کاپیتولاسیون خبری!
به همين دليل در ميان اخبار سياسي -بهخصوص- اخبار مربوط به آمريكا و سازمان سيا با حساسيت ويژهاي دنبال ميشد.
دستور براي همه نوع مقالهاي كه تشكيلات و فعاليتهاي سيا را مورد بحث قرار ميداد،اين بود:
«نظر مقامات ساواك اين است كه در مورد سيا مطلبي در جرايد منتشر نشود.»۱
اين حساسيت نه تنها ديپلماتها و سياست خارجي آمريكا با ايران را شامل ميشد، بلكه سياست خارجي آمريكا را در ديگر نقاط دنيا نيز در برميگرفت. بهعنوان مثال، بر چاپ اخبار مربوط به جنگ ويتنام كه به شكست مفتضحانه آمريكا انجاميد، بهطور ويژهاي نظارت ميشد و حتي ممنوعيت چاپ اين اخبار به اطلاع جرايد رسيده بود.
براي پياده كردن سياستهاي دولت آمريكا در ايران، طبيعي بود كه همانند انگليسيها در دوران نه چندان دورتر، تعداد زيادي مستشار آمريكايي، نيروي نظامي، عوامل سيا، كادر علمي و متخصصين نفت و غيره در ايران حضور داشته باشند.
در يكي از گزارشهاي ساواك فرمانده ژاندارمري كل كشور از فرماندار نظامي خواسته است كه:
«با توجه به مطالب مندرج در شماره 579 مجله تهران مصور مبني بر اين كه رئيس هيئت مستشاران آمريكايي مستقر در ژاندارمري با بيگانه ارتباط دارد كذب محض بوده و انتشار چنين مطالبي در روحيه افسران آمريكايي كه وظايف خود را طبق مقررات و صميمانه انجام ميدهند صورت خوشي ندارد، برخورد مقتضي صورت پذيرد.»
البته اين مصونيت و احتياط كه يادآور لايحه ننگين كاپيتولاسيون است،در رابطه با ديگر خارجيان مقيم ايران نيز به انواع مختلف رعايت ميشد، در يك مورد ديگر در اواخر سال 1336 تعدادي از پرسنل نظامي و رجال سياسي به اتهام اقدام براي كودتا بر عليه رژيم دستگير شدند، در همين رابطه مجله تهران مصور طي گزارشي مشروح از بازداشت شدگاني كه در انجام كودتا در تهران فعال بودند، خبر داد.
ساواك در اين خصوص دستور داد كه:
«مخصوصاً درباره اين امر كه خارجيان هم در اين كار دخالت كرده و در تنظيم اين نقشه سهيم بودهاند مطلبي نوشته نشود.»
چنان كه گفته شد، چاپ مطالب خارجي در مجلهها و روزنامهها بستگي به روابط ايران با ساير كشورها داشت و به همين جهت چاپ اخبار مخالفان و واقعيتهاي منفي و اجتماعي ديگر كشورها به هيچ روي مجاز نبود مگر اين كه رابطه ايران با آن كشورها تيره و تار بود.
هفتهنامه بامشاد و مجله فردوسي در ديماه 1344 زماني كه رابطه ايران با پادشاه مراكش حسنه بود، به نقل از مطبوعات خارجي اخباري را در رابطه با ربودن و كشتن بنبركا رئيس سابق مجلس مؤسسان و مجلس ملي و رهبر حزب استقلال مراكش كه به اتهام مخالفت با رژيم مراكش در فرانسه زندگي ميكرد، منتشر كرد. ساواك در اينباره اعلام كرد:
«با توجه به خطمشي سياست خارجي ايران نسبت به اعراب و روابط حسنه فيمابين دولت شاهنشاهي ايران با مراكش و همچنين شخص ربوده شده كه از مخالفين دولت كنوني مراكش ميباشد از اين رو امكان دارد كه ادامه مطالب مزبور در نشريات مورد بحث باعث شود كه جرايد مراكش نيز درصدد پاسخگويي برآيند.»البته رعايت احتياط در رابطه با اعراب، بهخصوص زماني كه پاي اسراييل به ميان ميآمد، ديگر معنا نداشت مگر اين كه روزنامهها و مجلهها بيش از ظرفيت پذيرش جامعه نسبت به درج اخبار حكومت اسراييل و جانبداري از يهوديان عمل ميكردند.
در يكي از اسناد ساواك آمده است:
«روي جلد مجله تهران مصور ستاره شش پر چاپ ميشود. اين ستاره آرم مخصوص صهيونيسم است و توجه محافل ضديهود را جلب كرده و در صورت تصويب قبل از آن كه تبليغاتي عليه ايران و اين مجله شود امر بهاصلاح شود.»
اين تعويض جلد در حالي صورت ميگرفت كه صفحات داخلي نشريه در جانبداري از اسراييل چيزي كم نميگذاشتند.
***
دررابطه با بايدهاي مطبوعات، مطالب مربوط به سازمان امنيت ـ هر هرآنچه بود ـ بايد با دستور و تأييد ساواك به چاپ ميرسيد
«محترماً به استحضار ميرساند طبق دستور در ساعت 11 مورخه 11/6/41 در مورد درج مطالبي درباره سازمان امنيت در مجله خواندنيها شماره 98 مورخ 6 شهريورماه با آقاي اميرانيمذاكره تلفني شد نامبرده اظهار داشت اين مطلب بنا به دستور صريح تيمسار سرلشكر پاكروان درج شده و من قبلاً كسب دستور كردم.»
ــــــــــــــــــ
۱- به استحضار عالي ميرساند: «هفتهنامه بامشاد طي شماره 24 مورخ 30 شهريور خود مقالهاي تحت عنوان (حكومت نامرئي) درج و ضمن آن سازمان و تشكيلات و فعاليتهاي (سيا) را مورد بحث قرار داده بود. اين مقالات از كتاب (حكومت نامرئي) نوشته وايزوتوماس راس اقتباس شده است. دو هفته پيش {نيز} مجله روشنفكر در نظر داشت كه يك سلسله مقالات در اين زمينه منتشر نمايد ولي توسط كميسيون بررسي مطبوعات از انتشار آن جلوگيري گردند.»
پاورقي كيهان - ۱۲ / ۰۵/ ۱۳۹۵