نظام خانواده در اسلام
27 - وظيفه زن و شوهر نسبت به بستگان يكديگر اقوام و بستگان
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
وظيفه زن و شوهر نسبت به بستگان يكديگر اقوام و بستگان
براى زن و شوهر بستگان و اقوامى است، كه هيچ يك از زن و شوهر آنجا كه شرع مطهّر مانعى نمىبيند، حق چشمپوشى از آنان را ندارند، و هيچ كدام هم حق ندارد ديگرى را از ديدار آنان و حقوقى كه دارند منع كنند.
براى هر يك پدر و مادر، خواهر و برادر، عمو و دائى، عمه و خاله، خواهرزاده و برادرزاده، عموزاده و دائىزاده، عمهزاده و خالهزاده، پدربزرگ و مادربزرگ و عدهاى ديگر از بستگان حسبى و نسبى هست.
ديدار آنان عبادت، و زيارت آنها حسنه، و رفت و آمد با آنان كارى بسيار عالى، و حل مشكلات آنان داراى اجرى عظيم است.
زن نبايد نسبت به اقوام شوهرش حساسيت نشان بدهد، و از پذيرفتن آنان در خانه شوهر مانع شود، يا زمان آمدن آنان روى برتابد و اوقات تلخى كند، يا بدتر از همه شوهر را از رفت و آمد با آنان يا كمك به حل مشكلاتشان منع نمايد وبالعكس.
خانه ملك شوهر است، و ثروت و مال اختيارش از جانب حضرت حق به عهده شوهر است، و اطاعت از شوهر بر زن واجب شرعى و آزار شوهر حرام قطعى است، و كنترل كردن شوهر از رفت و آمد با پدر و مادرش، و با خواهر و برادرش و ساير اقوامش، صد در صد خلاف اخلاق، و خلاف فطرت و روحياتانسانى است، و مانع شدن شوهر از زن براى رفت و آمد با پدر و مادرش و اقوام و بستگانش عملى خلاف محبت و عاطفه انسانى است.
اگر زن و فرزند مانع از اجراى خير، نيكى، عبادت، رفت و آمد با اقوام و كمك به آنها باشند به فرموده قرآن اين زن و فرزند دشمن انسانند، نه دشمنى كه در قلبش كينه موج بزند، بلكه دشمنى كه مىخواهد انسان روى سعادت و نيكبختى را در دنيا و آخرت نبيند، مرد در امور خير، در حل مشكلات مردم، در رفت و آمد با بستگان، در دعوت آنان به خانه، در كمك به پدر و مادر و خواهر و برادر، نبايد تسليم خواسته غلط زن يا فرزند شود.
البته زنان مؤمنه، زنانى كه ايمان به قيامت دارند، زنانى كه احساس مسئوليت داند، زنانى كه به آبادى قيامت خود علاقه دارند، زنانى كه مىدانند رعايت حق شوهر واجب شرعى است، زنانى كه مؤدّب به آداب الهى هستند با شوهران خود در تمام امور خانه و امور اخلاقى، و در انجام كار خير توافق صد در صد دارند، بلكه اگر ببينند، شوهر در اين زمينه سستى مىكند او را تشويق و ترغيب به خوبى و رفت و آمد با بستگان، و كمك به آنان مىكنند.
اما زنانى كه بر خلاف خواسته حق در حركتند، يا فرزندانى كه خلاف شرع مطهر درخواستهائى دارند، قرآن مجيد آنان را دشمن مرد قلمداد كرده و در اين زمينه دستوراتى به مرد مىدهد كه آن دستورات فقط و فقط جنبه عاطفى و اخلاقى و انسانى دارد.
يا ايُّها الَّذينَ آمنوا انَّ من ازواجِكم واولادِكم عدوّاً لكم فاحذروهم، وَانْ تَعفوا وتصفحوا، وتغفروا فَانَّ الله غفور رحيمٌ. [96]
اى اهل ايمان بعضى از زنان و فرزندان شما، كه مىخواهند شما را از اطاعت و عبادت و جهاد و كار خير بازدارند دشمن شما هستند، از آنان حذر كنيد، به منع آنان توجه ننمائيد، مطيع آنان نباشيد، در برابر اينگونه زن و فرزند سه وظيفه داريد:
آنان را از اين اخلاق و كردارشان عفو كنيد، و بر آنان بپوشانيد، و از آنان بگذريد، كه همانا خداوند غفور و رحيم است.
