب اصلاح بر چهره می‌زنند.
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی‌الارض قالوآ انّما نحن مصلحون
الآ انّهم هم المفسدون ولکن لّایشعرون.(20)
گمان می‌کنند (کسانی که در دلهایشان نفاق و مرض هست) که مصلح هستند در حالی که آنان فاسد و فاسد‌کننده هستند.
در این آیات، خداوند حکیم، مصلح را در مقابل مفسد نشان می‌دهد، همان‌گونه که در معنای اصلاح هم دیدیم که این اصطلاح در برابر فساد قرار دارد. براساس این آیات، مصلحان نشانه‌هایی دارند که مهم‌ترین آنها، عمل و اقدام در چارچوب احکام و دستورات الهی است، در حالی که منافقان با عمل به هوای نفس و تقابل با اندیشه و دستورات آسمانی، راه فساد در زمین را پیش می‌گیرند و باطن خود را عیان می‌سازند.
اصلاح در نهج‌البلاغه
اصلاح و اصلاحات در رهنمودها و توصیه‌های امام علی‌(عليه‌السّلام) جایگاه ویژه‌ای دارد که به برخی موارد آن اشاره می‌شود:
چرا سرزمین خدا را اصلاح باید کرد؟ هدف از اصلاحات چیست؟
1/1- برای آن‌که بندگان ستمدیده خداوند، در أمن و أمان زندگی کنند.
2/1- قوانین‌ومقررات فراموش شدة اسلام بار دیگر اجرا گردد.(21)
اصلاح نهان و اصلاح میان خود و خدا، اوّلین گام در اصلاح امور است.
کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد. کسی که امور آخرت خود را اصلاح کند، خدا دنیای او را اصلاح خواهد کرد.
کسی که از درون واعظی دارد (نهان خود را اصلاح کند)، خدا برای او حافظی است (آشکار او را نیکو گرداند.)(22)
اصلاح امور مردم، وابسته به اصلاح مالیات است. مالیات را به گونه‌ای وارسی کن که صلاح مالیات دهندگان باشد، زیرا بهبودی مالیات و مالیات دهندگان، عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه می‌باشد، و تا امور مالیات دهندگان اصلاح نشود کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت، زیرا همة مردم نان‌خور مالیات و مالیات دهندگانند.(23)
توبه عامل اصلاح و سعادت افراد است. اصلاح امور مردم وظیفه مسؤولان است.
توبه و درخواست عفو از خداوند در هنگام بلاها و گرفته شدن نعمتها، سبب اصلاح هر فسادی خواهد شد. اگر در زندگانی خود (جهالت و غرور و کج‌راهی) اصلاحاتی پدید آورید، سعادتمند خواهید شد. وظیفة من، جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست.(24)
اصلاح امور ملّت، با همکاری همة اقشار ممکن است.
ای مالک، بدان که مردم از گروههای گوناگون می‌باشند که اصلاح هر یک، جز با اصلاح دیگری امکان ندارد. لشکریان، کتّاب، قضّات، کارگزاران، جزیه دهندگان، مالیات دهندگان، تجّار و بازرگانان، صنعتگران، پیشه‌وران (کسبه)، نیازمندان.(25)
حقوق متقابل مردم و رهبری، عامل اصلاح یا افساد
دو حالت در این زمینه قابل تصوّر و در میدان عمل مشاهده می‌شود:
حالت اوّل: اگر مردم حقّ رهبری و زمامداری حقّ مردم را ادا کنند:
1/1/6- حقّ در جامعه عزّت می‌یابد.
2/1/6- راههای دین پدیدار می‌شود.
3/1/6- نشانه‌های عدالت برقرار می‌گردد.
4/1/6- سنّت پیامبر پایدار و اجرا می‌شود.
در این صورت: روزگار اصلاح می‌شود و دو نتیجه عاید جامعه می‌شود:
الف: مردم به تداوم حکومت امیدوار می‌گردند.
ب: دشمنان در آرزوهایشان مأیوس و ناکام می‌شوند.

پاورقي كيهان - ۰۹ /۰  ۱/ ۱۳۹۳