نظام خانواده در اسلام
20 - دوران باردارى، رضاع و نامگذارى
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
دوران باردارى، رضاع و نامگذارى
دوران باردارى
دوران حمل مادر در عين اينكه مادر به عنوان كانون مهر و عاطفه، و نشانه رحمت خداوند، عاشق فرزنددار شدن، و ديدار دستهگل پاك و چهره زيبا و معصومانه كودك خود است، دورانى سخت، سنگين، توأم با دلهره و اضطراب، و روبرو شدن با عارضههاى گوناگون جسمى و روحى است.
شوهر زن، و اطرافيان حسبى و نسبى او، و زن و مرد خانواده دو طرف، به طور كامل بايد از او نگهدارى، جانبدارى، و لحظه به لحظه او را رعايت كنند.
زيرا كمترين برخورد ناسالم، داد و فرياد، سخنان دلهرهآور، كلام ناباب، نشان دادن بدخلقى، و هر نوع آزار و اذيت نسبت به زن باردار، علاوه بر اينكه در او اثر منفى مىگذارد، در طفل بىگناه رحم هم اثر نامطلوب بجا مىنهد.
اگر عروس و داماد در خانه پدر شوهر و مادر شوهر زندگى مىكنند، يا در خانه پدر ومادر عروس، پدر و مادر دو طرف وظيفه شرعى، و تكليف واجب و مسئوليت اخلاقى دارند كه اوّلًا از تحريك شوهر نسبت به زن باردارش بپرهيزند، و ثانياً حال زن حامله را به هر شكل ممكن رعايت نمايند.
مادر شوهر و پدر شوهر جداً از هرگونه دخالت در زندگى آرام عروس و داماد بپرهيزند، و پدر و مادر عروس از اندكبينى نسبت به داماد حذر كنند، و زندگى آن دو نوجوان را به هم نريزند، زيرا تمام اطرافيان نسبت به هر دوى آنان و بخصوص طفلى كه در رحم است شديداً مسئول هستند.
اگر بر اثر كژخلقى اطرافيان، و بگومگوها، و توقعات بيجاى مادر شوهر، يا پدر شوهر، يا پدر و مادر عروس، يا خواهر شوهر، از طريق آزار ديدن عروس حامله كمترين لطمه و ضربهاى به كودك در رحم وارد شود، بدون ترديد بايد آزاردهندگان در دادگاه عدل الهى جوابگوى حضرت حق باشند، كه نيستند، آن وقت كه وقت عدل و داد است، دچار انتقام سختى به خاطر ستمگرى خود خواهند شد.
قرآن مجيد همگان را در برابر كوچكترين تا بزرگترين عمل و اخلاق و حركات و سكنات و برخوردهايشان مسئول مىداند.
فو ربِّك لنسئلنَّهم اجمعين عمّا كانوا يعملون.
قسم به پروردگارت هرآينه از همه انسانها از آنچه كه انجام دادند مؤاخذه خواهم كرد.
وقفوهم انّهم مسئولونَ.
تمام انسانها را در موقف حساب نگاهداريد كه در آنچه انجام دادند مسئولند.
انّ السَّمع والبصر والفؤاد كلُّ اولئك كان عنه مسئولًا.
همانا چشم و گوش و دل نسبت به برنامههائى كه داشتند مسئول هستند.
من نامههاى زيادى در ايام تبليغ در ماه رمضان و محرم و صفر در اغلب مناطق ايران از نوعروسان و جوانان تازهازدواج كرده به دستم رسيده، و در حل اختلاف بسيارى از خانوادهها شركت داشتهام، درصد بالائى از تقصيرات مربوط به بزرگترها و اطرافيان بوده، علت اختلاف به طور اغلب توقعات بيجاى پدر شوهر و بخصوص مادر شوهر، يا ذرهبينى پدر و مادر عروس نسبت به داماد، يا به فرموده حضرت صادق (عليه السلام) منشأ برخوردها و درگيرىهاى خلاف اخلاق و خلاف دين متأسفانه حسد بوده است، البته بعضى از نوعروسها هم در ايجاد پارهاى از درگيرىها بىتقصير نبودهاند، كه به خاطر سنّ كم آنها، و عدم تجربهشان قابل گذشت بوده، كه بزرگترها گذشت نمىكردند، و در نتيجه آتش اختلاف شعلهور مىشده، و كمبودهاى اخلاقى و دينى هم به شعلهورتر شدنش بيش از پيش كمك مىكرده تا جائى كه گاهى زندگى دو جوان از گل تازهتر، به هم مىپاشيد، و آرزوها بر باد مىرفت.