با چنين زن و فرزندى درگيرى مصلحت نيست، به هم زدن صلاح نيست، جار و جنجال لازم نيست، خشم و خشمگينى نمىخواهد، آنان در اصرار بر خواسته خود باشند، و شما هم در راه اطاعت از حق و خرج كردن مال در راه خدا، و جهاد و كوشش در راه حق، و انجام كار خير در هر زمينهاى ثابت قدم باشيد.
در اين زمينه بعضى از زنان واقعاً سختگير هستند، اينان خود محروم از رحمت حقند، و مىكوشند كه ديگرى را هم از رحمت حضرت حق محروم كنند!
بعضى ازمردان هم دراينزمينه نسبتبههمسران خود سختگيرند، سختگيريهاى بىجا و بىمورد، كه حاصلى جز محروميت از عنايت و لطف حق ندارد.
چه علتى دارد كه بعضى از زنان در مقابل شوهران ايستادگى شديدى مىكنند كه اقوام شوهر به خانه شوهر نيايند، و شوهر هم بديدار آنان نرود، يا شوهر كمك مالى به بستگان خود ننمايد، ولى بايد تمام بستگان زن به آن خانه كه ملك شوهر و در تصرف اوست، و رفت و آمد ديگران بايد با اجازه او باشد، رفت و آمد كنند و به هر شكلى كه زن مايل است ريخت و پاش كنند.
ماهها و سالها مىگذرد، شوهر در حسرت آمدن پدر و مادر، و خواهر و برادر به خانهاش مىسوزد، ولى در همان ماهها و سالها تمام اقوام زن به آن خانه رفتوآمد دارند.
اين ظلم به شوهر و به اقوام شوهر نيست؟ اين ظلم همان حالت خطرناك روانى نيست، كه هركس گرفتارش باشد، ملعون و از رحمت خدا دور، و عاقبت خوشى در قيامت براى او نخواهد بود.
و اين چه اخلاقى است كه بعضى از مردان از رفت و آمد زن به خانه پدر و مادرش و خواهر و برادرش منع مىكنند، و او را هم چون اسيرى ذليل در بند خود دارند، اخلاقى كه قطعاً شيطانى، و مورد نفرت حضرت حق، و باعث ممنوعيت انسان از رحمت الهى است.
قرآن مجيد نزديك به بيست و سه بار از اقوام و بستگان انسان منهاى آيات مربوط به صله رحم نام برده، و نسبت به آنان سفارشات مهمى نموده.
انسان مؤمن با توجه به اينكه مأمور است از روش رسول خدا در تمام جهات پيروى كند، و آن حضرت را اسوه خود قرار دهد، يك وظيفهاش هدايت اقوام و انذار آنان است، اگر نياز به هدايت و انذار داشته باشند، كه انسان تا لحظه آخر عمر اين نياز را دارد.
وَانْذِرْ عَشيرَتَكَ الْاقْرَبينَ.
چه عمل خداپسندانهاى است كه انسان گاهى اقوام خود و همسرش را در خانهاش جمع كند، و آنانرا اگر قدرت و تخصّص دارد، نصيحت نمايد، و با حلال و حرام آشنا كند، و از عواقب عمل زشت و اخلاق ناپسند بترساند، و آنان را با مسائل فقهى و شرعى آشنا نمايد.
هدايت افراد به حقايق الهيه كارى همانند كار انبياء و امامان، و از نظر ثواب برنامهاى شگفتآور است.
مىگويند علامه مجلسى شبهاى جمعه اين برنامه را براى زن و فرزند و بستگانش داشت، و آن را بر خود لازم مىدانست، چرا كه انفاق علمى هم مانند انفاق مالى كارى پسنديده و مورد عنايت خداوند است.
در قرآن مجيد احسان و نيكى به بستگان را در طول عبادت خدا و احسان به پدر و مادر قرار داده، و با اين برنامه خواسته عظمت پيوند داشتن با اقوام را بيان كند:
... لاتعبدون الَّا الله وبالوالدين احساناً وذِىالقُربى ...
جز خدا را عبادت نكنيد، و به پدر و مادر و خويشان خود احسان نمائيد.
مالدوستى و علاقه به ثروت فطرى انسان است، اگر عشق به مال نبود، كسى دنبال كار و كوشش و هنر و صنعت و تجارت و زراعت نمىرفت.
مالى كه از طريق زحمت به دست مىآيد معشوق انسان مىشود.
قرآن مجيد از مؤمن مىخواهد براى حل مشكل بستگان و اقوام، و به جريان افتادن زندگى آنان از اين معشوق خود دست بردارد، و در عين محبت به مال و ثروت آن را در راه زندگى اقوام و بستگان خود قرار بدهد، كه از علائم صادقان و مؤمنان پرداخت مال به اقوام و بستگان است.
