چیزهایی که مسئولان باید در خود اصلاح کنند
ما به فضل پروردگار مشكلات را برطرف مىكنيم و مىتوانيم دشمن را سر جاى خود بنشانيم. دشمن هر چه هم از لحاظ ابزار نظامى قوى باشد، در مقابل يك ملت منسجم و مؤمن و داراى اميد به آينده، هيچ غلطى نمىتواند بكند. البته ما مسئولان بايد به وظايف خود عمل كنيم؛ دولت و قوّة قضائيه و مجلس بايد به وظايف خود عمل كنند. هر كس امروز از وظيفة اصلى خود سرپيچى كند و خود را به كار ديگرى مشغول و سرگرم سازد و از انجام وظيفه شانه خالى نمايد، خيانت كرده است و دچار لعنت ابدى خواهد شد. ما مسئولان بايد روح اسلامى را در خود زنده نگه داريم؛ روح اشرافيگرى را دور بيندازيم و رشتة سودجويى و ثروتطلبى و دنبال منافع شخصى دويدن و تجمل پرستى و امثال اينها را از دست و پاى خود باز كنيم. اگر گرفتاريهاى ما در بخشى حل نشده است، علتش اينهاست؛ اينها را بايد اصلاح كنيم.(227)
رفع فتنه از درون و برون خود، شرط اصلاح همه چیز و همه کس
فرزندم! از خودخواهى و خودبينى به درآى كه اين ارث شيطان است، كه به واسطة خودبينى و خودخواهى از امر خداى تعالى به خضوع براى ولىّ و صفىّ او- جلّ و علا- سر باز زد. و بدان كه تمام گرفتاريهاى بنى آدم از اين ارث شيطانى است كه اصل اصول فتنه است؛ و شايد آية شريفه وَقاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّه(228) در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اكبر و مقاتله با ريشة فتنه كه شيطان بزرگ و جنود آن كه در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ريشه دارد، باشد. و هركس براى رفع فتنه از درون و برون خويش بايد مجاهده نمايد. و اين جهاد است كه اگر به پيروزى رسيد همه چيز و همه كس اصلاح مىشود.(229)
اصلاح امور توسط متخصّصان همان امر
الآن شما كه در بانك(230) هستيد نبايد بگوييد كه در شهردارى خرابى است، بايد چه كرد. شما ببينيد در بانك چه خبر است، بايد [چه] بكنيد، عمل بكنيد. بانك را ببينيد مفاسدش چه بوده است؛ اشكالاتش چه بوده است؛ چه جور بايد ما يك بانكى درست بكنيم كه مفيد براى كشورمان باشد؛ چه چيز مضرّ بوده است؛ چه برنامههايى خلاف بوده است. اينها را بايد شماها خودتان همه با هم تفاهم كنيد و مشكلات بانك را برداريد. اين تكليف شما. من هم كه طلبه هستم ببينم مشكلات مثلاً طلبگى چه بوده، مشغول اين بشوم. آن هم كه شهردار است بايد مشكلات شهردارى را بيند كه چى است، آن هم آن را حل بكند. اگر اينطور بشود، اين جور با هم همكارى به اين معنا كه هركس در هر محلى كه هست همان محل را وجهة نظر خودش قرار بدهد و بنا بگذارد كه اين محل را درستش بكند، بعد از مدتى انشاءاللَّه مىبينيم شهردارىمان درست شد؛ مىبينيم بانكمان هم درست شده؛ مىبينيم كشاورزىمان هم درست شده.(231) همه با هم، اما به اين معنا كه هركس در محلى كه هست همان محل را اصلاحش كند. بخواهيد شما بنشينيد كه كشاورزها كارهايشان را بكنند و همة مملكت را اصلاح كنند، كشاورزى نمىتواند مملكت اصلاح كند. آنها بنشينند كه بانكدارها اين كار را بكنند، آنها هم نمىتوانند. همه بنشينند كه روحانى اين كار را بكند، نمىتواند. همة ما بنشينيم كه دولت اين كار را بكند، آن هم نمىتواند. اما وقتى همة اينها، هركس در هر محلى بود، همان محل را مشغول پاكسازى و اصلاح شد، اين مطلب آسان مىشود؛ مىشود اين را درست كرد.(232)
هر کس هر جا هست، آنجا را اصلاح کند
شما آقايان استاندارها چنانچه آن استانى كه به منزلة خانة خودتان است، تمام توجهتان را هم متوجه به آن بكنيد كه اولاً خود استاندارى چه اشخاصى در آن هستند، اشخاص همه اشخاص صحيحاند يا غير صحيح، خوب شما خودتان مىتوانيد آن اشخاص را تغيير بدهيد. شما به عنوان اینکه در وزارت نفت- مثلاً- يك كسى خراب است، نبايد از كارى كه خودتان الآن در استان خودتان هست، غمض عين كنيد و برويد سراغ او. شما همهتان- هر فردى در هر مقامى كه هست- ملاحظه كنيد كه آن محلى كه هست- مثل خانه خودتان- اوّل همان داخل استاندارى را ببينيد چه جورى است، آنها را تصفيه كنيد- بعد جاهاى ديگرى كه تحت نظارت شما هست، مثل فرماندارها و اينها كه هستند. اينها را هم شما بايد وادار كنيد به اینکه درست بكنند. و مسائلى هم كه در- فرض كنيد- وزارتخانه مىگذرد، آقاى كنى در وزارت كشور هستند، ايشان آن وزارتخانه را ببيند چه جورى است وضعش و اصلاحش بكنند. يك كسى ديگر هم كه در وزارتخانه ديگرى است، باز آن هم دنبال اين بگردد و اصلاح بكند اينان را. اگر هر كسى در هر محلى كه هست همان محل را اصلاح بكند- مملكت عبارت از همين جامعه است- اگر اين جامعه هر كدام در هر محلى هستند، درصدد اين باشند كه اصلاح بكنند كار را، و همان محلى كه خودشان هستند اين را اصلاحش بكنند، جامعه اصلاح مىشود.(233)