مىدانيد كه هر انسانى چه مرد و چه زن فطرتاً طالب استقلال، و عاشق آزادى خداداده است، سلب اين آزادى و استقلال از نظر اسلام به وسيله هر كس، يا نسبت به هر انسانى باشد گناهى بزرگ و معصيتى زشت است.
طرح توجه به زن حامله، و حفظ امنيت او، در اين بحث به معناى اين نيست، كه در دوران غيرباردارى، بىتوجهى به او، يا بدخلقى با وى بىمانع است، به خاطر ارتباط با بحث نظام خانواده از نظر اسلام است، و حساسيت موقعيت زن باردار، وگرنه در هر زمان و در هر شرطى از شرايط رعايت آزادى و استقلال انسانها از طرف همگان لازم و واجب است.
اگر براى خانوادهها واقعاً امكان هست، و در مضيقه و سختى قرار نمىگيرند، از ابتدا سعى كنند، زندگى عروس و داماد را مستقل و جدا قرار دهند، و با آنان برخوردى بدون توقع، و برخوردى همراه با گذشت و خلاصه برخوردى اسلامى، انسانى و عاطفى داشته باشند.
پدر ومادر دو طرف با آنان بهعنوان ديدن فرزند واقوام بهعنوان صله رحم رفت و آمد كنند، و آنانرا در خانه خود با آغوش باز بپذيرند، و در اين رفتوآمدها از غيبت و تهمت و دخالت و چونوچرا، و دلسردكردن عروس يا داماد از يكديگر بپرهيزند، كه اينگونه امور از خوى حيوانيت بدتر و شباهت به يك نوع درندگى دارد!
و اگر امكان تهيه مكان مستقل براى هيچ يك از دو خانواده، جهت عروس و داماد نيست، قسمتى از منزل خود را در اختيار آنان قرار دهند، و سعى داشته باشند زندگى شيرين آن هم در بهترين وقت، كه عشق آن دو نفر نسبت به هم موج مىزند، به كامشان تلخ نشود.
عروس در خانواده داماد، امانت الهى است، كه با هزاران آرزو و با دلخوشى دست از زندگى قبل شسته و به زندگى جديد قدم گذاشته، و داماد در خانواده عروس نعمت حق است، كه بايد از اين نعمت همچون فرزندان خودشان رعايت نمايند، كه اينگونه رعايتها بنا بر آيات قرآن مجيد و روايات عبادت است، و اجر عبادت رضاى حق و بهشت جاويد قيامت است.
پدر و مادر داماد، و همچنين پدر و مادر عروس، در ايام عروسى خودشان يا از دست اطرافيان و نزديكان خير و كرامت ديده و در جنب آنان زندگى را در ابتداى كار و در بهار جوانى شيرينتر از عسل گذراندند، يا برعكس در آن موقعيتى كه عروس و داماد بايد شيرينترين روزگار را مىگذراندند، از دست پدر شوهر و مادر شوهر و خواهر شوهر، و از دست پدر و مادر عروس تلخىها ديدند، و رنج فراوان كشيدند، در هر صورت امروز كه خود عروسدار و داماددار شدهاند، خود را جاى آن دو جوان بگذارند، و حساب كنند كه حفظ امنيت و آرامش آن دو، و پرهيز از دخالتهاى بيجا در زندگى آن نوگلان تازه به هم رسيده چگونه صفا و صميميت و عشق و علاقه و دلبستگى را در فضاى زندگى آنان حفظ مىكند، و زمينه مىدهد كه ايام را به كام بگذرانند، و از مواهب الهى با شادى و خوشى بهره ببرند، و بالعكس دخالتهاى بيجا، و بگومگوها، و روترش كردنها، و توقعات خارج از حدود، و بدخلقىها، چگونه كام آنان را تلخ، و از زندگى دلسرد، و گاهى باعث بههمخوردن آرامشو امنيت، و ايجاد كينه بين دو خانواده، و در نتيجه آتش گرفتن بساط زندگى دو جوان بىگناه است.