... واتى الْمال على حبِّه ذَوى الْقربى ...
اقوام و بستگان چه نسبى و چه حسبى، به اندازهاى موقف و موضعشان در زندگى و رابطه با انسان مهم است كه جزء ارثبران بعد از مرگ انسانند، در اين زمينه به آيهاى از كتاب خدا كه سند تمام حقايق است عنايت كنيد:
وَاذا حضر القسمه اولوا القربى ...
چون در تقسيم ماترك ميت بستگان و خويشان حاضر شوند.
رعايت شأن اقوام، و حيثيت آنان از نظر كتاب خدا تا حدّى است كه كتاب خدا دستور مىدهد در سخن گفتن خود نسبت به اقوام عدالت را مراعات نمائيد.
وَاذا قلتم فاعدلوا ولو كان ذاقربى.
و هرگاه سخنى گوئيد عدالت را گرچه درباره اقوام و بستگان باشد رعايت كنيد.
تحقير آنان، سبك ياد كردن از آنان، سبك شمردن آنان سبك حرف زدن با آنان خلاف شرع، و عملى دور از اخلاق و كرامت است.
خداوند مهربان همه را به عدالت و احسان و بذل و عطا امر مىكند، و به خصوص در اين زمينه از اقوام و بستگان اسم مىبرد:
انَّ الله يأمر بالعدل والاحسان وايتاء ذىالقربى ...
كوتاهى در بخشش و انفاق نسبت به آنان كه استحقاق دارند، مخصوصاً اقوام و بستگان، به وسيله كسى كه از ثروت و مال بهرهمند است پسنديده خدا نيست، و از نظر شرع مطهر و عقل و منطق و اخلاق و فطرت مردود است.
ولايأتل اولوا الفضل منكم والسَّعه ان يؤتوا اولى القربى ...
نبايد صاحبان نعمت و ثروت از بخشش و انفاق در راه خدا به اقوام و بستگان و ...
به وقت عدالت و شهادت در دادگاه دستور اكيد است كه عدالت كنيد و شهادت به حق دهيد، و از كتمان شهادت بپرهيزيد، گرچه به ضرر شما و پدر و مادر و بستگان باشد.
... كونوا قوّامين بالقسط شهداء للّه ولو على انفسكم اوالوالدين والاقربين.
و دستور است تا بستگان و اقوام در عرصه شركند، و از حضرت حق جدا، و از دين خدا روگردان، براى آنان طلب مغفرت نكنيد.
ما كان للنَّبىِّ والَّذين آمنوا ان يستغفروا للمشركين ولو كانوا اولى قربى.
و دستور است اگر پدران و فرزندان، و برادران و اقوام دشمن خدا و رسول الهى هستند با آنان دوستى نكنيد.
گذشته از اين دو مورد، يعنى ممنوعيت طلب مغفرت براى اقوام مشرك و دوستى با آنان، اقوام و بستگان با انسان پيكر واحد و همخون هستند، و زن و شوهر حق منع يكديگر را از ديدار آنان، يا رفت و آمد به خانه خود ندارند، و بخصوص زن نمىتواند شوهر خود را از اين فيض عظمى و خير كبير كه معادل با عبادت حق است بازدارد.
سفارش من به زن و شوهر اين است كه بر اساس 23 آيه قرآن نسبت به اقوام خود و اقوام يكديگر احترام را رعايت، و با آنان رفت و آمد كنند، و از ايشان به منزل خود دعوت نمايند، و با مال و ثروت خويش اگر دارند، به حكم قرآن مجيد در صورت نياز به كمك آنها بشتابند.
زن در اين زمينه مواظب باشد شوهر خود را نگران نكند، كه خشم و غضب شوهر و نارضايتى او بر اساس روايات خشم خدا و نارضايتى حضرت حق است، و زنى كه شوهر از او راضى نباشد هيچ عمل واجب و مستحبى از او قبول نمىشود.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
مَلْعُونَهٌ مَلْعُونَهٌ امْرَأَهٌ تُوْذى زَوْجَها وَتَغُمُّهُ ...
ملعون است، ملعون است زنى كه شوهر را اذيت كند، و او را غمناك نمايد.
قسمتى از آزار شوهران و غصه آنان در رابطه با مسئله اقوام و بستگان، بخصوص بستگان شوهر است، كه زن بدون علّت منطقى و شرعى در برابر شوهر ايستادگى مىكند، و از اين طريق خود را از رحمت حضرت محبوب دور مىنمايد.
(الذين يصلون ما امر اللّه به ان يوصل ...)
«رعد/ 21»