اگر خود را خدمتگزار مردم ندانید، اصلاح نشدهاید
اختيار دست خود شماهاست و شماها بايد براى اين ملت خدمت كنيد و خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اگر در ذهنتان بياوريد كه من وزيرم و بايد مردم از من [اطاعت] بكنند، بدانيد اصلاح نشديد. در ذهنتان حتى خلجان بكند، آقاى رئيس جمهور در ذهنش خلجان بكند كه من شخص اوّل مملكت هستم و چه و كذا، اين اصلاح نشده است. خلجانش هم از شيطان است. اين خلجانش هم، او عمل نمىكند، اما در ذهنش اين خلجان را هم بيرون كند. و همينطور هر يك شماها خدمتگزار اين مملكت هستيد، خدمتگزار اين ملت هستيد و براى اين ملت هم شكرانه اینکه اين دست تعدى متعدّيها قطع شد و رژيم منحوس شاهنشاهى كه از اول غلط بوده از بين رفت و مملكت دست شماها افتاد كه از خود مردم هستيد و با خود مردم هستيد، مهم اين است كه در مقام عمل هم وزارتخانهها را درست تصفيه كنيد. ببينيد افرادى كه واقعاً مىخواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، مىخواهند مردم را ناراضى كنند- هستند البته اشخاصى كه بنايشان بر اين است كه ناراضى كنند- اينها را بايد تصفيه بكنيد و بخواهيد هم كه در هر عملى رضايت همه مردم را به دست بياوريد، اين امكان ندارد.
بالأخره در هر عملى اگر تصفيه باشد، يك دسته تصفيه شده مخالف مىشوند، يك دسته رفقاى تصفيه شده مخالف مىشوند، شما همان نظرتان به اين باشد كه تكليف شرعى الهى خودتان را كه مقامى را داريد و بايد با اين مقام خدمت كنيد. اين آلت است براى خدمت به مردم، خودش چيزى نيست، اگر خدمت به مردم كرديد، مقام براى شما صلاحيت دارد و خوب است و اگر نشد، مقام چيزى نيست.(234)
عدم اصلاح وزارت خارجه، شکست جمهوری اسلامی
اين را هم بدانيد كه وزارت خارجه از همة وزارتخانهها مسئوليتش زيادتر است؛ براى اینکه با خارج سر و كار دارد، در داخل ممكن است كه يك چيزهايى- فرض كنيد- واقع بشود ولو نبايد واقع بشود، اما ضررش كمتر از آن چيزى است كه در خارج واقع مىشود. اگر وزارت خارجه اصلاح نشود، تقريباً مىشود گفت جمهورى اسلامى رو به شكست مىرود. در اين جهت هم وزارت خارجه در اينجا كه بايد هر طورى شده است، به هر مقدارى كه امكان دارد دنبال اين باشند كه رو به رشد و ترقى و تعالى اسلامى برود و هم آقايانى كه از اينجا به عنوانى مىروند در خارج، آنها هم دنبال اين باشند كه هر كدام در هر جا هستند، آن سفارتخانه را به آن اندازهاى كه مىتوانند اصلاحش بكنند. سُفرايى كه در خارج هستند بايد آنها ديگر متعهد باشند و چنانچه- فرض كنيد كه- يك كسى هم به آنجا مىرود سفير نيست، لكن سفير دارد آنجا، اينها بايد توجه كنند كه آن سفير چه مىكند، وضعش چهطورى است، آن وقت به وزارت خارجه اطلاع بدهد. در هر صورت يك تكليف سنگينى هست، ولى بايد بشود. بايد با اين همه تبليغاتى كه در خارج به ضد جمهورى اسلامى مىشود و مىتراشند و مىگويند- ملاحظه كردهايد راديوها همه مشغول هستند به جعل اكاذيب و چيزهايى برخلاف- شماها بايد آن قدرى كه بتوانيد تبليغ كنيد اسلام را در آنجا، تبليغ كنيد جمهورى اسلامى را در آنجا. بايد البته هر جايى كه تشريف مىبريد يك نشريه داشته باشيد كه مسائلتان را بگوييد. دروغهايى را كه در راديوها گفته مىشود، شما بنويسيد و بگوييد. اگر يك وقت- مثلاً فرض كنيد كه- يك جايى بود كه صحبتى بايد بشود، صحبت كنيد براى مردم. يا نشريههايتان بايد آنطور باشد كه نقاط دروغى كه آنها به ما مىبندند، آنها را شما بررسى كنيد و جواب بدهيد به آنها.(235)
پانوشتها:
227 - بيانات مقام معظّم رهبری در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت سالروز آزادى خرمشهر، 1/3/1381.
228 - سورة بقره: آيه 193: «با آنان پيكار كنيد تا فتنه نباشد و دين از آن خدا شود.»
229 - صحیفة امام، ج 20، ص 155.
230 - اصل: شهرداری.
231 - قطع و وصل نوار.
232 - صحیفة امام، ج 8، صص 157 و 158.
233 - صحیفة امام، ج 12، صص 414- 415.
234 - صحیفة امام، ج 15، صص 124- 125.
235 - صحیفة امام، ج 15، صص 501- 502.
پاورقي كيهان - ۲۴ / ۲ ۱ / ۱۳۹۳