يادم مىآيد كه در اصول شريف كافى اين روايت بسيار عالى را ديدم، كه وقتى حضرت آدم لحظات اول زندگى را در زمين شروع كرد، امام ششم (عليه السلام) مىفرمايد اولين سخنى كه در همان اولين لحظات حيات او، حضرت حق به عنوان نصيحت، و مايه و سرمايه براى يك زندگى پاك به وى فرمود اين بود.
آنچه را براى خود مىخواهى براى ديگران هم بخواه، و آنچه را براى خود نمىپسندى براى ديگران هم مپسند.
آرى پدران و مادران داماد، پدران و مادران عروس، اطرافيان و بستگان عروس و داماد، آنچه را در زندگى براى خود مىپسنديد، براى آن دو نفر هم بپسنديد، و هر چه را براى خود نمىخواهيد براى عروس و دامادهم نخواهيد، كه اين اصل اگر از طرف همه مردم، نسبت به همگان رعايت شود، مشكلى پيش نمىآيد، و مشكل پيشآمده هم به آسانى حل و فصل مىشود.
اكنون به دو آيه از قرآن مجيد در رابطه با ايام باردارى زن عنايت كنيد:
ووصَّينا الانسان بوالديه حملته أمّه وهناً على وهن.
ما سفارش پدر و مادر را به انسان نموديم، خصوصاً مادر كه به او حامله شد و در آن مدت حاملگى دچار ناتوانى روى ناتوانى بود.
ووصَّينا الانسان بوالديه احساناً، حملته أمُّه كرهاً ووضعته كرهاً.
و انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش كرديم، مادرشنه ماه بار حمل را با رنج و زحمت تحمل كرد، و با درد و مشقت هم او را به زمين گذاشت.
به نظر شما در اين دوران سخت، دوران ضعف روى ضعف، دوران رنج و مشقّت، و اضطراب و دلهره نبايد از زن باردار حرمت نگاه داشت، و تمام مسائل لازم را در حق او رعايت كرد، رعايت حال او در درجه اول از نظر شرعى و عرفى و اخلاقى بر عهده شوهر و در مرحله بعد بر عهده تمام اطرافيان اوست، تا سلامت مادر و طفل در رحم از نظر جسمى و روانى حفظ شود.
وظايف دوران باردارى
در اين كه دوران حمل براى هر زنى ناراحت كننده و كسالتآور است شكّى نيست، مادرانى كه رنج اين دوران را چشيدهاند و ناراحتى آن را ديدهاند، اگر به خاطر عشق فرزند نبود، از حامله شدن دوباره مىگريختند، چه در اين دوران دستگاههاى مختلف بدن زن به فعاليت عجيبى مىافتد.
بعضى از غدد مترشحه داخلى، ترشحات فراوانتر دارند، و سوخت و ساز بدن بيشتر و سريعتر مىشود، ولى اغلب به علت بىميلىهاى ظاهرى يا تهوعهاى بيجا، زن باردار نمىتواند غذا بخورد و خود را سالم نگهدارد.
عدهاى از خانمها نيز براى حفظ سلامت خود و جلوگيرى از چاقى و يا بزرگ شدن جنين در شكمشان رژيمهاى مخصوص و سخت مىگيرند و سعى مىكنند در اين دوران، خود را از اغلب غذاهاى لازم محروم سازند تا حتىالامكان وزنشان زياد نشود، و يا نوزاد خيلى رشد نكند، كه پوست شكم آنها خراب شود، و چين بخورد، يا موقع حمل ناراحتىها را دوچندان سازد، غافل از اينكه زن حامله بايد در نظر بگيرد كه از ابتداى حاملگى ديگر يك نفر نيست، بلكه دو نفر است، و در تمام دوران حمل لازم است رژيمى داشته باشد، كه سلامتى خود و فرزندش را تأمين كند، نه اين كه از خودش پس از خاتمه حاملگى رگ و پوستى مانده باشد، و نوزادش نيز به علت بىغذائى ضعيف و ناتوان به دنيا آيد.
