3) سومین فرد رابط در گزارش مارتین هرتز، مصطفی مصباحزاده است که نقش مهمی در فعالیتهای به اصطلاح فرهنگی رژیم شاه داشت. مصباح زاده از کارگزاران فرهنگی رژیم شاه که روزنامه کیهان را نیز بنیان گذارد، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به خارج کشور گریخت و در آنجا با چاپ نشریات معروف به «کیهان لندن» و یا «کیهان سلطنت طلبان» به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران ادامه داد. مارتین هرتز درباره مصباح زاده مینویسد:
«...من مدت زیادی را با مصباح زاده گذرانده ام و او را بسیار مؤدب و علاقهمند به خوشایند بودن و هم صحبتی جالب یافتهام ...کارکنان پایینتر نشریات کیهان تا اندازهای که این سیاست به وسیله کارمندان دولت تعیین نشود، گیرندگان تصمیمات سیاسی هستند...»
شرح مفصلی از فعالیتهای ضد مردمی مصباح زاده در جلد پنجم مجموعه کتابهای نیمه پنهان (سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست) به چاپ رسیده که در تیرماه 1379 توسط دفتر پژوهشهای موسسه کیهان انتشار یافت.
4) چهارمین فرد مورد نظر مارتین هرتز، احسان نراقی است. احسان نراقی از شبه روشنفکران وابسته به دربار پهلوی به شمار میرفت که بنا به گفته خودش از منسوبین فرح دیبا بود. ارتباط نراقی با دربار شاه و دفتر فرح دیبا تا آن حد بود که به جز مشاورههای مختلف و مرتب، مسئول جمع آوری شبه روشنفکران به اصطلاح معترض در موسسهای به نام «مطالعات و تحقیقات اجتماعی» شد که در این موسسه بسیاری از شبه روشنفکران را نان خور دفتر فرح پهلوی نمود! از جمله این افراد میتوان به «حبیبالله پیمان»، «پرویز ورجاوند»، «جمشید بهنام»، «علیمحمد کاردان»، «غلامعباس توسلی»، «فیروز توفیق»، «شاپور راسخ»، «احمد اشرف»، «باقر ساروخانی»، «داور شیخاوندی»، «نادر افشار نادری»، «جواد صفی نژاد»، «محمود روحالامینی»، «غلامحسین ساعدی» و «عباس خواجه نوری» اشاره کرد.
در گزارش مارتین هرتز، کارشناس اطلاعاتی سفارت آمریکا، درباره احسان نراقی چنین آمده است:
«...رئیس مؤسسه پژوهشهای اجتماعی که به صورت یک عامل سیاسی درآمده است حکومت (نه تنها ساواک) بلکه همچنین سازمان برنامه از خدمات او استفاده میکند و او در بسیاری از مسائل اساسی که در کابینه مورد بحث است شرکت دارد. تجربیات ما با او در بحث درباره فرار مغزها نومیدکننده بوده است، زیرا تاکیداو ظاهراً بر تجزیه و تحلیل این مسئله بوده است، تا علاج آن ( وی مؤلف گزارش یونسکو درباره فرار مغزهاست که قبل از آنکه نوشته شده باشد به مطبوعات درزکرده است) ...»
5) مارتین هرتز، کارشناس اطلاعاتی سفارت آمریکا در ادامه گزارش خود راجع به رابطین سفارت آمریکا در میان جماعت نویسنده و آکادمیک ایران، حسین پیرنیا را پنجمین رابط اطلاعاتی سفارت معرفی میکند و درباره وی مینویسد:
«...من درباره این مرد [حسین پیرنیا] یک گزارش بیوگرافی مفصل تهیه کرده ام. او چندان اهمیت ندارد، ولی به عنوان یک پدیده فوق العاده غیرعادی در حیاط علمی و دانشگاهی ایران و مردی که شهامت اعتقادات خود را دارد ارزش آن را دارد که گاه به گاه طرف صحبت قرار گیرد. وی همچنین درباره همکاران خودش در دانشگاه با صراحت و رک صحبت میکند...»
قابل ذکر اینکه حسین پیرنیا که از سوی جماعت شبه روشنفکر، «پدر دانش اقتصاد ایران» نامیده شد جزو کسانی بود که در فاصله سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۲ در شش گروه یکصد نفری برای ادامه تحصیل عازم اروپا شدند. وی پس از بازگشت به تهیه برنامه درسی برای دانشکدههای مختلف دانشگاه تهران و دانشسرای عالی که هر دو تازه تاسیس شده بودند و نیز به تالیف و ترجمه جزوات و کتابهای دانشگاهی پرداخت.
پاورقي كيهان - ۰۵ / ۰۲ / ۱۳۹۵