براى اين كه دوران حمل به راحتى بگذرد، و زن باردار نه زياد چاق شود كه بيمار گردد، و نه آنقدر لاغر بماند كه نتواند بار حمل و رشد كودك را تحمل كند، بايد ميزان غذاى روزانه او را با دستور صحيح تعيين كرد، و كالرى مورد نياز يوميه را با كمال دقت به او رساند.
در زنان حامله به علت ازدياد ترشحات غدد مترشحه داخلى سوخت و ساز بدن سريعتر مىشود، لذا خودبخود اغذيه مصرفى بهتر و زودتر جذب مىگردند، و بنابراين اگر وجود جنين نبود، زن فوراً چاق مىشد، ولى ازدياد فعاليت فقط به علت وجود جنين است، و بنابراين براى رشد سريع اوست، و در صورت كسر تغذيه بدن مادر، مجبور است از ذخائر سابق كه در كبد و مغز استخوان و ساير نقاط بدن مادر مانده استفاده كند و كسرى خود را جبران نمايد.
كودك در رحم براى تشكيلات مختلف وجود خود احتياج به موادّ آهكى و آهنى دارد، و برابر يك مثل مشهور، عقيده دارند كه نوزاد خود را از آهن و كلسيم مىسازد.
آهن براى ساختمان خون نوزاد مورد نياز است و بدون آن هموگلوبين كه هسته اوليه گلبولهاى خون است ساخته نخواهد شد، و نوزاد مجبور است از آهن ذخيره مادر مصرف كند، لذا مادر به تدريج كمخون مىشود، و بدون ترديد نوزاد نيز پس از ولادت كمخون خواهد بود.
براى اينكه مادر، خوب بتواند آهن مورد نياز خود و نوزادش را تأمين كند، بايد روزانه مقدار لازم حبوبات مثل لوبيا، باقلا، عدس، و يا ساير اغذيه آهندار مثل جگر سياه، گوشت، و بالاخره ميوههاى آهندار مثل سيب، انگور، خرما و امثال آنها را مصرف كند.
مواد آهكى اولين سنگ بناى ساختمان بدن نوزاد هستند، چه نوزاد براى تشكيلات استخوانى خود در دوران زندگى داخل رحم، لااقل به 50 40 گرم مواد آهكى نيازمند است و مادر بايد اين مقدار كلسيم را به تدريج همراه غذاى روزانه بخورد، تا به مصرف استخوانبندى جنين برسد، و در غير اين صورت جنينى كه براى تشكيلات خود احتياج به مواد آهكى دارد سعى مىكند، از كلسيم موجود در بدن مادر استفاده كند، لذا مادر بهتدريج استخوانهايش سست مىشود، دندانهايش كرمخورده مىگردد، موهاى سرش مىريزد، و روز به روز به طرف ضعف و ناتوانى مىرود.
مواد آهكى را به صورت لبنيات و اقسام مختلف آن مثل شير، پنير، و ماست، و سرشير و يا حبوبات مثل گندم و جو يا ميوهها مانند گلابى و سيب و امثال اينها مىتوان به مادر خورانيد و از اين راه به تغذيه جنين و رشد او كمك كرد.
اسلام عزيز جهت حفظ سلامت مادر در دوران باردارى، و رشد جنين از جهت جسم و عقل، و زيبا ازكاردرآمدن كودك در رحم دستورات خاص ديگرى در تغذيه مادر، و تغذيه طفل پس از ولادت دارد، كه آنها را در كتب مربوطه مطالعه كنيد.
نوع لباس، رنگ لباس، كفش، رفتوآمد مادر، رفتوآمد افراد محرم و نامحرم در خانه در ايام باردارى زن، و آنچه كه بايد در آن دقت شود، مسائلى است كه فرهنگ پاك حق نسبت به آن راهنمائى دارد.
مادر در ايام حمل، اگر از ذكر خدا، شركت در مجالس الهى، خواندن قرآن، توجه به واجبات، حفظ آرامش غفلت نورزد، در روان و مغز كودك، و رشد روحى و معنوى او اثر بسزائى دارد.
خودِ باردارى در آئين الهى نوعى عبادت، و ثوابى عظيم بر آن مترتب است.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
بَلى اذا حَمَلَتِ الْمَرْأَهُ كانَتْ بِمَنْزِلَهِ الصّائِمِ الْقائِمِ الْمُجاهِدِ بِنَفْسِهِ وَمالِهِ فى سَبيلِ اللّهِ...
آرى وقتى زن حامله مىشود، به منزله انسان روزهدار، شببيدار براى عبادت، و مجاهد به جان و مال و در راه خدا است.
البته زن و مرد با رضايت يكديگر مىتوانند خود را از بچهدار شدن معاف كنند، ولى با اين كار تجارت بسيار پرسودى را از دست خواهند داد، و در مسئله بچهدار شدن هم نبايد بىقيد و شرط زيست، بلكه لازم است توان و تحمل روحى و بدنى، و حوصله و استقامت خود را نسبت به تربيت اولاد و توجه به او، و بهعهدهگرفتن مخارجش ملاحظه كرد، مبادا تعداد اولاد به اندازهاى شود، كه پدر و مادر از عهده رعايت آنها برنيايند، و خداى ناخواسته افرادى بارآيند، كه مردم از دست آنان بر پدر و مادرشان نفرين كنند.
وضع حمل
لحظات ولادت طفل گرچه براى مادر در درجه اول و سپس پدر، و در مرحله بعد براى اطرافيان بسيار شيرين است، ولى از سختترين لحظات عمر زن به حساب مىآيد، چه آنكه درد شديد، و رنج سنگين، و مشقت فوقالعادهاى را بايد براى بهزمين گذاردن طفل تحمل كند.
اين تحمل براى او عبادتى بزرگ و اجر و ثوابش به فرموده معصومين بسيار سنگين است.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
فَاذا وَضَعَتْ كانَ لَها مِنَ الْاجْرِ مالاتَدْرى ماهُوَ لِعِظَمِهِ.
زمانى كه حمل خود را به دنيا آورد، براى او اجرى است، كه عظمت و بزرگيش قابل درك نيست!
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
النُّفَساءُ تُبْعَثُ مِنْ قَبْرِها بِغَيْرِ حِساب لِانَّها ماتَتْ فى غَمِّ نِفاسِها.
زنى كه به وقت وضع حمل از دنيا برود، براى او در قيامت هيچ حسابى نيست، زيرا در غم به دنيا آوردن فرزند از دنيا رفته!
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
به محض فارغ شدن زن به او خرما بدهيد، كه خداوند به مريم كبرى به وقت وضع حمل دستور داد خرما بخورد، هفت عدد خرما از خرماى مدينه اگر نبود از خرماى شهرهاى خودتان كه خداوند فرموده: به عزت و جلال و عظمت و رفعتم، اگر زن روز زائيدن طفل خرما بخورد در صورتى كه فرزندش پسر باشد، بردبار و در صورتى كه دختر باشد نيز بردبار خواهد شد.
مسئله زايمان، اطاق زايمان، قابله، افرادى كه در آن وقت جمع هستند، به شدت مورد توجه اسلام قرار گرفته، تا بهداشت تن و روان مادر و نوزاد به طور كامل رعايت شود.
اولين غذاى نوزاد
كلينى بزرگوار، صاحب كتاب شريف كافى در روايتى نقل مىكند:
حَنِّكُوا اوْلادَكُمْ بِماءِ الْفُراتِ وَ بِتُرْبَهِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ، فَانْ لَمْيَكُنْ، فَبِماءِ السَّماءِ.
كام كودك خود را به آب فرات و تربت قبر حسين (عليه السلام) برداريد، اگر نبود، با آب آسمان كامش را برداريد.
اذان و اقامه
مىگويند اولين عضوى كه از نوزاد كار خود را شروع مىكند گوش اوست، قرآن براى گوش جايگاه ويژهاى قائل شده.
گوش در همان لحظات اول ولادت مىشنود، و مغز شنيده را مىگيرد و در خود حفظ مىكند.
صدا در مشاعر طفل اثر مىگذارد، خانه بايد از صداى ناباب و حرام، و آلوده پاك باشد، وگرنه كودك را از نظر فكرى و روانى آلوده مىكند.
شيوه رسول خدا و امامان معصوم اذان گفتن و اقامه در لحظات اول تولد، در گوش راست و چپ نوزاد بود.
آواى توحيد، نبوت، امامت، و زمزمه شتاب به سوى فلاح، و نماز بايد گوش كودك را نوازش بدهد، تا زندگى و حيات را با اين واقعيات شروع، و با آنها ختم كند، مسلمان به دنيا وارد گردد، و مسلمان از دنيا برود.
نگوئيد يك روزه است، نمىفهمد، نمىبيند، شعورش نمىرسد، و قدرت گيرندگى ندارد، كه همه اينها را به صورتى نو، فعال، قوى، پرقدرت دارا مىباشد.
از استاد محيط طباطبائى كه خدايش رحمت نمايد، شنيدم: دخترى بيست و سه ساله، اهل امريكا، دچار بيمارى مغزى شد، او را عمل كردند، اوائل بهوش آمدن زمزمهوار سرودى مذهبى ولى با لهجه فرانسوى از او شنيده شد، پدر و مادر او غرق تعجب شدند، طبيب علت تعجب را پرسيد، گفتند دختر ما يك كلمه فرانسه بلد نيست، كتاب به زبان فرانسه ندارد، دوست فرانسوى در زندگى او نيست، كه ناگهان مادر آن دختر معمّا را حل كرد.
دخترم سه ماهه بود، تعدادى از فراريان فرانسوى جنگ دوم جهانى به امريكا آمدند، در ميان آنان خانمى بود داراى شغل پرستارى، و متعصب در آئين كليسا، در همسايگى ما منزل گرفت، گاهى به خانه ما مىآمد، كودك را به آغوش مىكشيد، و براى آرام كردن او از گريه برايش زمزمه مىكرد، معلوم بود آنچه را زمزمه مىكند، رنگ مذهبى دارد، از آن روز، نقش اين سرود در مغز بچه ماند، در 23 سالگى به وقت بهوش آمدن نقش سرود از مغز به زبان آمد، و بدون اختيار بر زبان جارى شد!
پس اذان و اقامه در لحظات اول تولد، و تلقين در دقائق اول مرگ بىاثر نيست، كه گوش اولين عضوى است كه بكار مىافتد، و آخرين عضوى است كه از كار مىافتد!
***
به هنگام ولادت كودك اين آداب را رعايت كنيد
معصوم (عليه السلام) به نقل صاحب مكارمالاخلاق فرمود: هفت خصلت به وقت ولادت كودك سنت است:
مقدمترين آنها نامگذارى است، تراشيدن سر، صدقهدادن به وزن موى تراشيده شده، عقيقه، آغشته كردن سر كودك به زعفران، پاك نمودن او به ختنه، خوراندن عقيقه به همسايگان.
امام صادق (عليه السلام) عقيقه كردن را مستحب بسيار مؤكّد دانسته، تا جائى كه نسبت به آن لفظ واجب را استعمال كرده است.
الْعَقيقَهُ واجِبَهٌ.
از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) در رابطه با ختنه سئوال شد، فرمودند: ختنه در روز هفتم ولادت كودك از سنت است.
شير مادر
شيردادن مادر به طفل به مدت دو سال مسئلهاى است كه در كتاب خدا قرآن مجيد مطرح است.
وَالوالداتُ يُرضِعنَ اولادهنَّ حَولينِ كاملينِ...
وَفصاله فى عامَينِ.
آرى، روزى كودك در سينه مادر است، و مادر به خاطر جهات شخصى، يا خيالات خام، يا حفظ بعضى از امور جسمى حق ندارد طفل را از روزى خداداده محروم كند، و او را به شير خشك، و به شير حيوان و امورى از اين قبيل حواله دهد.
بايد دانست بهترين عامل براى وادار كردن پستان به ترشح شير مكيدن طفل است، و هيچ داروئى بهتر از مكيدن طفل نمىتواند پستان را به ترشح وادارد.
از شروع مكيدن ترشح شير كمكم منظم مىشود، و حالت عمومى مادر رو به بهبود مىرود.
شيرى كه از پستان زن ترشح مىشود شامل 6/ 1 گرم درصد مواد آلبومينوئيدى، 4% مواد چربى و 8/ 3 گرم درصد قند و اندكى املاح و ويتامين است، كه اين تركيب در هيچ مادهاى در جهان يافت نمىشود، تنها سينه مادر است كه به اراده حق توان ساختن چنين غذائى را براى مهمان تازهوارد دارد!
تركيب شير حيوانات اندكى با اين تركيب فرق دارد، بدين معنى در حيواناتى كه رشدشان سريعتر است مانند گوساله مقدار، آلبومينوئيد شيرشان بيشتر است و بالعكس.
در ماههاى مختلف شيردادن تركيبات شير زن هميشه در تغيير است، به قسمى كه قند و چربى آن روز به روز رو به نقصان است و اما مواد آلبومينوئيدى آن رو به ترقّى است.
مكيدن طفل علاوه بر اينكه او را سير مىكند و وسيله ادامه حياتش مىشود، سبب ازدياد ترشح و بهكار انداختن غدد پستان نيز مىگردد.
تعداد دفعات شيردادن در پانزده روز اول تولد هفت مرتبه در روز است كه از ساعت 6 صبح شروع و به فاصله سه ساعت يك دفعه تا 12 شب ادامه مىيابد و طفل در پانزده روز اول زندگى از ساعت 12 شب تا 6 صبح را بايد استراحت كند، پس از پانزده روز لازم است تعداد دفعات شيردادن را به شش مرتبه در روز تقليل داد، يعنى ساعت 9 شب بچه را از شير گرفت و وادار به خواب كرد، تا هم مادر استراحت كند و هم دستگاه گوارش كودك بتواند خود را براى گوارش بعدى آماده كند.
مادر در هر دفعه شيرخوردن طفل بايد دقت كند كودك خود را خوب سير كند، و اين امر با اندكى حوصله و صبر قابل اجرا است، پس از سير شدن طفل، او را به پهلوى راست بخواباند و به دنبال كار روزمره خود برود.
كودكى كه پس از هر بار شيرخوردن به راحتى مىخوابد و بىتابى نمىكند، و به خصوص با آزمايش وزن 25 تا 30 گرم بر وزنش افزوده مىشود، كودك سالمى است و از داشتن چنين فرزندى بايد كاملًا خوشحال بود.
رسول خدا با كثرت كار، توجهى مخصوص به وضع شير فرزندان داشت، به خانه فاطمه زهرا (عليها السلام) مىآمد، انگشت سبابه به دهان حسين (عليه السلام) مىگذاشت، با مكيدن او اشتهاى او را امتحان مىكرد تا اگر اشتهاى صادق است مادر به او شير بدهد، اگركاذب است محض گريه و ناآرامى براى ساكتكردن طفل به او شير ندهد، زيراشير روى شير بيمارى تخمه مىآورد، و دستگاهگوارش كودك را تنبل، و در نتيجه در تمام وجود طفل اثر منفى مىگذارد، و او را خمود، سست و ضعيف بار مىآورد.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
لَيْسَ لِلصَّبِىِّ لَبَنٌ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ.
براى كودك شيرى بهتر از شير مادر نيست.
اينجمله قرنهاقبل، از رسولگرامىاسلام صادرشده، حقيقتىاست كهدانشمندان بزرگتازهبهآن پىبردهاند، درتحقيقات دانشمندانغرب، غربىكهاكثر خانواده هايش كودك خود را به شير خوارگاه مىسپارند، تا با شير مصنوعى بزرگ شود آمده: كه شيرى و غذائى براى كودك بهتر و سودمندتر از شير مادر نيست.
اگر مادر شير نداشته باشد، كه كم اتفاق مىافتد، روايات تأكيد فراوان دارند، در انتخاب دايه كمال دقت را به خرج دهيد، كه شير در جسم و جان و فكر كودك، فوقالعاده مؤثر است.
در روايات آمده كه از انتخاب دايه بدكاره، روانى، احمق، كمديد، يهوديه، نصرانيه، مجوسيه، مشروبخوار بپرهيزيد، كه وضع اينان از طريق شير به كودك منتقل مىشود.
امانكته بسيار مهمدرمسئله شيردادن ثواب آن است كه انسان راشگفت زده مىكند.
رسول حق در پاسخ سخن امّسلمه كه گفت مردان تمام خير را مىبرند، زنان بيچاره چه كنند؟ فرمود:
ايام حاملگى ثوابش ثواب روزه و عبادت شبانه، و جهاد با مال و جان در راه خدا است، زائيدن بهاندازهاى بهره الهى دارد كه احدى را قدرت آگاهى بر آن نيست اما شيردادن: به هر مرتبه كه طفل سينه مادر را مىمكد، معادل ثواب آزاد كردن يك برده از اولاد حضرت اسماعيل در نامه عمل زن شيرده نوشته مىشود، و چون از شيردادن فارغ شود فرشتهاى كريم بر پهلوى زن مىزند و مىگويد: عملت را از سر بگير، كه آمرزيده شدهاى!!
مادران لازم است بهنكتهاى كه در شيردادن، امام صادق (عليه السلام) بهآن توجه دادهاند عنايت كنند، حضرت به زنى به نام اماسحاق فرمودند:
لاتُرْضِعيهِ مِنْ ثَدْى واحِد وَارْضِعيهِ مِنْ كِلَيْهِما يَكُونُ احَدُهُما طَعاماً وَالْاخَرُ شَراباً.
از يك پستان شير مده، از هر دو پستان كودك را تغذيه كن، كه يكى براى او غذا و ديگرى به منزله نوشيدنى است!
نامگذارى
گروهى تصور مىكنند نامگذارى امرى عادى و معمولى است، و به هر نامى كه بخواهند مانعى ندارد كودك را نامگذارى كنند، ولى اينطور نيست، نامگذارى امرى بسيار مهم، و داراى اثر در مشاعر كودك، و آينده اوست، به همين خاطر باب مفصّلى در روايات اختصاص به اين معنا پيدا كرده.
امام هفتم (عليه السلام) فرمود:
اوَّلُ مايَبِرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ انْيُسَمِّيَهُ بِاسْم حَسَن، فَلْيُحْسِنْ احَدُكُمْ اسْمَ وَلَدِهِ.
اول نيكى مرد نسبت به فرزندش اين است كه او را به نام نيك نامگذارى كند، بر هر كدام از شما لازم است براى فرزندش نام نيك انتخاب كند.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
نامهاى خود را نيكو انتخاب كنيد، كه روز قيامت به همان نامها خوانده مىشويد.
راوى مىگويد خدمت حضرت صادق (عليه السلام) رسيدم كنار گهواره موسى بن جعفر بود، نشستم تا حضرت از برخوردش با كودك فارغ شد، مرا خواست، به حضرت سلام كردم، جواب داد، سپس سر من فرياد كشيد و فرمود: الآن برو و نامى كه براى فرزندت ديروز انتخاب كردى عوض كن.
همانا اسمى است كه حضرت حق آن را دشمن دارد، واقعيتى بود، براى من دخترى متولد شده بود كه نامش را حميرا گذارده بودم، به دستور حضرت برگشتم و نام او را تغيير دادم.
حضرت صادق (عليه السلام) از پدرانش روايت مىكند:
انَّ رَسُولَ اللّهِ كانَ يُغَيِّرُ الْاسْماءَ الْقَبيحَهَ فِى الرِّجالِ وَالْبُلْدانِ.
همانا رسول خدا اسماء زشت انسانها و شهرها را تغيير مىدادند.
حضرت باقر (عليه السلام) فرمود:
اصْدَقُ الْاسْماءِ ماسُمِّىَ بِالعُبُودِيَّهِ وَافْضَلُها اسْماءُ الْانْبِياءِ.
صادقترين نامها، نامهائى است كه بوى بندگى حق دارد، و برترين نامها براى فرزندان شما نام انبياء است.
موسى بن جعفر (عليهما السلام) فرمود:
لايَدْخُلُ الْفَقْرُ بَيْتاً فيهِ اسْمُ مُحَمَّد اوْ احْمَدَ اوْ عَلِىٍّ اوِالحَسَنِ اوِالحُسَيْنِ اوْجَعْفَر اوْطالِب اوْعَبْدِاللّهِ اوْ فاطِمَهَ مِنَ النِّساءِ.
در خانهاى كه نام پسران، محمد يا احمد يا على يا حسن و حسين و جعفر و طالب و عبداللّه و نام دختران فاطمه باشد، فقر داخل نمىگردد.
اگر نامى غير از نام انبياء يا امامان يا مادران انبياء و ائمه به روى فرزندان شماست، براى جلب رضاى حق و خوشنودى انبياء و امامان عوض كنيد، مبادا كه در قيامت فرزندان شما به خاطر نامهاى زشتى كه يادآور زشتىهاى قهرمانان گناه و آلودگى است دارند، از شما شكايت كنند.